بخشی از مقاله

چکیده
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر روش اجتماع پژوهشی بر نظمجویی شناختی هیجانی دانشآموزان ابتدایی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان ابتدایی سال ششم از شهرستان رزندیه بود که نمونه ای با روش خوشهای تصادفی انتخاب شد ، سپس بهطور تصادفی یک کلاس در گروه گواه و کلاس دیگر در گروه آزمایش قرار گرفته و پرسشنامه نظم جویی شناخنی هیجانی گارنفسکی ، کرایج و اسپینهاون - 2001 - ، توسط دانشآموزان هر دو گروه تکمیل شد. در این پژوهش گروه آزمایش در 10 جلسه 45 دقیقهای در معرض برنامه آموزشی به روش اجتماع پژوهشی قرار گرفت و در نهایت پس آزمون اجراشد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که آموزش روش اجتماع پژوهشی بر نظم جویی شناختی هیجانی تأثیر معناداری داشت. هم چنین این روش بر مؤلفه های ملامت خویش، پذیرش، نشخوارگری، تمرکزمجدد مثبت، تمرکز بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد، دیدگاه گیری، فاجعه سازی و ملامت دیگران نیز تأثیر معناداری داشت. روش اجتماع پژوهی، راهبردهای مثبت نظم جویی شناختی هیجانی را افزایش و راهبردهای منفی این متغیر را کاهش می دهد.

واژه های کلیدی:
اجتماع پژوهشی، راهبردهای مثبت، راهبردهای منفی، نظم جویی شناختی هیجانی.

مقدمه
مشکلات مختلف از جمله تعارضها، شکستها و فقدانها، سلامت انسان را تهدید میکند، اما انسان توانایی زیادی برای نظمجویی این هیجانهای برانگیخته شده دارد. تلاش برای نظمجویی هیجانها، به طور گستردهای تعیین کنندهی اثری است که این مشکلات بر بهزیستی روانی و جسمانی ما دارند.[1] چراکه تجارب هیجانی در زندگی روزمره، سلامت روانشناختی، فرایندهای انگیزشی، پاسخدهی مناسب در برابر حوادث استرسزا و تحول اجتماعی نقش محوری داشته، بر کنشهای مختلف افراد تأثیر میگذارد. هر چند هیجانها - مانند ترس، خشم و تنفر - دارای پایههای زیستی هستند، ولی افراد قادر به تأثیرگذاری بر شدت، مدت و نوع تجارب هیجانی خود میباشند. این فرایند در متون روان شناختی، نظمجویی هیجان نامیده میشود[2]، که میتواند دامنه وسیعی از پاسخهای شناختی، هیجانی و فیزیولوژیکی افراد را در برگیرد .[3] تنظیم هیجانات شامل مجموعهای از فرایندها میباشد
که موجب حفظ برانگیختگی بهینه بهمنظور دستیابی به عملکرد مطلوب در افراد میگردد.[4] تنظیم شناختی هیجانی شامل فرایندهای دوگانهای است که هم در بیان مناسب هیجانات و هم در کنترل آن دخالت سازندهای دارد. [5] بنابراین نظمجویی هیجان، یک امر اساسی و مهم در بهکارگیری و سازماندهی رفتارهی سازگارانه و جلوگیری از بروز هیجانات منفی و به دنبال آن بروز رفتار ناسازگارانه به حساب میآید.[6]

افراد روشهای مختلفی برای نظمدادن به هیجاناتشان استفاده میکنند که یکی از متداولترین آنها استفاده از راهبردهای شناختی است که توسط افراد برای مدیریت اطلاعات هیجان آور بهکار گرفته میشود.[7] از جمله راهبردهای مقابلهای مورد استفاده بعد از یک رویداد استرس زا میتوان به راهبرد ملامت خود، نشخوارگی، پذیرش، ملامت دیگران، فاجعهسازی و ارزیابی مجدد مثبت اشاره نمود که هر کدام از این راهبردها پیامدهای خاص خود را در پی خواهد داشت.[8] دستیابی به مهارتهای تنظیم هیجانی در دوران کودکی، کلیدیترین مسأله در رشد و توسعه روانی به حساب میآید.[9] الگوهای نظری نشان دادهاند که نظمجویی موفق هیجانها با نتایجی همچون بهزیستی، پیشرفت در روابط و عملکرد تحصیلی مطلوب همراه هستند[10] .پژوهشهای دیگر ارتباط بین توانایی ضعیف در تنظیم هیجانی و مشکلات روانی در کودکان و نوجوانان، از جمله اضطراب و افسردگی عمده را معنادار گزارش میکنند.[11]

مهارت نظمجویی هیجانات هم مانند سایر مهارتها، قابلیت آموزش و رشد دارد. زمانیکه کودکان رده سنی 10- 11 ساله از طریق آموزش، توانایی تنظیم هیجانات خود را کسب کنند، بهتر میتوانند هیجانات خود را تحت کنترل خود قرار دهند.[12] محیطهای جمعی، از مناسبترین شرایط برای آموزش این مهارت محسوب میشوند، چرا که در چنین محیطهایی، امکان تقابل و تعامل وجود دارد و این ارتباط، فرصتهایی را به صورت عملی برای شناخت هیجانها، تأثیر هیجانها بر رفتار و نیز نحوهی کنترل آنها ایجاد میکند. در این میان، کلاس درس برای آموزش کنترل هیجانها، بهترین مکان بهشمار میرود که در آن، معلم بهجای نصیحت کردن و یا توصیهی مستقیم در مورد چگونگی رفتار به دانشآموزان بهکوشد در مثالهای درسی، موقعیتهای نمایشی و ایفای نقش توسط دانشآموزان و بحثهای گروهی تلاش کند تا شیوههای درست رفتار و نحوه کنترل خود را به دانشآموزان آموزش دهد.[13]
یکی از روشهای آموزشی که در آن بحث گروهی و مشارکت در امر یادگیری یک مؤلفه بسیار مهم به شمار میآید روش اجتماع پژوهشی میباشد که اولین بار به وسیله پرلز در مقالهای تحت عنوان »تثبیت باور« ارائه شد. اجتماع پژوهشی نوعی فعالیت مشارکتی است و محیط مناسبی برای تبادل نظر فراهم میکند که طی آن، کودکان میتوانند از یکدیگر سؤال کنند، برای یکدیگر دلیل بیاورند و به دیدگاههای یکدیگر گوش فرا دهند.[14] از طرفی روش اجتماع پژوهشی نوعی یادگیری مشارکتی بهشمار میرود که در آن دانشآموزان، بهجای اینکه تنها گیرندهی منفعل در امر یادگیری باشند، سازنده و فعال، در فرایند یادگیری مشارکت دارند.[15] در این روش، دانشآموزان میآموزند برای اهداف گروه با یکدیگر تعامل داشته باشند و با همکاری یکدیگر برای حل مشکلات گروه و عملکرد مناسب آن تلاش نمایند.[16] تحقیقات نشان میدهد که یادگیری مشارکتی باعث افزایش پیشرفت بهرهوری میشود. اجتماع پژوهشی در نحوه آموزش خود بر رویکرد یادگیری مشارکتی استوار است که بر اساس آن، نوآموزان در گروههای کوچک یا دو نفره فعالیت میکنند. در اجتماع پژوهشی، کودکان یاد میگیرند تا خودشان فکر کنند و از طریق این فرایند قادرند تا بهتر به درک و ارزیابی عینی از ارزشهای اجتماعی بهپردازند و حتی جایگزینی برای آن ایجاد کنند. [17] لیپمن و همکارانش که بنیانگذار فلسفه برای کودکان هستند، استدلال میکنند، زمانی که کودکان در کلاس درس تشویق به اندیشیدن فلسفی، میشوند، آن کلاس به یک اجتماع پژوهی تبدیل شده است. [18] درحقیقت، تعاملات اجتماعی در مورد خواندن، در جمع خوانندگان، میتواند به دانشآموزان در درک و فهم متون کمک کند. توانایی درک مطلب و تفسیر و استنتاج از متون درسی و غیردرسی، دانشآموزان را با افکار و اطلاعات جدید آشنا میکند تا راه »بهتراندیشیدن« و »بهتر زیستن« را بیاموزند.[19] نتایج تحقیقات نشان میدهد که یادگیری مشارکتی به افزایش مهارتهای بین فردی، ارتباطات مناسب و کنترل هیجانات منفی[20] ، کمک به حل تعارض، کاهش بروز هیجانات منفی و کاهش درگیری در دانشآموزانی که تحت آموزش اجتماع پژوهشی قرار داشتند، کمک شایانی مینماید. [21] همچنین دانشآموزانی که تحت یادگیری مشارکتی قرار گرفته اند، در تنظیم هیجانات خود موفقتر و از طرفی به کارهای گروهی متمایلتر میشوند.[22] یافتههای پژوهشهای دیگر، رابطه تنظیم هیجانات با رفتارهای اجتماعی نظیر همکاری، همدردی و عملکرد بهتر اجتماعی را معنادار و مثبت گزارش نمودند.[23] در این شرایط، با نگاهی به روند پیشرفت سواد خواندن در دههی از 2001 تا 2011، مشاهده میشود، جایگاه ایران در آزمونِ پرلز 2001 میان 35 کشور شرکت کننده 32، در پرلز 2006 بین 45 کشور نظام آموزشی جهان 40 و در پرلز 2011، گرچه در نگرش به خواندن رتبه اول را کسب کرده اما در سواد خواندن، میان 46 نظام آموزشی جهان 39 بوده است.[24] همانگونه که ملاحظه میگردد، این مسأله نشاندهنده آن است که دانشآموزان ایرانی در آزمون پرلز بسیار ضعیف عمل کردهاند و لازم است این مسأله مورد توجه قرار گیرد. با توجه به اهمیت آموزش به روش فوق ، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش به روش اجتماع پژوهشی بر نظمجویی هیجانی شناختی و مؤلفههایش انجام شد.

روش پژوهش
مطالعه حاضر، پژوهشی کاربردی است که به روش نیمه تجربی با پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشآموزان دختر کلاس ششم ابتدایی در مدارس دولتی شهرستان رزندیه میباشد. برای انتخاب نمونه از روش نمونهگیری خوشهای استفاده شد. برای این منظور ابتدا از میان مدارس شهرستان زرندیه یک مدرسه ابتدایی به صورت تصادفی انتخاب شد. دانش آموزان مدرسه ، برحسب ، سن، پایه و معدل تحصیلی ، در دو گروه 20 نفری همتاسازی شده ، سپس بهطور تصادفی یک کلاس در گروه گواه و کلاس دیگر در گروه آزمایش قرار گرفته و پیش آزمون توسط دانشآموزان هر دو گروه تکمیل شد. در این پژوهش گروه آزمایش در 10 جلسه 45 دقیقهای در معرض برنامه آموزشی به روش اجتماع پژوهشی قرار گرفت و گروه کنترل این آموزشها را دریافت نکرد. داستانهای بهکار گرفته شده در این پژوهش از مجموعه داستان های آزمون پرلز [25] میباشد. پس از اتمام دوره آموزشی، پس آزمون از هر دو گروه بهعمل آمد. با توجه به افت آزمودنیهادر طول دو هفتهی آموزش، تحلیل دادهها بر روی 15 نفر انجام گردید. برای جمعآوری دادهها از مقیاسهای ذیل استفاده شد.

-پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی: این پرسشنامه محقق ساخته، شامل سؤالاتی در مورد سن، پایه و معدل تحصیلی بود.

-پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان - - CERQ-P :این پرسشنامه توسط گارنفسکی و همکاران[8] در کشور هلند تدوین شده است و یک پرسشنامه چند بعدی است که بهمنظور ارزیابی راهبردهای شناختی که هر فرد بعد از تجربه رخدادهای تهدید کننده یا استرس های زندگی به کار میبرد، ابداع شده است. این پرسشنامه دارای 36 سؤال بوده و هدف آن سنجش خرده مقیاس های نظم جویی شناختی هیجان - ملامت خویش، پذیرش، نشخوارگری، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامهریزی، ارزیابی مجدد مثبت، دیدگاه گیری، فاجعه سازی، ملامت دیگران - است. طیف پاسخگویی آن از نوع لیکرت 5 درجه ای از - 1تقریباً هرگز - تا - تقربیاً5 همیشه - نمرهگذاری میشود. از میان این راهبردها، راهبردهای ملامت خود، ملامت دیگران، نشخوار فکری، فاجعه سازی، راهبردهای منفی تنظیم هیجان هستند و راهبردهای پذیرش، توجه مجدد به برنامه ریزی، توجه مثبت مجدد، باز ارزیابی مثبت و دیدگاهگیری، راهبردهای مثبت تنظیم هیجان را نشان میدهند. نمره هر راهبرد از طریق جمع نمرات داده شده به هر یک از عبارات تشکیل دهنده آن راهبرد به دست میآید و میتواند در دامنهای از 4 تا 20 قرار بگیرد و جمع کل نمرات در دامنهای از 36 تا 180 قرار میگیرد. نمرات بالا در هر خرده مقیاس بیانگر میزان استفاده بیشتر از راهبرد در مقابله با وقایع استرسزا و منفی است. پایایی آزمون با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای9 خرده مقیاس بین 0/62 تا 0/80گزارش شده است .[26] پایایی این پرسشنامه در فرهنگ ایرانی توسط حسنی[2]، با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بین 0/76 تا 0/92 و روایی پرسشنامه مذکور از طریق تحلیل مؤلفه اصلی با استفاده از چرخش واریماکس، همبستگی بین خرده مقیاسها - با دامنه همبستگی 0/32تا - 0/67 و روایی ملاکی مطلوب گزارش شده است. . در پژوهش حاضر، پایایی این مقیاس به روش آلفای کرونباخ برای کل آزمون ./75 بهدست آمد.

در این تحقیق، آموزش به روش اجتماع پژوهشی، در جلسه اول، مقدماتی و شامل معرفی این روش، قوانین مربوط به آن و توضیح هدف اجرای این روش، توسط معلم کلاس بود؛ به این صورت که از دانشآموزان خواسته شد تا صندلیهای خود را بهصورت U شکل بچینند و قوانین این روش را، شامل خوب تعمق کردن، دقیق گوش دادن، اجتناب از تخریب، احترام به یکدیگر و مسخره نکردن را رعایت کنند. در جلسه دوم متن شب باور نکردنی توسط یکی از دانشآموزان که در خواندن مهارت کافی داشت، قرائت گردید؛ سپس معلم از دانشآموزان خواست، برای متنی که خوانده شده است ، سؤالاتی که ذهنشان را درگیر ساخته، مطرح کرده و نظرات هر یک از دانشآموزان به همراه اسم آنها بر روی تابلو کلاس نوشته شد. سپس دانشآموزان ایدههای خود را ابراز و به ایدههای دیگران گوش دادند و در نهایت با استدلال به مفاهیم انتزاعی، معنا بخشیدند. از آنجا که همه دانشآموزان در یک جلسه فرصت طرح سؤال و ارایه جواب را نداشتند، علاوه بر جلسه دوم، جلسه سوم و چهارم نیز به این کار اختصاص داده شد. در طی جلسات، معلم از دانشآموزان خواست تا همگی در بحث شرکت کرده، برای سؤالات و پاسخهای خود دلیل بیاورند و پاسخهای مبتکرانه و خلاق، توسط معلم مورد تشویق قرار گرفت. در جلسه پنجم، ششم و هفتم از متن ادبی موشهای وارونه استفاده شد. در این جلسات نیز مطابق، جلسات دوم، سوم و چهارم، متن ادبیِ موش های وارونه استفاده و به شیوه جلسات قبل قرائت و مورد بحث قرار گرفت. در جلسه هشتم، نهم، دهم هم، متن اطلاعاتی در جستجوی غذا به شیوهی جلسات قبل مورد بحث قرار گرفت. به این صورت در تمام جلسات میان دانش آموزان گفت و گویی صورت گرفت که اساس آن روش اجتماع پژوهی بود.

نتایج

با توجه به ماهیت متغیرهای پژوهش فرضیه1با استفاده از آزمون یک راهه آنکووا و فرضیه 2، توسط مدل آماری تحلیل واریانس چندمتغیره - Mancova - مورد آزمون قرار گرفت. نتایج توصیفی حاصل از اجرای پرسشنامهها در زیر آورده شده است:
جدول-1 میانگین و انحراف استاندارد نظمجویی شناختی هیجانی گروه ها در پیش آزمون و پس آزمون

بر اساس اطلاعات جدول 1، با مقایسه میانگین پیش آزمون و پس آزمون در زیر مقیاسهای ملامت خویش، پذیرش، نشخوارگری، فاجعهسازی و ملامت دیگران، بعد از اعمال آموزش روش اجتماع پژوهی، این خصوصیات منفی کاهش قابل ملاحظهای از خود نشان داده است؛ که در مقایسه با گروه کنترل این کاهش مثبت محسوستر میباشد. از طرفی نمرات بالا در مقیاس های تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامهریزی، ارزیابی مجدد مثبت و دیدگاهگیری در مقایسه با گروه کنترل، نشان می دهد آموزش مبتنی بر روش اجتماع پژوهی، می تواند در افزایش این خصایص مثبت در افراد موثر واقع گردد. در حالیکه در گروه گواه افزایش قابل ملاحظهای در زیر مقیاسها دیده نمیشود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید