بخشی از مقاله
چکیده
دوزبانگی، همواره از مسایلی بوده است که بر فرایند آموزش تعداد زیادی از افراد جامعه تأثیردارد و به همین علّت، همواره مورد پژوهشهای بسیاری قرار گرفته است. دانشآموزان ترکمن نیز، بخشی از افراد دوزبانه کشورمان را تشکیل میدهند که تا کنون از تحقیق در مورد تأثیر دوزبانگی بر روند تحصیلی ایشان، غفلت شده است. هدف از پژوهش حاضر، نیل به این مقصود است.
دوزبانگی دانشآموزان ترکمن، از نوع فعّال و افزایشی است. از لحاظ حوزه رفتار زبانی، نمیتوان دوزبانگی ایشان را در یکی از زیرشاخههای مزبور، جای داد. به طور کلّی، دوزبانگی تأثیر آشکاری را در روند تحصیلی این دانشآموزان ندارد؛ امّا این امر، بسته به موقعیّت اجتماعی آنان، متفاوت است. دانشآموزانی که موقعیّت اجتماعی مناسبتری دارند، بهتر توانستهاندخود را با شرایط آموزش به زبان دوم وفق دهند؛ امّا تقریباً صد در صد ایشان در درس ریاضی، مشکل داشتهاند و تنها وقتی مشکلشان برطرف شده که درس مزبور به زبان ترکمنی برایشان توضیح داده شده است.
اکثر دانشآموزان ترکمن، هنگام صحبت به زبان فارسی، لغزشهای کلامی دارند که ماحصل ترجمه تحت-اللّفظی زبان ترکمنی به فارسی است.
کلید واژهها:زبان ترکمنی، دوزبانگی فعّال، دوزبانگی افزایشی، دوزبانگی طبیعی.
مقدمّه
اگر بخواهیم زبان را به معنای عامّ آن تعریف کنیم باید بگوییم که زبان، شامل همه نشانههای محدود امّا پر کاربردی است که برای برقراری ارتباط بین موجودات به کار میرود. از آنرو گفته شد موجودات و نه انسانها، که برخی حیوانات چون زنبور عسل و مورچهها نیز، علایمی دارند که از آن برای برقراری ارتباط استفاده میکنند. عبارت »زبان حیواناتهم« به همین مورد اشاره دارد؛ امّا در مفهوم خاصّ کلمه، مراد از زبان، » نظام ارتباط کلامی« است - زندی؛ - 1 :1386؛ که به گونههای متفاوتی در جوامع، به کار میرود؛ طبق این تعریف، زبان وسیلهای برای برقراری ارتباط میان انسانهاست. تمام کودکان در سالهای اولیّه زندگی، از توانایی بیان برخوردارند. آنها با داشتن این توانایی بالقوّه میتوانند در هر جامعه و کشوری که زندگی میکنند، زبان آن را بیاموزند. زبان مادری اوّلین زبانی است که کودک، بی هیچ آموزش، آن را میآموزد. به عقیده چامسکی، کودک انسان، قوّه یادگیری زبان را بهطور غریزی، درون خود به ودیعه دارد و این استعداد را به ارثبرد؛می امّا هنگام تولّد، قادر به برقراری ارتباط نیست و باید در معرض زبانی قرار بگیرد تا آن را بیاموزد. گاهی نیز کودک میتواندحتّی دو یا سه زبان را یاد بگیرد.
گذشت زمان و تغییر و تنوّع مکانی باعث شده که گویشها و زبانهای اقوام، بسیار متنوّع گردد. کشور ایران، سرزمین پهناوری است که اقوام زیادی با لهجهها و گویشها و زبانهای متعدّد زندگی میکنند و هر قوم با زبان مخصوص خود صحبت میکند. گاهی نیز، زبانهای مختلف در یک منطقه جغرافیایی و در کنار هم زندگی میکنند؛ مثلاً در منطقه گرگان و استان گلستان، زبانهای ترکمنی، فارسی، بلوچی، مازندرانی و ... رایج است.1
دوزبانگی یکی از نتایج برخورد زبانهاست. زبانهای رایج در ایران بهطور عمده به سه خانواده زبانی هند و اروپایی، سامی و آلتایی تعلّق دارند - آرلاتو؛ . - 76 :1373 زبان ترکمنی از خانواده زبانهای آلتایی است که زبان اوّل قوم ترکمن محسوبگردد؛می امّا با توجّه به رسمی بودن زبان فارسی، کودکان ترکمن معمولاً در بدو ورود به مدرسه، مجبورند علاوه بر ترکمنی، فارسی را نیز یاد بگیرند که همین امر، باعث بروز مشکلاتی برای ایشان میگردد.
با توجّه به اهمیّت موضوع دوزبانگی از جهات فردی، اجتماعی و فرهنگی، تا کنون پژوهشهای زیادی در این زمینه صورت گرفته که مقالات »مروری بر پیامدهای دوزبانگی« نوشته نجاریان و مکوندی، »نگاهی به دوزبانگی« نوشته عبدی، »دوزبانگی، مفاهیم، تمایزات و امتیازات شناختی« نوشته خدیوی و ... از این جملهاند که هرکدام به بعدی از ابعاد فردی یا اجتماعی دوزبانگی پرداختهاند؛ امّا در مورد زبان ترکمنی و اینکه آیا دوزبانگی، تأثیر چشم-گیری بر روند تحصیلی دانشآموزان ترکمن دارد یا خیر، تاکنون تحقیقی صورت نگرفته و جای آن دارد که از ابعاد مختلف، به این موضوع، نگریسته شود. پس از مطالعه این پژوهش، میتوان به سوالات زیر، پاسخ داد:
1 دوزبانگی دانشآموزان ترکمن از کدام نوع است؟
2 آیا دوزبانگی باعث افت تحصیلی دانشآموزان ترکمن است یا مانع آن؟ 3 آیا طبقه اجتماعی خانواده، ارتباطی بر اثرات مثبت یا منفی دوزبانگی دارد؟
در این مقاله سعی شده است با روش توصیفی تحلیلی تأثیر دوزبانگی بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر ترکمن در پایه چهارم دبستان، بررسی گردد.
تعریف دوزبانگی
همچنانکه بیان تعریفی جامع از زبان دشوار است، تعریف دوزبانگی نیز، به آسانی ممکن نیست. بهطوریکه تا کنون، تعاریف متعدّد و گاه، متناقضی از طرف زبانشناسان مطرح شده است و هریک از زاویهای به توانایی دو زبانه یا چند زبانه بودن نگریستهاند. گروهی از ایشان، فردی را دو زبانه میدانند که دارای مهارتی هماندازه در هر دو زبان باشد و بر مهارتهای زبانی در چهار بعد سخن گفتن، درک کردن، خواندن و نوشتن بیش از یک زبان تسلّط داشته باشد - سیگوان و مک کی؛ . - 43 :1369 برخی دیگر از زبانشناسان، دوزبانگی آغازی را مطرح میکنند؛ یعنی وقتی که فرد، علاوه بر زبان اوّل، توانایی روانگویی در زبان دوم را که از لحاظ نظامهای آوایی، واژگانی و دستوری، با زبان اوّل متفاوت است، داشته باشد و بتواند حدّاقلّ جملات معنیدار را تولید کند و بفهمد - نجّاریان و مکوندی؛ :1376 2. - 48
از دیدگاه دیگر، دوزبانگی یعنی تفاوت زبان خانه و آموزشگاه؛ و کودک دوزبانه کسی است که در خانوادهای تک زبانه بزرگ شده است و پس از ورود به مدرسه، با زبان دومی روبرو میشود که زبان آموزش است و ممکن است زبان جامعهای که در آن زندگی میکند نیز باشد - اخگرپور؛ 55 :1388 - 56؛ امّا منطقیترین تعریف از آن وین ریش3است. به عقیده او فردی دوزبانه است که بتواند به تناسب موقعیّتهای پیش آمده، از هریک از دو زبان استفاده کند - پورامینی؛ . - 145 :1379
انواع دوزبانگی
به تناسب تعاریف متعدّدی که از دوزبانگی ارایه شده است، میتوان این پدیده را به موارد متعدّدی تقسیم کرد: الف - از نظر سطح تسلّط زبانی دوزبانگی را از این نظر، به دو گروه تقسیم میکنند:
دوزبانگی1 غیر فعّال: در این حالت، شخص، به زبان اوّل کاملاً تسلّط دارد؛ امّا توانایی صحبت به زبان دوم را ندارد و فقط میتواند آن را درک کند و بخواند. به این نوع از دوزبانگی، دوزبانگی چیره نیز میگویند.
دوزبانگی2 فعّال: در این نوع، فرد به هردو زبان، تسلّط یکسانی دارد و قادر است هر دو زبان را چونان گویشور آن صحبت کند و بنویسد. این قطعیترین نوع دوزبانگی است که به آن، دوزبانگی همتراز هم میگویند و بیشتر، از کاربرد کلمه »دوزبانگی«، این نوع را مرادکنند؛می البتّه عدّهای از زبانشناسان معتقدند که فرد، هیچگاه نمیتواند در هر دو زبان، مانند هم باشد و دوزبانهها در لایههای زیرین زبان اوّل خود، قویترند - کمالی؛ 21 :1384 نقل از کریستال؛ 4. - 362 :1989 ب - از لحاظ حوزه رفتار زبانی وین ریش دوزبانهها اربر اساس نظریّههای روانشناختی و به رمز درآمدن زبان در ذهن فرد، به سه گروه همپایه، ناهمپایه و وابسته تقسیم میکند. نظام ذهنی افراد در هریک از انواع دوزبانگی متفاوت است که به اختلاف در نوع یادگیری زبان دوم بستگی دارد - پورامینی؛ 145 :1379 نقل از وین ریش؛ . - 1968
1 دوزبانگی همپایه: در این نوع از دوزبانگی، فرد، هریک از دو زبان را در دو محیط جداگانه میآموزد؛ مثلاً یکی را در خانه و دیگری را در مدرسه؛ امّا به هردو زبان در همه ابعادش، تسلّط کاملی دارد. در این نوع از دوزبانگی، دستور زبان و کلمات هریک از زبانها، جداگانه در ذهن فرد، ذخیره میگردند و بنابراین، دو نظام معنایی مجزّا در ذهن، شکل میگیرد. این دو نظام در هم تداخل نمیکنند. هریک از این دو نظام، درک و تولید زبان مخصوص به خود را بر عهده دارد و کنترل میکند؛ مثلاً مفهوم window در انگلیسی، جدا از مفهوم پنجره در فارسی، در ذهن فرد، ذخیره میشود.
در این نوع از دوزبانگی، فرد به بالاترین سطح شناخت از هردو زبان رسیده و میتواند فرآیند تفکّر را به کمک هردو زبان انجام دهد. دوزبانه همپایه میتواند بسته به موقعیّت، به هریک از زبانها صحبت کند بدون اینکه این دو نظام زبانی، در هم تداخل ایجاد کنند - زندی؛ 195 :1386 5. - 196
2 دوزبانگی ناهمپایه: در این نوع از دوزبانگی، فرد، هردو زبان را در یک محیط میآموزد؛ امّا تنها بر یکی از آن دو تسلّط دارد. در این نوع، دو نظام زبانی متفاوت، در ذهن فرد، ترکیب میشوند و او یک مفهوم را با دو برچسب واژگانی، میآموزد. در این حالت، هر دو کلمه، مثلاً window و پنجره، فرد را به یک نمود ذهنی واحد، هدایت میکنند. در این نوع از دوزبانگی، الگوهای زبان اوّل، همواره در زبان دوم بروز میکند و فرد، زبان دوم را هم با لهجه زبان مادری خود صحبت میکند - همان: 6. - 196
3 دوزبانگی شبه همپایه یا وابسته: این نوع از دوزبانگی، شاخهای از دوزبانگی همپایه است. در این نوع از دوزبانگی، فرد، در زبان مادری، تسلّط بیشتری دارد و کلمات زبان دوم را از طریق کلمات زبان اوّل درک میکند؛ یعنی یک سریمفاهیم پایه را در ذهن دارد که از طریق زبان اوّل، شکل میگیرند. در این نوع، فرد برای درک کلمات زبان دوم، ابتدا آنها را به زبان اوّل، که به عنوان فیلتری برای درک زبان ضعیف عمل میکند، ترجمه میکند و سپس، درک از زبان دوم صورت میگیرد؛ و در حقیقت، زبان دوم بهوسیله زبان اوّل، آموخته میشود - کمالی؛40 :1384 و پورامینی؛ . - 144 :1379