بخشی از مقاله

چکیده

یادگیری با شرایط محیطی ارتباط تنگاتنگی دارد، زیرا با این تفکر که رفتار در خلاء رخ نمیدهد پس رفتار مرتبط با محیط کالبدی میباشد، و انسانها بیشتر از آن که بر فضا تأثیر بگذارند، از آن تأثیرمیپذیرند. پس معمار در هر پروژهای با شناخت نیازهای مخاطب خود فضایی را طراحی می کند. در طراحی مکانی برای کودک نیز، کودک محور اصلی است و فضا باید طوری طراحی شود که بتواند نیازهای روحی و جسمی یک کودک را برطرف کند. دوره کودکی مرحلهای از زندگی است که طی آن نوعی سازگاری تدریجی با محیط رشد ایجاد میشود، و کودک امروزی قابلیت تأثیرگذاری بر شکلگیری محیطش را با بیان تمایلات و نیازهای خود دارد. مسأله مهم که در پژوهش حاضر به آن میپردازیم این است که چگونه محیط کالبدی فضای آموزشی، کیفیت اهداف یادگیری در فضا را تقویت میکند؟ روش تحقیق در پیش گرفته شده در این مقاله، روش توصیفی-تحلیلی است و گردآوری دادهها به شکل اسنادی و میدانی است و از منابع کتابخانهای و سایتهای اینترنتی استفاده شده است. و در نهایت شناخت بهتر از کودک و نیازهایش، طراحان را به خلق فضایی متناسب با رشد کودک هدایت خواهد کرد.

کلمات کلیدی

کودک، یادگیری، بازی، معماری، محیط آموزش

-1 مقدمه

نظریهی برانفنبرنر1 برآن است که فرایند یادگیری کودکان توسط تعامل دو طرفه با محیطهای فرهنگی و اجتماعی پدید میآید. وی تأکید دارد که باید کودکان را در طولانی مدت، با محیط پیرامون درگیر کرد تا به کسب تجارب بپردازد و شرایط رشد خود را فراهم سازند. براین اساس باید در آغاز با نیازهای گروه سنی کودکان از فضا آشنا شده وبا توجه به اندازههای ساختاری آنها اقدام به طراحی نمود.

کودکان حساسترین و تأثیرپذیرترین گروه سنی جامعه را تشکیل میدهند. ارتقاء توانمندیها و رشد شخصیتی کودکان، علاوه بر تأمین نیاز جامعه برای همگامی با تحولات جهانی، نوعی احترام به انسانیت کودکان است. چرا که آنها حق دارند که تمام احتیاجات اساسی معنوی و مادی خود را برآورده ساخته و به پرورش نیروهای درونی خود بپردازند. هدف معماری خلق فضاهایی متناسب با شأن انسان است. کودکان اعضای کوچک و لطیف جامعه میباشند و قابلیت تأثیرگذاری بر شکل-گیری محیطشان را با بیان تمایلات و نیازهای خود دارند. در سالهای اخیر با ایجاد تغییر در نظام آموزشی، اهمیت محیطهای آموزشی و سازگارنمودن بستر یادگیری با نیازهای کودکان، بیش از پیش مورد توجه صاحبنظران قرارگرفته است و برای جذاب کردن این فضاها تدابیر گوناگون اندیشیدهاند، اما در این امر مهم به معمارانی آشنا به علوم رفتاری کودک نیز احتیاج است. دراین پژوهش نیز اهمیت عوامل محیطی، تأثیرمحیط بر یادگیری کودکان به عنوان مفهوم در نظرگرفته شده. و با قرار دادن کودک در محیط مناسب و افزایش سطح ارتباطی او دایره شناخت و انتخاب او را وسیع تر کرده و باعث بهتر زیستن کودک در جامعه امروزی میشود.
 
آموزشی محسوب میشود. توجه به شاخصههای عملکردی و اصول و مبانی زیباشناختی در طراحی محیطهای کالبدی علاوه بر پاسخگویی به نیازهای روحی و جسمی کاربران، موجب شکوفایی و پرورش استعدادها و شکوفایی خلاقیت آنها خواهد شد. لذا برخورداری از فضاهای آموزشی مناسب و مطلوب یکی از راهکارهای موثر در بهرهبری بیشتر از سرمایه-های مادی و انسانی میباشد.[2]

روان شناسی محیط یکی از رشتههای تخصصی نوپایی است که به تأثیر متقابل رفتار و عوامل و شرایط فیزیکی معماری و فضای محیط، بیشتر از دیگر جنبه ها تأکید دارد. روانشناسی محیط مطالعه پیچیده بین مردم و محیط اطرافشان است.[8] در روانشناسی محیط اصل بر این است که رفتار انسان را نمیتوان بدون توجه به قرارگاه فیزیکی و به طور جداگانه مورد بررسی قرار داد.[9] و چشمپوشی از تأثیر شرایط فیزیکی، اجتماعی و فرهنگی نقاط کوری در نتیجهگیری ها باقی می-گذارد.

در تمام موجودات زنده به موجب قانون تأثیر وتأثربخشیدن در محیط، تمایل به سازش با محیط وجود دارد، به این ترتیب کودک کوشش دارد با محیطی که در آن زندگی میکند، سازش نماید و خود را با آن منطبق سازد. همانطور که در شکل - 1 - دیده میشود، میتوان سازش با محیط را تعادلی بین درونسازی و برونسازی کودک دانست. کودک اغلب از طریق بازیهای کاوشگرانه در محیط یاد میگیرد و محیطی که کودک را احاطه کرده منبع بزرگی برای تحریک افکار اوست.

شکل : - 1 - نحوه ارتباط کودک با محیط
-2 اهمیت و نقش محیط برای کودکان

مارگارت مک میلان:2 میخواهیم محیطی بسازیم که در آن آموزش و پرورش اجتنابناپذیر باشد و همین که کودک در محیط قرار گرفت، بدون تلاش دیگری؛ چیزهای فراوان بیاموزد.

تحقیقات نشان میدهد که از عوامل بسیار موثر تربیتی در آموزش و پرورش نوین، کیفیت معماری در محیطهای یادگیری است. در نظام تعلیم و تربیت نوین، محیطهای آموزشی نه تنها یک محیط خشک و بیروح و فاقد تأثیر در فرایند یادگیری محسوب نمیگردد، بلکه به عنوان یک عامل زنده پویا و بسیار تأثیرگذار در کیفیت فعالیتهای آموزشی کودکان ایفا نقش میکند. در این نگرش تعلیم و تربیت، تنها تحت تأثیر کلام معلم نمیباشد بلکه عناصر متعدد دیگری در انتقال مفاهیم و پیامها به او نقش دارد. می توان گفت »در و دیوار مدرسه همانند کتاب برای دانشآموزان حامل پیام میباشد و با آنها سخن میگوید« از این رو طراحی مناسب این فضاها، رعایت استانداردها و شاخصههای کیفی و توجه به نیازها و ویژگیهای روحی و روانی کاربران در سنین مختلف از عوامل بسیار مهم و تأثیرگذار در بالا بردن سطح کیفی محیطهای
-3 بازی وسیلهای برای کشف و درک محیط پیرامون کودکان

در علوم تجربی هر جنبشی را میتوان به بازی تعبیر کرد، برای انسان بازی کارکردی آزاد و خلاق از نفس و مفصلی است که رفتارهای غریزی انسان با گذشتن از آن به مرحله خلق آگاهانهی هنر نزدیک می-شوند.[21] بازیکردن یکی از مهمترین اتفاقاتی است که کودکان به طور خودانگیخته در تمام اوقات، درهر جایی، با هر چیزی، همراه با تغییراتی مداوم، بدون هیچ هدفی، شروعی یا پایانی بازی میکنند.[1] بازی مجموعهای از حرکتها و فعالیتهای جسمی و ذهنی است که موجب شادی، لذت و ارتباط با دیگران شده و درعین اینکه وسیله سرگرمی است، جنبه یادگیری و سازندگی نیز دارد.[12] بازی را میتوان راهی برای تخلیهی نیروهای اضافه دانست یا آمادگی کودک برای دوران بزرگسالی، یا پاسخی به طبیعت فعال کودک و یا چارهای غریزی برای رشد او.[3] کودکان از طریق بازی خیلی چیزها را میآموزند، به مکاشفه میپردازند، کنجکاویشان را ارضا میکنند، برای عهدهدار شدن امور زندگی آیندهشان به تمرین میپردازند و درباره خود، اطرافیان و محیط اطلاعات جدیدی به دست میآورند.[4]

در هر صورت بازی از اصلیترین مشخصههای رفتاری کودک و یک تجربه مشترک جهانی است، که از ضروریترین گامهای رشد میباشد. واژه بازی برای توصیف فعالیتی به کار میرود که کودک برای رسیدن به اهداف خاص خود به هنگام پیروی از تصورات و علائقش به شیوه خودش انجام میدهد. بازی می تواند تمامی وجوه رشد را شکوفا کند؛ اعم از رشد جسمانی، اجتماعی، احساسی، عقلانی و قوه خلاقه. رشد کودک در حین بازی به صورت همزمان، جامع و غیر قابل پایش اتفاق میافتد .[22] و آموختن در خلال بازی نمونهای از همنشینی دو نیاز متفاوت است؛ نیاز به یادگیری و نیاز به فراغت. یادگیری بازیمحور، از دستاوردهای جدید به مقوله یادگیری کودکان است. در این رویکرد بازی، ابزار یادگیری است، زیرا یادگیری بر تجربه استوار است و برای کودک مطمئنترین ابزار کسب تجربه، بازی است.[17] پس محیط به ابزار موثری برای یادگیری تبدیل میشود. از این رو به بستری نیازمندیم که محرک کودک بوده و با تقویت کنجکاوی طبیعی کودک، اشتیاق او برای کاوش و آزمودن پدیدهها را برانگیزد.

کودک با محیطش از طریق بدن و حواسش ارتباط برقرار میکند، به همین دلیل به فضایی نیاز دارد که در آن تحت کمترین فشار بازی کند و بیاموزد.[23] زیرا رفتار کودک ضمن بازی ناشی از انتخابهای خود اوست. محیط بازی باید به کودک برای شناخت خود کمک کند به این ترتیب که با فراهم آوردن ابزار و محیط لازم برای انواع فعالیت به کودک امکان سنجش توان و درک محدودیتهایش را بدهد. کودک حین یادگیری به لحاظ روانی تا جایی تحریک میشود که دست به عمل زده و از قالب مفعول در فرایند یادگیری به نقش فاعل وارد میشود. بازی-انگیزی در فضای یادگیری به معنای غنی کردن محیط برای حمایت از میل به بازی است تا کودک طی فرآیند یادگیری فعال باقی بماند. خلق محیط یادگیری تأثیرگذار به معنای تبدیلکردن محیط به ابزار یادگیری است. .[17]

-4 بررسی موردی تأثیر محیط آموزشی بر یادگیری

در مقالهای با عنوان» تسهیلات فیزیکی و پیشرفت تحصیلی دانش-آموزان« پژوهش هایی انجام شده دربارهی مدارس ایالات متحده آمریکا رابررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که میان طراحی صحیح و دقیق ابعاد و اجزای گوناگون مدرسه و یادگیری دانشآموزان رابطهی معناداری وجود دارد. محققان تأثیر منفی حرارت نامناسب، نور کم، سرو صدا و قدیمی بودن ساختمان مدرسه را بر عملکرد دانشآموزان نشان داده اند. علاوه برآن، دریافته است که شرایط ساختمان مدرسه ممکن است تأثیرات مثبت یا منفی بر دانشآموزان داشته باشد. در شرایط یکسان اجتماعی، پیشرفت تحصیلی کسانی که در مدارس با تسهیلات مناسب تحصیل کردهاند 5 تا 17 درصد ازدیگران بیشتر بوده است.
 
یافتههای این پژوهش اهمیت و تأثیر محیط فیزیکی را بر یادگیری کودک نشان میدهد.[11]

-5 روش تحقیق

روش عبارت است از مجموعه فعالیتهایی که برای رسیدن به هدفی صورت میگیرد. پژوهش حاضر به صورت تحلیلی-توصیفی صورت گرفته است. پژوهش توصیفی شامل مجموعهای از روشهاست که هدف آن توصیف شرایط یا پدیدههای مورد بررسی است. اجرای پژوهش توصیفی میتواند صرفا برای شناخت بیشتر شرایط موجود یا کمک به فرایند تصمیمگیری باشد. بیشتر پژوهشهای علومرفتاری را میتوان در زمره پژوهشهای توصیفی به شمار آورد.[5]

یکی از مراحل اساسی پژوهش گردآوری دادههاست در پژوهش حاضر نیز دادهها با استفاده از منابع و اطلاعات مختلف وبه روز مرتبط با موضوع و چک لیستها جمعآوری شده است. اهداف پژوهش حاضر، توجه به سنین کودکی به عنوان سرنوشت سازترین دوران زندگی هر فرد و همچنین طراحی مکانی جهت پرورش توانایی و استعداد کودکان می-باشد، که درصدد پاسخگویی به این سوال در پژوهش حاضر میباشد: چگونه محیط کالبدی فضای آموزشی، کیفیت اهداف یادگیری در فضا را تقویت میکند؟ و چگونه میتوان به کودک کمک کرد تا عزت نفس خود را تقویت کند و خود تصویری از جهان پیدا کند، که متعلق به خودش باشد؟

-6 شاخصههای طراحی محیطآموزشی کودکان

محیط مصنوع، شامل فضای داخلی و خارجی طراحی شده که با عناصر تشکیل دهنده خود مانند رنگ، بافت، نور، صدا، فرم و... بر جسم و روان انسان تأثیرگذار است. طراحی فضاهای ویژه کودکان از آن جهت اهمیت دارد، که کودک از محیط تأثیر بیشتری میگیرد. معماری محیطهای کودکانه مهم است زیرا کودک بخشی از اطلاعات و تجربیات ضرروری خود را از محیط فیزیکی پیرامونش دریافت میکند. و از آنجا که بازی به عنوان فکر و زبان کودک، ابزار درگیری او با محیط برای اکتشاف فضا و زدن رنگ تعلق به آن است، مطلوب است کودک فضای معماری دربردارندهاش را در خلال بازی کشف کند.[17]

معماری برخلاف برخی هنرهای دیگر، از کاربر انتظار حرکت دارد. حس حرکت، محرک خوبی برای یادگیری است، اما مسیرهایی که حس سردرگمی در انسان ایجاد میکنند، حس امنیت برای یادگیری را فراهم نمیکنند.[6] از ویژگی دیگر کودکان، کلنگر بودن آنهاست. در واقع کودک از چند چیز جداگانه، یک برداشت کلی دارد و در نظرش آنچه میشناسد مهم است، نه آنچه میبیند. باید گامبهگام با فضاهای مختلف مواجه شده، و اگر یکجا و ناگهانی با چند فضا مواجه شود، موجب بی-میلی کودک در درک وی از فضا میشود. ساختمانهایی با نظم پیچیده، از کودک انتظار حرکت و کاوش برای کشف نظم موجود را دارد. فرمهای بیقاعده متناسب با خیالپردازی کودک بوده، و فرمهای متقارن تعادل

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید