بخشی از مقاله

چکیده

در جامعه حاضر بدون شک مدرسه دومین نهاد تأثیر گذار بعد از خانواده در شکل گیری شخصیت افراد و جامعه پذیری آنهاست. یکی از دستاوردهای برنامه های آموزشی، خواسته یا ناخواسته، آموزش و ترویج تفاوت های مربوط به جنسیت در شیوه های نگرش و رفتار است. مهمترین ابزاری که در دست نهاد آموزش و پرورش است، کتاب های درسی است که از اهمیت خاصی برخوردار است. به همین دلیل توجه به محتوای کتب درسی به عنوان یکی از مهمترین و حساس ترین مباحث در برنامه ریزی درسی مورد توجه قرار گرفته است. زیرا منشأ بسیاری از نگرش ها و باورهای جنسیتی انسان ها ناشی از تفکری است که از بدو تولد در خانه و در ادامه از طریق کتاب های درسی به آنان القا می شود. با توجه به این وضعیت، محتوای کتاب های درسی و تناسب آن با اهداف توسعه و شرایط جامعه می تواند تأثیر به سزایی در نحوه نقش آفرینی دانش آموزان در آینده جامعه داشته باشد. به عبارت دیگر محتوای کتب درسی محرکی است محیطی که می تواند در میزان موفقیت یا عدم موفقیت باورهای جنسیتی دانش آموزان اعم از پسر یا دختر موثر باشد.

مقدمه
یکی از مهمترین جنبه های اجتماعی شدن1 کودکان، پذیرفتن نقش های جنسیتی از سوی آنان می باشد. جنس، مشخصه های زیستی و بنابراین ذاتی،گریزناپذیر و تغییرنکردنی است. پس اندام بدن یا نوع و مقدار هورمون ها، پدیده های جنسی هستندکه از بدو تولد بر بدن تحمیل می شوند. اما زنانگی، مردانگی، رفتارها، هنجارها و ملاک های آن ها از جنسیت سرچشمه می گیرند. جنسیت مشخصه ای زیستی نیست بلکه نقشی است که جامعه آن را در روند تربیت تعریف و القا می کند. نقش جنسیتی بر ساختی است که مختصات زنانگی و مردانگی را در اجتماع تعریف می کند. برای نمونه در جوامع مشخص، نقش های جنسیتی، شیوه ی آرایش زنان را مشخص می کنند و با آرایش و پوشش مردان متفاوت است. نقش های جنسیتی اقتضا می کنند که مردان خشن و مسلط و زنان ظریف و زودرنج باشند. این ویژگی ها ذاتی نیستند بلکه نقش هایی هستندکه جامعه می پردازد و القا می کند .[1] نابرابری یا تبعیض جنسیتی1 یعنی انحصار نمودن مجامع، موقعیت، مزایا و موهبت ها در هر جامعه به صورتی که یک جنس از آن برخوردار و دیگری از آن محروم شود .[2] تبعیض جنسی، مجموعه ای از قوانین، مقررات و دستورات حاکم بر جامعه که به علت اختلافات جنس، ایجاد تبعیض می کند. در عمل این تبعیض مانع دسترسی زنان به امکانات و تسهیلات و مشارکت در تصمیم گیری می شود و به معنای استمرار نابرابری جنسی است .[3]

تبعیض جنسیتی نوعی تمایز جنسیتی در اجتماعی شدن و نگرش های تمایز آمیز و نابرابر عوامل اجتماعی کننده در تربیت دختران و پسران است که از این میان این تمایز به نوعی به ضرر دختران و به نفع پسران بوده و نگاه تبعیضی به سوی دختران گرایش بیشتری دارد. سیستم تبعیض جنسیتی موجب نابرابری جنسیتی می شود. نابرابری جنسیتی به وضعیتی اشاره دارد که در آن زنانعموماً تحت سلطه مردان جامعه قرار دارند و موقعیت زنان و مردان در جامعه به دو حوزه خصوصی و عمومی تفکیک شده و از یکدیگر متمایز می گردد. براساس نظریه جامعه پذیری نقش ها جنسیتی، نابرابری جنسیتی موجود بین دو جنس از آغاز کودکی از طریق فرآیند جامعه پذیری جنسیتی در پسران و دختران نهادینه می شود و هر فردی بدون توجه به ویژگیهای شخصیتی اش، براساس جنس او به سوی انتخاب نقش اجتماعی اش جهت داده می شود .[4] همان طورکه میدانیم تبعیض و عقبماندگی در زنان به صورت چرخه فجیعی از هزاران سال پیش وجود داشته است. این نابرابری و تحقیر زنان که نیمی از جامعه جهانی را تشکیل میدهند باعث تنزل مقام و منزلت انسان هاست. تبعیض باعث عقبماندگی میشود و عقبماندگی مانع رشد و پویایی زنان است و مشارکت انسان ها در عرصههای فردی، اجتماعی، خانوادگی و جهانی را مخدوش میکند. عکسالعمل زنان در برابر تبعیض به روشهای مختلف ابراز میشود و تاثیرات مضر بر خانواده و تربیت فرزندان دارد. تبعیض و عقبماندگی باعث ایجاد بحران هویت، سرگردانی و سرشکستگی میشود، به جامعه آسیب میرساند و مشکلات کنونی دنیا را افزایش میدهد .[5] دختران و پسران از نظر توانایی های بنیادین شناختی و اجتماعی تفاوت معناداری که موجب تبعیض میان آنان باشد را نشان نمی دهند. می توان گفت که بسیاری از تفاوت ها میان دو جنس ناشی از تفاوت در فرآیند جامعه پذیری دختران و پسران است. اگر چه در کتاب های درسی بر نقش زنان در توسعه و فعالیت های اجتماعی تأکید نشده است اما امروزه توسعه بدون مشارکت زنان مفهومی ندارد. محتوای کتب درسی این کلیشه که زنان فاقد تفکر منطقی بوده و صرفاً بر مبنای عواطف رفتار می کنند را انتقال می دهند در حالی که ارائه این پیام با نقش واقعی مادران و جامعه شهری و روستایی کاملاً متفاوت است. پدران و مادران در محتوای کتب درسی به صورت مشترک برای اصول تربیتی فرزند تصمیم گیری نمی کنند، به همیندلیل این پدر است که مسئولیت تربیت را به عهده دارد. انتقال این پیام به دانش آموزان به طور کلی و دختران به طور خاص، تأکید بر نقش کلیشه ای و دست دوم زن دارد .[6] از جمله نهادهایی که در کنار خانواده و مذهب و دیگر نهادهای جامعه در امر یکسان سازی آموزشی بین دختر و پسر دارد، نهاد آموزش و پرورش است. این نهاد رسمی ترین نهاد جامعه در مسیر تحقق همبستگی اجتماعی است و به عنوان یک نهاد رسمی یکپارچه کننده در جامعه، نقش مهمی را از طریق ارائه آموزش ها و تعالیم گوناگون به افراد بر عهده دارد و به هیچ عنوان نمی توان از نقش این نهاد در حوزه جامعه پذیری افراد و به طور خاص جامعه پذیری جنسیتی چشم پوشی کرد .[7]در جامعه ایران بیش از نود و پنج درصد کودکان مدرسه را تجربه می کنند. آن هم در دوره ای از زندگیشان که بیشترین استعداد و کمترین مقاومت را در جهت فراگیری، جامعه پذیری و پذیرش هنجارها و ارزش ها دارند. بنابراین استفاده از این فرصت طلایی برای آموزش نقش های صحیح جنسیتی می تواند نقش موثری در توسعه اجتماعی و فرهنگی ایفا کند .[8]

کتاب های درسی یکی از کارگزاران اصلی انتقال ارزش های اجتماعی در محیط مدرسه هستند. محتوای کتاب های درسی گرایش دارند تا زنان و مردان را بیشتر در نقش هایی مجسم کنندکه منطبق بر کلیشه های سنتی و مربوط به گذشته است تا نقش های جنسیتی مربوط به زمان حال یا آینده. به همین دلیل یکی از آشکارترین حوزه هایی که در آن تبعیض های جنسیتی می تواند نمایان شود، تدوین برنامه ها و محتوای کتب درسی است. کتاب های درسی با مجسم سازی تفاوت های جنسیتی موجود در نقش های اجتماعی، منزلت اجتماعی و ویژگی های شخصیتی، دیدگاهی خاص را در مورد جهان اجتماعی به دانش آموزان ارائه می دهد . کتب درسی در ایجاد تغییر و حذف کلیشههای نقشهای سنتی و کهنه از زنان و مردان نقش مهمی را میتوانند ایفا کنند. ارائه تصویر مثبت از مشارکت زن و مرد در خانواده، جامعه و زندگی فردی باعث پویایی و تداوم و توسعه پایدار خواهد شد. اعتماد و عزت نفس به دختران نوجوان داده میشود و دوگانگی شخصیتی پیدا نخواهندکرد. چرا که دختر نوجوان نیازمند است که احساس کند میتواند به افقهای دورتری دسترسی پیدا کند، زیرا جامعه نیازمند تلاش هر چه بیشتری این نوجوانان است. اعتماد به نظام اجتماعی و آموزش و نهادهای جامعه مستحکم خواهد شد و هر چه قدر تعداد زنان آگاه، تحصیلکرده، ماهر و متخصص افزایش یابد، گستره تواناییهای جامعه نیز وسعت می یابد .[10]

تبعیض جنسیتی در کتاب های درسی بازتاب دهنده پیش داروی های جامعه، این نهاد اجتماعی است که می تواند تبعیض جنسیتی به زنان و دختران را تقویت کند. بررسی موشکافانه نقش های زنانه و مردانه در محتوای متن ها و تصاویر کتاب های درسی ماهیت تبعیض آمیز کتاب های درسی را نشان می دهد. در تصویرهای زنانه و مردانه کتب درسی، پسران از امکانات نامحدود آینده شغلی و نیز انبوه گزینش ها برخوردارند ولی دختران فقط می توانند خود را برای مادر شدن آماده کنند. بدین ترتیب است که هر دو جنس با برچسب های متفاوت در رده بندی های تبعیض آمیز محصور می شوند و مجبورند که خود را با انتظاراتی که از آنان می رود منطبق سازند. بدین ترتیب پسران و دختران اگر هم برای تمام پیش داوری ها و تبعیض آماده نشوند دست کم پذیرای رواج نابرابری جنسیتی برای تداوم هر چه بیشتر نابرابری ها به طور کلی خواهند بود. تبعیض جنسیتی هنگامی وجود دارد که متن ها و تصاویر کتاب های درسی کودکان، زنان، مردان، دختران و پسران را در کارکردهای گلیشه ای که بازتابنده تنوع نقش ها نیستند توصیف می کنند. لذا نخستین جلوه تبعیض جنسیتی انکار واقعیت اجتماعی و تنوع موقعیت هاست. لذا هنگامی که کتب درسی به نمایش وضع موجود بسنده می کنند، بی آنکه به انتقاد از آن بپردازند یا جایگزینی ارائه کنند، ما با تبعیض جنسیتی روبرو هستیم .[11]

موضوع نمود جنسیتی در کتاب های درسی، یکی از مهم ترین حیطه های پژوهشی است که از نقطه نظر تصاویر، شخصیت ها، عناوین درس ها، مکالمه های بین مرد و زن و... بررسی شده است .[12] در برخی از جوامع گذشته و حتی برخی جوامع کنونی، تفاوت نگرش های قابل توجهی میان دو جنس مرد و زن وجود دارد، تا حدی که مردان به چشم انسان های کامل، چیره، و برتر، و به زنان به عنوان انسان های زیر دست و با شأن و پیچیدگی کمتر نسبت به مردان نگریسته می شود. در محتوای کتب درسی شاهد هستیم که در دستهای از عبارات و تصاویر، نقش های متفاوتی برای زنان و مردان در نظر گرفته شده است. به طوری که در مورد زنان، شاهد غلبه نقش مادری بر سایر نقش ها هستیم. اما در مورد مردان،عموماً غلبه نقش پدری بر سایر نقش ها به مراتب کمتر از قرینه آن برای زنان است. دست های از مفاهیم، بیشتر معطوف به زنان است. عبارات مرتبط با دوست داشتن دیگران و محبت کردن به دیگران،عموماً معطوف به زنان است. آنها به عنوان افرادی نمایش داده شده اند که احساسات خود را در موارد مختلف بیان می کنند. اما مردان به ندرت و با کیفیت کمتری به ابراز احساسات می پردازند. انجام اموری چون به استقبال رفتن، عیادت از بیمار و ابراز احساسات به دیگران، طبیعت و حیوانات نیزصرفاً توسط زنان منعکس شده است و مردان به ندرت در حال انجام چنین اموری دیده می شوند در اکثر تصاویر مربوط به خانه، یا تنها زنان و دختران در خانه گرد آمده اند و یا مردانغالباً برای استراحت در آنجا حضور دارند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید