بخشی از مقاله
چکیده
اندازهگیري عملکرد زنجیره تأمین یک عنصر ضروري و اساسی در برنامهریزي، کنترل و تصمیمگیري اثربخش به شمار میرود و بازخورد و اطلاعاتی را براي مدیران در رابطه با فعالیتهاي زنجیره تأمین از حیث برآوردهکردن انتظارات مشتریان و میزان تحقق اهداف استراتژیک فراهم مینماید.در این تحقیق، ارائه یک سیستم جامع جهت اندازهگیري عملکرد بخشی از زنجیره تأمین انرژي برق که مربوط به تأمین برق مشترکین شرکت توزیع نیروي برق استان چهارمحال و بختیاري میباشد مدنظر است و به کمک روش کارت امتیازي متوازن و با در نظر داشتن سه سطح تصمیمگیري استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی، معیارهاي عملکردي زنجیره مورد مطالعه از ادبیات استخراج شدهاند و همزمان کافی بودن وجوه کارت امتیازي متوازن براي پوشش دادن معیارهاي زنجیره موردمطالعه، بررسی شدهاست. پس از استخراج معیارهاي عملکردي، به کمک روش ترکیبی دیمتل - DEMATEL - و تحلیل شبکهاي - ANP - ، معیارهاي استخراجشده اولویتبندي و اهمیت نسبی آنها، مشخص شدهاست.
.1 مقدمه
امروزه جهانیشدن، رقابت بین شرکتها را افزایش داده و باعث افزایش تنوع محصول، افزایش مقدار محصولات خاص و ایجاد چرخههاي عمر کوتاهتر شدهاست .[1] افزایش سطح رقابت و کاربرد شدیدفنّاوري و همچنین نیاز پاسخگویی به تقاضاهاي رو به رشد مشتریان، برخی از مشخصات بازارهاي امروزي هستند . [3] ,[2] مدیریت زنجیره تأمین - SCM - و استراتژيهاي مرتبط با آن بهعنوان ابزارهاي کلیدي براي بهبود اثربخشی سازمانی و شناخت بهتر اهداف سازمانی مثل بهبود رقابتپذیري، حفظ و نگهداري بهتر مشتري و افزایش سودآوري محسوب میشوند .[2] سازمانها براي بهبود میبایست عملکرد زنجیره تأمین خود را ازنظر کار آیی و اثربخشی مورد ارزیابی قرار دهند .[2] ذکر این نکته بسیار اساسی است که هزینه و کیفیت کالاهاي فروختهشدهمستقیماً به هزینه و کیفیت کالاها و خدمات خریداريشده بستگی دارد .[5] ,[4]
در دنیاي امروز شرکتهایی موفق هستند که بتوانند با استفاده از تغییر در تولیدات و فرآیندهاي خود، تغییرات تقاضا و تحویل محصول مشتریان خود را جوابگو باشند. بنابراین امروزه مدیریت بهینه زنجیره تأمین براي رقابت مؤثر در بازارهاي جهانی یک عامل بسیار حیاتی به شمار میرود .[6] پژوهشگر با در نظر داشتن سه سطح تصمیمگیري استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی اقدام به استخراج معیارهاي عملکردي زنجیره مورد مطالعه و تقسیمبندي آنها در وجوه چهارگانه کارت امتیازي متوازن نموده است. محقق بصورت همزمان به بررسی کافی بودن وجوه کارت امتیازي متوازن براي زنجیره موردمطالعه پرداخته است و پس از استخراج معیارهاي عملکردي، به کمک روش ترکیبی دیمتل - DEMATEL - و تحلیل شبکهاي - ANP - ، معیارهاي استخراجشده را اولویتبندي و اهمیت نسبی آنها، مشخص نموده است.
این تحقیق در نظر دارد با در نظر گرفتن خصوصیات زنجیره تأمین مورد مطالعه، یک سیستم جامع را جهت اندازهگیري عملکرد زنجیره تأمین انرژي برق ارائه دهد. ازاینرو با درنظرگرفتن سه سطح تصمیمگیري استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی، اقدام به ارائه مدلی سلسلهمراتبی بر مبناي کارت امتیازي متوازن، نموده است. از دیگر اهداف این تحقیق اولویتبندي و تعیین اهمیت نسبی معیارهاي عملکردي استخراج شده، به کمک روش ترکیبی دیمتل - DEMATEL - و تحلیل شبکهاي - ANP - میباشد. مدل ارائهشده در بخشی از زنجیره تأمین صنعت برق، مربوط به تأمین انرژي برق مشترکین، به کار گرفته خواهد شد.
.2مرور ادبیات
مطالعه اي توسط گوناسکاران و همکاران [2]، در سال 2001 در مقالهاي تحت عنوان »معیارها و سنجههاي عملکرد زنجیره تأمین «، چهارچوبی مبتنی بر سه سطح استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی را براي اندازهگیري عملکرد زنجیره تأمین توسعه دادند. از طرفی معیارها را در دو بعد مالی و غیرمالی تقسیمبندي و موردبررسی قرار دادهاند. آنها اندازهگیري معیارهاي مالی را براي تصمیمات استراتژیک مهم و ضروري دانستهاند، و از طرفی معیارهاي غیرمالی را براي کنترل عملیات روزانه توزیع، ساخت و تأمین لازم میدانند. در این مقاله سطوح استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی بهصورت جداگانه بررسیشده و از طرفی معیارها در دودسته مالی و غیرمالی نیز تقسیمبندي شدهاند.
نویسندگان در این مقاله معتقدند که شرکتهاي زیادي اهمیت معیارهاي مالی و غیرمالی را درك کردهاند . اما موفق نشدهاند که این معیارها را در یک چهارچوب متوازن درك کنند درنتیجه موفق نشدهاند که یک تصویر واضح از عملکرد سازمانی را ارائه بدهند، زیرا در یک رویکرد متوازن زمانی که معیارهاي مالی براي تصمیمهاي استراتژیک در نظر گرفته شوند، کنترل روزانه عملیات تولید و توزیع با معیارهاي غیرمالی بهتر اداره میشوند. در این مقاله نظر به فرآیندهاي اصلی زنجیره تأمین - فرآیند سفارش، تولید، تحویل و بازخور اطلاعات و خدمات پس از فروش - ، معیارهاي عملکردي مهم در اندازهگیري فرآیندها بهصورت مجزا شناساییشده و سپس با معرفی چهارچوبی مبتنی بر سطوح مدیریتی ازیکطرف و دیدگاه مالی و غیرمالی از طرف دیگر، اقدام به طبقهبندي معیارهاي عملکردي مینمایند.
مقاله اي تحت عنوان " " Genetic algorithm-based multi-criteria project portfolio selection توسط دانگ وانگ و همکاران [7]، در سال 2012 در مقالهاي با عنوان »ارتباط دادن عملکرد فرآیندهاي زنجیره تأمین به اهداف مالی استراتژیک شرکت« ، به بررسی ادبیات در مسائل مربوط بهانهگیري عملکرد خدمات زنجیره تأمین پرداخته و اقدام به توسعه یک چارچوب اندازهگیري عملکرد خدمات زنجیره تأمین و استخراج معیارهاي عملکردي آن در سه سطح استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی نمودهاند، در این مقاله تأکید بر اندازهگیري عملکرد فرآیندهاي خدماتی زنجیره تأمین ازجمله مدیریت تقاضا، مدیریت ارتباط با مشتري، مدیریت ارتباط با تأمینکننده، ظرفیت و مدیریت منابع، عملکرد خدمات، مدیریت فنآوري اطلاعات و تأمین خدمات مالی است - شکل . - 1 شاخصهاي اندازهگیري عملکرد زنجیره تأمین خدمات بر اساس روش تحلیل سلسلهمراتبی فازي اولویتبندي شدهاند و درنهایت چارچوب توسعه دادهشده به زنجیره تأمین خدمات هتل اعمالشده است.
مقاله ایی در سال 2013 توسط گارتنر [8]، بهواسطهي تحقیق مستقلی توسط شرکت گارتنر مدلی را توسعه داد، تأکید این مدل بر شبکه تحت تأثیر ارزش است و اساسش بر عملکرد شرکتهاي موفقی است که در اندازهگیري زنجیره تأمین خبره هستند. مدل داراي سه ناحیهي داراي اشتراك از مسئولیت است؛ مدیریت تولید، مدیریت تقاضا و مدیریت محصول - شکل 2 و شکل . - 3 مدیریت تولید شامل تولید، لجستیک، طرحریزي تولید و منبع یابی است. مدیریت تقاضا شامل بازاریابی، فروش، مدیریت تقاضا و خدمات است و مدیریت محصول شامل تحقیق و توسعه، مهندسی و توسعهي محصولات است .[8]
شکل :1 شبکه ارزش بر اساس تقاضا [8]
بر اساس تحقیقات گارتنر، برتري در مورد قابلیت رؤیت، همکاري و قابلیت اطمینان که این سه حیطه را به هم وصل میکند است، و به کسبوکار اجازه میدهد که پاسخ سریعی به فرصتها و بازارهاي جدید و مشتریان بدهد. برتري دو درجه دارد؛ اندازهگیري عملیاتی، اگر شرکت عهدي را وفا کرده باشد و ارزیابی ابتکاري، اگر شرکت تصمیم به تولید آنچه مشتري میخواهد گرفته باشد . معیارهاي اندازهگیري در اینجا داراي سلسلهمراتب هستند، نظم کامل و هزینهي کلی زنجیرهي تأمین در بالاترین سطح عملیاتی و زمان و بازگشت در تحقیق و توسعه در بالاترین سطح ابتکاري قرار دارند.
شکل :3 تعالی ابتکاري [8]
از همه مهمتر، معیارها باید به شکل مؤثر مورداستفاده قرار بگیرند. اینیک معیار نیست، بلکه رابطهي بین آنهاست که معیارها را قابل عمل میکند. معیارهاي گوناگونی وجود دارند که در سطوح مختلف هستند و باید همسویی زیادي بین این سطوح باشد. مدیریت ارشد نیاز دارد فقط از تعداد کمی از معیارها براي اندازهگیري عملکرد کلی در زنجیرهي تأمین استفاده کند .[8] چائه [9]، در مقالهاي در سال 2009 با عنوان » توسعه شاخصهاي کلیدي عملکرد براي زنجیره تأمین - یک دیدگاه صنعتی - «، چهارچوبی براي طراحی معیارها و پیشنهادهایی را براي معیارهاي کلیدي عملکرد در مدل SCOR - Supply Chain Operations Reference - ارائه کرد. همچنین بر نقش مسئولیتها و اعضاي سازمان تأکید میکند و پیشنهاد گروه میان کارکردي را براي مدیریت و بهبود مداوم سیستم اندازهگیري میدهد.