بخشی از مقاله

چکیده

مسکن روستایی به عنوان اصلیترین عنصر کالبدي فضا بیش از آنکه ساختاري کالبدي باشد، نهادي است با ماهیتی چند کارکردي که در گذر زمان تحت تأثیر عوامل مختلفی با تحول همراه بوده است. تحولات و دگرگونیهاي کالبدي در روستاها همخوانی چندانی با فرهنگ و نوع اقتصاد حاکم بر این کانونهاي سکونتگاهی نداشته و این تحولات ضمن ایجاد ناسازگاريهاي اقتصادي- اجتماعی در روستاها موجبات تغییر در کارکردهاي مسکن را نیز فراهم آورده است.

لذا در این پژوهش به بررسی عوامل مؤثر بر تحولات کارکرد مساکن روستایی پرداخته میشود. روش تحقیق توصیفی- تحلیل محتوا و روش تجزیه و تحلیل به صورت استنتاج عقلی است و روش گردآوري اطلاعات به صورت اسنادي-کتابخانهاي میباشد.

نتایج به دست آمده حاکی از آن است که عوامل مؤثر بر تحول مسکن داراي شاخصهها و ویژگیهاي متغیر در طول زمان بوده و با مرور زمان شاخصههایی جدید و متفاوت با گذشته پیدا کردهاند. عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادي، سیاسی و جغرافیایی از جمله مهمترین عوامل مؤثر در تحول مسکن است. بروز تحولات و اثرات آن بر کارکرد مسکن روستایی منجر به فروپاشی الگوي سنتی مسکن که منطبق با شرایط اقلیمی، اقتصادي، اجتماعی و فرهنگی روستاست، خواهد شد.

طی سالهاي اخیر، تحول در مناسب اجتماعی-اقتصادي مسکن و عدم توجه به کیفیت و شرایط مسکن در نقاط روستایی و مشکلات و تنگناهاي آن باعث شده بعضی از فضاها کارکرد جدیدي به خود گرفته و برخی از فضاها کارکرد خود را از دست داده و متروك شدهاند، به طوريکه به مرور، اسباب تخریب تمامی و یا بخشی از واحد مسکونی را فراهم میآورد.

-1 مقدمه

سکونتگاههاي انسانی تحت تأثیر عوامل و نیروهاي مختلف همواره در حال تغییر و تحول بودهاند .[1] مسکن به عنوان اصلیترین عنصر کالبدي فضا بیش از آنکه ساختاري کالبدي باشد، نهادي است با ماهیتی چند کارکردي که سازمان فضایی و نحوه استقرار و ساخت آن بیانگر کیفیت استفاده از محیط و چگونگی تأثیر اقتصاد، سنتها و هنجارهاي حاکم بر جامعه روستایی میباشد که در اثر فرایندهاي حاصله از »چرخه حیات« با تکیه بر شرایط، طی دهههاي اخیر با ورود مدرنیزاسیون و همگام با اجراي طرحهاي نوسازي، تحولخواهی روستائیان و تلاش براي توسعه و بهزیست نمودن محیط زندگی از فضاي سنتی و کالبد قدیمی خود خارج و بهسرعت پذیراي دگرگونیها شدند.

از اینرو میبایست فضاي روستاها به ویژه کالبد، بدنه و شکل مساکن و منازل روستاییان به منظور هماهنگ شدن با وضعیت اقتصادي- اجتماعی پیشآمدهدر تبعیت از گسترشِ استفاده از تکنولوژيهاي نوین به منظور جوابگویی به نیاز ساکنان این سکونتگاه ها و همچنین فراهم نمودن زمینههاي رشد و توسعه تغییر یابند

تحولات و دگرگونیهاي کالبدي در روستاها همخوانی چندانی با فرهنگ و نوع اقتصاد حاکم بر این کانونهاي سکونتگاهی ندارد و این تحولات ضمن ایجاد ناسازگاريهاي اقتصادي- اجتماعی در روستاها موجبات تغییر در کارکرد این فضاهاي زیستی را نیز فراهم آورده است. چراکه زندگی، شغل، اقتصاد، فرهنگ، رفتار و نوع معیشت حاکم بر روستاها که داراي ساختاري سنتی و قدیمی هستند، هماهنگی و تجانس فراوانی با یکدیگر دارند .[9] با عنایت به پیوستگی ساختاري-کارکردي نظام هاي مکانی-فضایی، میتوان انتظار داشت تغییر و دگرگونی در یک جزء از اجزاي ساختاري یا کارکردي یک نظام، بر پایه ارتباط نظاموار، ممکن است به سایر اجزاي نظام انتقال یافته و زمینه تغییر و دگرگونی کل نظام را فراهم آورد

عوامل مؤثر بر تحول مسکن داراي شاخصهها و ویژگیهاي متغیر در طول زمان بوده و با مرور زمان شاخصههایی جدید و متفاوت با گذشته پیدا کردهاند؛ اما ویژگیهاي انواع اقلیم - گرم و خشک، گرم و مرطوب، سرد و کوهستانی، معتدل و مرطوب - در طول تاریخ ثابت بوده و تنها روشهاي برخورد با آنها که خود متأثر از عوامل دیگر تأثیرگذار بر مسکن - فرهنگ و تکنولوژي - هستند به عنوان متغیرهاي اقلیمی مطرح میشوند به نقل از .فرهنگ، سنت، اعتقادات، امنیت و... از جمله مهمترین عوامل مؤثر در ساختمان مسکن و شکلگیري آن است . لذا در این پژوهش به بررسی عوامل مؤثر بر تحولات کارکرد مساکن روستایی پرداخته میشود.

-2 روش تحقیق

روش تحقیق این پژوهش، توصیفی - تحلیل محتوا و روش تجزیه و تحلیل به صورت استنتاج عقلی است و روش گردآوري اطلاعات به صورت اسنادي-کتابخانهاي میباشد. به عبارتی دیگر براي دستیابی به اطلاعات در حوزه تحولات کارکرد مساکن روستایی از مطالعات کتابخانهاي، مطالعه اسناد اینترنتی، مقالات و کتابهاي مرتبط با مسکن و تحولات کاردکردي آن استفاده گردید و با بررسی آن ها تحلیل و نتیجهگیري صورت گرفت.

-3 مبانی نظري

به منظور بررسی چهارچوب نظري تحقیق، به تعریف تحول، کارکرد، مسکن روستایی، و سپس کارکردهاي مسکن در نواحی روستایی و عوامل مؤثر بر تحول مسکن پرداخته میشود.

1-3 تحول

تحول »عبارتست از شناسایی و به حرکت درآوردن پدیدههاي طبیعی در یک منطقه به منظور بهبودبخشی به فعالیت هاي تولیدي و زیستی طبیعت، در جهت ارتقاء در رشد اقتصادي و به طور خلاصه رفاه حاصل از تکاپوي خودجوش مردم منطقه« .[14] تحول را میتوان »ترقی، پیشرفت، توسعه یا تکامل معنی کرد، زیرا همه این مفاهیم یک حرکت روبهجلو را نمایندگی میکنند، درحالیکه تحول همیشه روبهجلو نیست.[15] « در جغرافیا مهمترین ویژگی تحول عبارتست از روندهاي زمانی و بحث مکانی- فضایی. شاید تنها تفاوت توسعه و تحول، با برنامه بودن و رسیدن به وضع مطلوب، توسعه باشد .

2- 3 کارکرد

کارکرد1 در فرهنگ لغت آکسفورد» 2آن جنبه ایفاکننده فعالیت3، حرکت و تحقق یک پدیده، در یک زمینه و حیطه وسیعتر« است؛ و در فرهنگ وبستر4 عبارت است از »کاراکتري که فعالیت یک پدیده را در زمینهاي خاص نشان میدهد

همچنین »کارکرد سهمی است که یک بخش در راستاي ابقاي سیستم بر عهده دارد.[18] « در نظام اداري، کارکرد به معناي »خدمت، وظیفه و کار«، در ریاضیات به معناي »تابع« و در زیستشناسی »فعالیتی است که هر اندام بر عهده دارد« و در تبیین علی امور به معنی »نقش یا اثري است که هر پدیده در زنجیره پدیدههایی که با آنها مرتبط است، باقی میگذارد« است. در اکثر موارد این معانی مکمل یکدیگرند؛ اما در زمینه هاي مختلف، معانی آنها با یکدیگر فرق میکند

اصطلاح کارکرد در جغرافیاي روستایی، وضعیت روستا را در چهارچوب روابط میان سکونتگاهها و وظیفهاي را که یک سکونتگاه ایفا میکند، در برمیگیرد

3- 3 مسکن روستایی

مسکن در لغت به معنی »محل سکنی گزیدن« است و داراي مفهومی گسترده و پیچیده است و از ابعاد متنوعی برخوردار میباشد .

در تعریف مسکن آمده است: »فضایی که بتواند زمینه لازم براي رشد فردي و جمعی هر یک از افراد خانوار را فراهم کند، به نحويکه آنها بتوانند برحسب نیازهاي روحی و روانی خود و نوع فعالیت موردنظر، حریم لازم را بیابند.[23] « مسکن در جوامع بشري به عنوان سومین نیاز بعد از خوراك و پوشاك مطرح میشود و پاسخگوي یکی از نیازهاي حیاتی است و مفهومی فراتر از سرپناه دارد

مساکن روستایی نشاندهنده نوع فعالیتهاي گوناگون در ابعاد اقتصادي، نگرش اجتماعی و فرهنگی روستائیان و چگونگی تحول و استفاده تکنولوژي و نهایتاً سطح درآمد و معیشت ساکنان آن است

متخصصین علوم انسانی با رویکردهاي متفاوتی به مسکن و ابعاد مختلف کارکردي آن مینگرند. مسکن از دیدگاه اقتصادي نوعی "کالا و سرمایه"، از دیدگاه هنري نوعی "نماد"، از دیدگاه جامعهشناسانه "نهاد"، از دیدگاه مهندسی و معماري "بنا" ، از دیدگاه شهرسازي "فضا" و از دیدگاه انسانشناختی نوعی "فرهنگ" است که تمام ابعاد را در بر دارد . با این توصیف درك مسکن روستایی و جایگاه آن در نظام برنامهریزي فضایی و سکونتگاهی با رویکرد پایداري، شیوه همهجانبه نگر و کل نگر را میطلبد.

به تعبیر دیگر تمام وجوه نمادین، نهادین، مادي و زیباییشناختی و فضا شناختی و... ابعاد مسکن روستایی هستند که موضوع آن را به یک مقوله میانرشتهاي و فرا رشتهاي تبدیل میکند. چرا که مسکن روستایی تنها براي تأمین نیازهاي زیستی و پناهگاهی نیست و متناسب با نوع فرهنگ و تمدن و ساختارها، تحولاتی را دربر داشته است؛ یعنی مسکن روستایی در مراحل مختلف تاریخی متناسب با نوع ساختارهاي اقتصادي، اجتماعی و محیطی اشکال گوناگون داشته است؛ بنابراین مسکن روستایی داراي رنگ تاریخ، جغرافیا، فلسفه، دین، هنر زیباشناختی، معماري، طبیعتگرایی و... فرهنگ است .

4- 3 کارکرد مساکن روستایی

مسکن به عنوان اصلیترین عنصر کالبدي فضا بیش از آنکه ساختاري کالبدي باشد، نهادي است با ماهیتی چند کارکردي که داراي ابعاد مختلف مکانی، معماري، کالبدي و فیزیکی، اقتصادي، مالی، روانشناختی و پزشکی است . مساکن روستایی برخلاف مساکن شهري، داراي طیف گستردهاي از کارکردهاي گوناگون هستند. این مساکن فضاهاي لازم براي زندگی، کار و فعالیت، انبار کالا و آذوقه، نگهداري دام، ارتباط و مبادله اطلاعات، اجراي مراسم و مانند آن را مهیا میسازند. بنابراین هر یک از کارکردهاي مسکن، عرصهها و فضاهاي خاصی را به خود اختصاص میدهند

با توجه به اینکه هر یک از اجزاي مسکن روستایی در پی برآوردن ضرورت و نیازي عینیت خارجی یافته است، میتوان اهم کارکردهاي مسکن را که در رفع نیازهاي اولیه خانوار روستایی مؤثر باشد، به قرار زیر بیان کرد.

1-4-3 کارکرد زیستی

شامل فضایی است که محل زیست، استراحت و خواب ساکنین مسکن میباشد و یا مستقیماً به این فعالیتها مربوط میشود. عملکرد فضاهاي نظیر ایوان، راهروهاي ارتباطی، اتاق نشیمن و میهمانی و آشپزخانه و فضاي پختوپز و حیاط مسکن را در بر میگیرد. بهعبارتدیگر بخشی از کارکردهاي مسکن جنبه روانی دارند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید