بخشی از مقاله

چکیده

دانشمندان قدیم عرب بر این باورند که علم عروض یک دانش محض عربی است و مبتکر آن یا خلیل ابن احمد است یا پیش از وی عربها به اوزان شعری آشنا بودهاند. بدین ترتیب به نوعی تأثیر عوامل بیرونی را نادیده گرفتهاند. از جمله این عوامل بیرونی میتوان تأثیر هندیها، یونانیها و ایرانیها را نام برد. در حقیقت ایرانیان نیز در پیدایش این دانش سهیم بودهاند. این پژوهش به طور مستقلّ این موضوع را بررسی کرده و به این نتیجه رسید که ایرانیان، پیش از ابداع عروض عربی اشعار موزون زیادی سرودهاند و از قواعد وزن شعری برخوردار بودهاند و خلیل ابن احمد یا بهطور مستقیم از ایرانیان تأثیر پذیرفته است که در محیط زندگی وی در بصره و خراسان که فارسی زبانان در آنجا زیاد بودهاند و ارتباط با دانشمندان ایرانیاز جمله ابن مقفّع نمایان میشود. یا وی به طور غیرمستقیم از آنها تأثیر پذیرفته که در آموزش صنعت شعری توسط عرب زبانان از ایرانیان و سرودن اشعاری به سان ایشان و اخذ برخیاز اوزان خاصّ شعر پارسی به وسیله شاعران عرب و بررسی این اشعار و کشف اوزان شعری توسط خلیل قابل بررسی است.

کلیدواژهها: وزن شعر، عروض عربی، عروض فارسی، خلی ابن احمد، ابن مقفّع.

مقدمه

عروض، علمی است که به بررسی اوزان معتبر شعر میپردازد - حاجی خلیفه،:1982 ج - 1133 / 2 یا به سخن دیگر علم عروض، ترازویی است که اشعار موزون و خارج از وزن را شناسایی میکند مانند علم نحو که معیار بررسی کلام صحیح از غلط است - الصاحب ابن عباد، . - 1960:3

مورّخان و شرح حال نویسان فضل و افتخار ابداع علم روضع را متعلّق به خلیل بن احمد فراهیدی از بزرگان زبان و ادب عربی قرن دوم هجری میدانند. به عنوان نمونه ابن خلکان میگوید: وی از پیشگامان علم نحو و مبتکر علم عروض است که اقسام آن را در پنج دایره عروضی برشمرد که از آن پانزده بحر پدید آمد - ابن خلکان، :1972 ج. - 342 /1 یاقوت حموی نیز میگوید که خلیل بن احمد نخستین کسی است که عروض را ابداع کرد و لغات را حفظ و اشعار عربی را محصور ساخت - الحموی،:1916ج . - 73 /11 قفطی نیز معتقد است که وی نخستین کسی است که این علم را تأسسی کرد و حتّی پای را از این فراتر گذاشته و میگوید از همه دانشمندان هیچ یک در این زمینه پیش از وی به مسائل عروض نپرداخته بود - القفطی،:1982 ج - 432/1 از همه آنچه گفتیم چنین بر میآید که خلیل بن احمد نخستین مبتکر علم عروض است و نخستین کسی است که بحرهای شعر عربی را محصور کرد.

ایشان در ذکر اسبابی که منجر به علم عروض شد روایتهایی را نقل میکنند که به نوع دیگری یا بر این سخنان تاکید یا بر عربی محض بودن علم عروض اشاره دارد این روایتها عبارتند از:

-1 برخی میگویند که ویدر مکّه از خداوند خواست علمی به وی عطا کند که کسیقبلاً آن را نشناخته باشد و هنگامی که از حج بازگشت علم عروض را ابداع کرد - ابن خلکان، 1972، ج . - 243/ 1

-2 برخی هم باور دارند که خلیل بن احمد به هنگام عبور از بازار آهنگرها و مسگرها با شنیدن صدایچکش زدن آنها و تأمّل در آن علم عروض را وضع کرد - همان: - 244 - الحموی،1916، ج . - 73/ 11

-3 گروه سوم میگویند از خلیل بن احمد سؤال شد آیا این علم ریشه ای دارد؟ وی پاسخ داد: بله. از مدینه میگذشتم که دیدم پیر مردی به نوجوانی آموزش میداد و میگفت:

نعم لا، نعم لا لا، نعم لا، نعم لا لا نعم لا، نعم لا لا، نعم لا، نعم لا لا وقتی از وی پرسیدم این چیست که میگویی؟ پاسخ داد این علمی است که از اجدادشان به ارث بردهاند و به آن علم تنعیم »نعم گفتن« میگویند.خلیل گفت وقتی از حج بازگشتم این دانش را کامل کردم - ابن خلکان، 1972، ج. - 244/ 2

-4 گروه چهارم میگویند: خلیل ابن احمد میدید که برخی از شعراء خارج از اوزان مشهور عربی شعر میگفتند و با انگشتان خویش صدا درآورد تا اوزان شعر عربی را کشف و استخراج کرد. - همان - .

آنگونه که مشاهده شد برخی باور دارند اگرچه خلیل بن احمد واضع علم عروض است ولی نباید پنداشت که عربها پیش از وی اوزان شعر را نمیشناختند بلکه هم به اوزان شعری و هم به تفاوت آنها آشنا بودند ولی نه با نامهایی که خلیل بعدها بر آنها گذاشت همچنین بر اساس ذوق وسلقهی زحاف و علّههای اوزان را درک میکردند هرچند آنها را با نامهای مشهور و اصطلاحات تخصصی نمیشناختند. به هر حال چنین میتوان استنباط کرد که مورّخان و شرححال نویسان عرب تلاش کردهاند تا به نوعی ثابت کنند علم عروض یک دانش محض و خالص عربی است چه خلیل آن را ابداع کرده باشد و چه عربها از پیش آن را میشناخته اند. ولی واقعیت آنگونه که ایشان ادعا میکنند نیست و ایشان یا از روی عمد خواستهاند سند این علم را به نام خود بزنند و تأثیر دیگر اقوام از جمله هندی ها، یونانی ها و ایرانیها را در پیدایش آن انکار کرده و نادیده بگیرند و یا اینکه از تأثیر دیگر ملتها بر پیدایش این دانش ناآگاه بودهاند و بنابراین از آن سخنی به میان نیاوردهاند.

پیش از این نیز برخی، پژوهشهایی را در حوزه تاثیرپذیری علم عروض عربی یا عدم آن از دیگر ملل به رشته تحریر درآوردهاند که از آنها میتوان به این موارد اشاره کرد:

-1 علم العروض بین الأصاله و الهجنه نوشته دکتر خلیفه شوشتری - خلیفه شوشتری، - 21-1 :1388 که به مسئله تاثیر ایرانیان بر علم عروض نپرداخته است.

-2 عروض الخلیل: أصاله المنبت و إشعاعات الآخر نوشتهوسفی بکّاربکّار - ، - 154 - 126 : 2006 که به طور غیر مستقل به تأثیر أقوام دیگر از جمله هندیها، یونانیها و ایرانیها بر علم عروض عربی پرداخته است.

بنابراین پژوهش پیش روی اولین پژوهشی است که به طور مستقل و جامع تر نقش ایرانیان در علم عروض را بررسی میکند.
از نظر عقلانی و به طور طبیعی بعید به نظر میرسد که یک شخص علمی را به صورت کامل و با تمام جزئیات و قواعد به یکباره پایهگذاری کند. بلکه باید پذیرفت هر علمی نیازمند مجموعهای از تلاشهای پراکنده و جزئی است که سابق بر مرحله پیدایش و تأسیس آن است. بنابراین علم عروض نیز بر اساس منطق و سنت تاریخ بشری میباید پیش از خلیل بن احمد مراحلی را داشته باشد و همچنین باید مجموعه ای از عوامل درونی و بیرونی بر خلیل تأثیر گذاشته باشد و وی نیز تحت تأثیر آنها به ابداع عروض عربی همت گذاشته باشد. این پژوهش درصدد آن است که از میان این عوامل درونی و بیرونی یکی از حوزههایی را که در پیدایش عروض عربی تأثیر گذاشته را بررسی و تبیین کند. این حوزه،تأثیر ایرانیان بر پیدایش علم عروض عربی است. بنابر این پژوهش حاضر تلاش میکند تا به این سؤالها پاسخ دهد:

آیا احتمال دارد که عربها برخی از قواعد و مسائل صنعت شعری و عروض را از ایرانیان پیش از اسلام گرفته باشند؟ و آیا ایرانیان در پیدایش علم عروض عربی تأثیر گذاشتهاند؟ و در صورتی که پاسخ مثبت باشد این تأثیر در چه حوزه یا حوزه هایی قابل بررسی است؟

برای پاسخ به سؤالهای یاد شده ابتدا باید ثابت کنیم که اشعار خود ایرانیان دارای وزن بوده و ایشان از معلوماتی شبیه عروض برخوردار بودهاند که بر اساس آن به تعلیم و سرودن شعر میپرداخته اند.

سابقه وجود وزن در شعر فارسی: -1 کتاب هفاتئیسیتون:

قدیمیترین سندی است که درباره وزن شعر فارسی در آن سخن به میان آمده است در شرح و تفسیر کتاب »هفاتئیسیتون« عروضدان یونانی - متولد سال دوم میلادی - است. در این کتاب گفته شده که ینیکوس آمایوره - Ionicus  Amaiore - یعنی بحرعروضی یونانی که ارکان آن از دو هجای بلند و دو هجای کوتاه - υυ-- - تشکیل شده، پرسیکوس - یعنی وزن فارسی - نیز نامیده میشود زیرا داستانهای ایرانی در این بحر شعری سروده شده است - ریپکا، . - 96 :1354 این تفعیله در عروض فارسی بر مُستَفعِلُوزن - - میباشد که بحر رجز، سریع، بسیط، مجتث و... از آن ساخته میشود.آنچه در این نوشته مهم به نظر میرسد این است که پیش از میلاد مسیح، شعر فارسی دارایوزن کمّی مرسوم و متداول بوده و این اوزان آنقدر مشهور بودهاند که حتّی به اشعاریونانی نیز راه یافته و نام یکی از اوزان شعری خود را فارسی گذاشته اند.خواننده میتواند از این مطالب اینگونه برداشت کند که اشعار فارسی قرنها پیش از پیدایش علم عروض عربی دارای وزن بودهاند و اینگونه ستنی که اوزان کمّی در شعر فارسی به تقلید از عرب زبانان بوده باشد.از طرفی دیگر سرودن داستانهای زیاد بر این وزن خاص - پرسیکوس - به معنای تبعیت و رعایت اصول و قواعد خاصّی است که مربوط به وزن شعر میباشد و به زبانی دیگر این اصول و قواعد همان عروض فارسی بوده است.
-2 شعریدر ذمّ و سرزنش ملکه بخارا:

در تاریخ بخارا ذکر شده که در سال 56 هجری، این شهر به دست سعید بن عثمان فرمانده عرب فتح شد.در آن هنگام حاکم این شهر خاتونی بود زیبا و شیرین سخن که سردار عرب عاشق ویشد و اهل بخارا در ذمّ وی شعرها سرودند مانند این شعر:

-3 شعر یزدی بن مفرّغ:

در زمان حکومت یزید بن معاویه 64-60 - هجری قمری - که حدود 40 سال قبل از تولد خلیل بن احمد میباشد یزید بن مفرغ در هجو عبیداالله بن زیاد شعری را سرود. وی شاعری بود که به وسیله معاشرت با بزرگان و امراء عرب ثروت فراوانی کسب کرده و عاشق دختری به نام آناهیت در یکی از روستاهای خوزستان شده بود و همه ثروت خویش را در راه معشوقه و لهو و لعب به باد داده بود روزی وی با عباد بن زیاد برادر عبید االله که حاکم سیستان بود همسفر شد و در آن سفر به وی زیاد خوش نگذشت و امیر را هجو کرد. امیر هم او را به بصره فرستاد و عبید االله به وی شراب خورانید و خوک و گربهای را به او بستند و در شهر بصره می-چرخاندند.در آنجا عدهای کودک فارسی زبان پشت سر او میدویدند و به فارسی میگفتند - این چیست؟ -

یزید نیز در پاسخ آنها این شعر را سرود:    
آبست و نبیذ است    عصارات زبیب است
مفعول فعولن    مفاعیل فعولن
سمیه رو سپید است مفاعلن فعولن

مقصود از سمیه در این شعر مادر عبیداالله است. وزن شعر مفاعیل فعولن بوده که در مصرع اول به جای - مفاعیل - از تفعلیه - مفعول - استفاده شده است و این امر از اختیارات شاعری قدیم در شعر فارسی بوده که حذف یک هجای کوتاه از اول مصرع معمول بوده است. این نوع وزن شعر با قواعد عروض عربی مطابقت ندارد زیرا شاعر عرب در بحر هزج میتواند به جای مفاعیلن از مفاعیل یا مفاعلن استفاده نماید ولی امکان ندارد به جای آن مفعول بیاوردحقّ - ی، - 81-1970:80 - أبی سنب، - 51 :1954 - النقاخ،:1954 - 167 بلکه این نوع تغییر مختص شعر فارسی است و از آنجایی که یزید بن مفرغ نیز زبان و شعر فارسی را در بصره، خوزستان و خراسان فراگرفته بود شعر خویش را بر اساس قواعد عروض فارسی سروده است.
مسئله دیگری که بر فارسی بودن روح این شعر دلالت می کند وجود ردیف در آن است حال آنکه در شعر عربی تا قرن ششم هجری ردیف وجود نداشت و بعدها به تقلید از شاعران فارسی آن را به کار بستهاند - کدکنی، - 105 :1358 بنابر همین دلایل نمیتوان گفت این شعر به تقلید از اوزان شعر عربی سروده شده است بلکه دارای سبکی فارسی است و وجود سبک فارسی بر وجود قواعد و قوانینی در این حوزه دلالت دارد.

شاهد مثالهای دیگری زنی از وجود وزن کمّی در شعر فارسی وجود دارد که در این مجال کوتاه نمیتوان همه را ذکر کرد ولی از این داستانها برمیآید که ایرانیان پیش از ابداع علم عروض به دست خلیل اشعار موزون میسروده اند.حال سؤال اینجا است آیا وجود وزن در اشعار فارسی پیش از ابداع عروض عربی بر وجود علمی مانند عروض در میان فارسی زبانان دلالت میکند یا خیر ؟ به سخن دیگر پارسی سرایان این اشعار موزون را فقط با توجه به ذوق و سلیقه سروده اند یا در این میان قواعدی بوده که به یکدیگر آموزش میدادهاند و بر اساس آن شعر میسرودهاند؟

پاسخ اینکه انسان طبعتاًی از نظم و موزونتی لذّت میبرد و انسان سالم چیزهای منظم و موزون را پسندیده و بر ناموزون ترجیح می-دهد بنابراین اینگونه نبوده که وزن در همان آغاز به دستیاری صنعت برای بشر درست شده باشد و اندک اندک با آن انس گرفته و

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید