بخشی از مقاله

چکیده
به منظور مطالعه محتوای کتب درسی علوم تجربی دوره ی ابتدایی بر اساس مؤلفههای تربیت زیباشناسی از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. واحد تحلیل جمله انتخاب شده است. ابزار گردآوری اطلاعات سیاههی تحلیل محتوای محقق ساخته بود که بر اساس مبانی نظری ساخته شد . جامعه آماری پژوهش در این مطالعه کتب علوم تجربی دورهی ابتدایی میباشد لذا جامعه و نمونه برابر است.

ابزار جمع آوری داده ها فرم تحلیل بود که بسیاری از مولفههای آن در پژوهشهای قبلی در این حوزه استفاده شده بود در این مطالعه میزان پایایی ابزار بر ا ساس در صد توافق بین دو کد گذار و بر ا ساس فرمول ضریب پایایی ا سکات محا سبه شد و میزان توافق دو کد گذار ./70 بد ست آمد. هماهنگی و موزونی در بین مولفه های زیباشناسی بیشتر از سایر مولفه ها در محتوای کتب درسی به آن پرداخته شده است.

کمترین میزان توجه مربوط به مولفه تنوع طلبی و همچنین مولفه عواطف و اح سا سات ان سانی بوده ا ست. در بین پایههای دوره ابتدایی پایه چهارم بیش از سایر پایهها به مولفههای زیباشناسی توجه شده است. و کمترین آن در بین پایههای دوره ابتدایی مربوط به پایه سوم میباشد. نتایج به دست آمده حاکی از این است که استفاده از مولفه های زیباشناسی در محتوای کتب درسی به گیرایی و جذابیت مطالب کمک بسزایی می کند.

-1 مقدمه:

زیبایی شناختی به معنای وسیع کلمه نظریه ای است در باب زیبایی، که در آن هر دو معنای جلوه ی زیبایی یعنی زیبایی طبیعی و زیبایی هنری مطرح است. چیستی زیبایی همانند چیستی هنر بر کسی شناخته شده نیست، جز اینکه در عمق وجود و فطرت انسان نهفته است و انسان ها همیشه جهان و موجوداتش را با چشم زیبایی و زشتی نگاه می کنند؛ بنابراین، زیبایی، نقشی اساسی در زندگی هر انسانی دارد. به دلیل همین نقش و تأثیری که زیبایی بر تمام انسان ها و در تمام جنبه های زندگی آنها دارد، فلسفه علاقه مند است به بررسی آن بپردازد. به جز فلسفه، هیچ علم دیگری نمی تواند آن را بررسی کند؛ چرا که زیبایی چیزی نیست که بتوان آن را دید، در آزمایشگاه آزمایش کرد و یا فرمولی برای آن به دست آورد.

فلسفه در پی آن است که زیبایی و امر زیبا را خوب بشناسد و حقیقت و ویژگی های آن را تعیین کند و اگر ممکن شد، اصول و قواعد زیبایی را در اختیار همگان قرار دهد و علامه از جمله فلاسفه ای است که به زیبایی مانند همه حیطه های دیگر فلسفه، با بنیادی ترین پرسش ها درباره چیستی آن نظر داشته و ضمن تأکید به اهمیت آن در آموزش، در رابطه با امر تعلیم و تربیت به تحلیل بنیادی آن پرداخته است و در واقع، نشان داده که او نیز همانند برودی 1977 - و - 1994 معتقد است: باید فلاسفه، زیبایی شناسی را به عنوان بخشی از آموزش و پرورش بنیادی، معرفی کنند و معنای آن را گسترده تر از آنچه به نظر می آید درک و تبیین نمایند.

به زعم کانت، »زیبایی آن نیست که لذتی بیافریند رها از بهره و سود، بی مفهوم و همگانی، که چون غایتی بی هدف باشد؛ زیبایی شناسی مدرن همان ارزشی را داراست که فرمول نسبیت انیشتین دارای آن است.

به بیان علامه، زیبایی نمودی است نگارین و شفاف که بر روی کمال کشیده شده است و کمال عبارت است از قرار گرفتن یک موضوع در مجرای بایستگی ها و شایستگی های مربوط به خود و همان نظم عالی است که روح انسانی آن را در عالم هستی بخصوص در نمودهای زیبا درمی یابد.

این کمال، هم شامل قطب عینی زیبایی می شود که عبارت است از هماهنگی واحدهایی که یک مجموعه زیبا را تشکیل داده اند و هم شامل قطب ذهنی تماشاگر می شود که عبارت است از داشتن کمالی به نام استعداد زیباجویی و زیبایابی.

این تعریف از زیبایی با مفهوم کمال به طور ضمنی در ارتباط است و در واقع، زیبایی با اصل تطابق و هماهنگی با کمال معنا پیدا می کند و در ارتباط با ادراک درک کننده است و هر اندازه که احساس ناموزون و مغایر باشد به همان نسبت از کمال دورتر است.

وی در بحث زیبایی، ابتدا آن را به دو نوع زیبایی محسوس و معقول تفکیک می کند و زیبایی معقول را مربوط به خود روح انسان می داند که ناشی از شکوفایی روح انسان بوده و به وسیله عدالت، احساس لزوم حق شناسی، احساس خالص و ناب تکلیف، عدالت گرایی، برخورداری از آزادی در مسیر خیر و کمال و احساس یگانگی با انسان ها حاصل می شود و در مقالبل، زیبایی محسوس با دو قطب ذاتی و عینی، عبارت است از نمودی زیبا، آراسته و شفاف، که باعث انبساط خاص روانی می گردد

قطب عینی زیبایی همان پدیده یا نمودی است آراسته و شفاف که در جهان عینی بر روی کمال - نظم عالم هستی - کشیده شده است و قطب ذاتی آن استعداد یا بعد زیبایی یابی انسان است که به وسیله ی آن، انسان زیبایی ها را دریافته و از آنها با نشاط و انبساط متأثر می گردد.

زیبایی در معنای والای خود در عالم هستی به طور جدی مطرح است، چنان که ذوق و استعداد زیباجویی و زیبایی یابی یکی از اساسی ترین خواسته های فطری انسانی بوده و از آن مهم تر، غایت و هدف های نهایی جهان هستی است.

از این گذر که به زیبایی نظر شود بخش گسترده ای از دریافت های انسان را در بر می گیرد؛ چرا که در نظر علامه، همه حقایق در ارتباط با زیبایی هستند که البته هم شامل زیبایی معقول و هم زیبایی محسوس می گردد. در معنای کلی، زیبایی معقول و محسوس در کنار هم زیبایی هایی مانند عدالت و حکمت و عفت و شجاعت و دانستن را در برمی گیرد و تعالی می یابد و در این معنای کلی است که در نظام جامع تعلیم و تربیت ضرورت تربیت زیبایی شناختی را مطرح می کند، و گرنه صرف زیبایی محسوس علی رغم ارزشمندی احتیاج به آموزش ندارد و حیطه قدرت آن در آموزش محدود است. این دیدگاه عمیق و گسترده در رابطه با زیبایی بر اساس یک انسان شناسی خاص الهی با هدفی ویژه مانند دست یابی به حیات معقول ارزشمند بوده و موضوعی آموزشی و تربیتی است؛ چرا که انسان شناسی محدود نمی تواند باعث شناخت فیلسوف از این توانایی و استعداد و گرایش انسان شود و درک این معنا در شناخت اصالت انسان نهفته است

-1-1 مفهوم تربیت زیبایی شناختی:

احساس زیباشناختی در واقع، همان ادراک نظم و کمال طبیعی جهان است که با توجه به مفهوم، همراه کمال بوده و انسان تحت تأثیر هماهنگی با طبیعت جهان و انسان کبیر، از آن همه کمال و جمال و تجلیات گوناگون آن در طبیعت احساس خوشی و لذت نموده و به سوی آن جلب و جذب می شود و به شناخت درونی دست می یابد؛ شناختی که با ذوق و بارقه و جرقه نبوغ همراه است و جایگاهش قلب است. در تربیت زیبایی شناختی طراحی روش به صورتی است که از این رویداد و هشیاری درونی، به نحو احسن استفاده گردد. پس تربیت زیبایی شناختی عبارت است از به کار بردن روش هایی در تعلیم و تربیت به نحوی که عنصر لذت و کمال و هماهنگی در هر تجربه انسانی و در یک عملکرد آگاهانه استفاده گردد و تمامی اشکال تعلیم و تربیت جنبه های گوناگون از این تربیت محسوب شود و این تجربیات تنها با آنچه عموماً آثار هنری تلقّی می شود ارتباط ندارد، بلکه زیبایی شناختی به عنوان یک حوزه مطالعاتی با شمار زیادی از فعالیت ها مرتبط است که در همه آنها جنبه جذابیت و خلاقیت و در کنار آن موشکافی درونی نهفته است.

آنچه در بحث زیبایی شناسی مورد نظر علامه است، شامل تمام جنبه های تعلیم و تربیت و در همه حوزه های یادگیری می باشد و در واقع، وی کاملاً تربیت زیبایی شناختی را از تربیت هنری که شامل آموزش صرف هنر است، تفکیک و از معنای محدود خارج می کند و آن را یکی از جنبه های تربیت زیبایی شناختی می داند. آنچه علامه در تربیت زیبایی شناختی دنبال می کند، تربیت درک کنندگان خلاق و خودجوش است و در این درک کردن، به حالات درونی و شناخت عمیق اشاره دارد و نه صرفاً آگاهی از آنها یا درباره آنها. از این رو، با قراردادن افراد در معرض این تجربیات به شیوه خوشایند، تجربه پایدار و فرایند مداوم یادگیری و پیشروی در خط کمال و راه حیات معقول که علامه به دنبال آن بود، حاصل می شود.

او در پی ارائه یک نظام تعلیم و تربیتی است که در آن، مربیان و معلمان دانش آموزان را از طریق زیبایی شناسی به لذت عقلانیت رهنمود و برای تجربه حیات معقول آماده سازند و رسیدن به این تربیت زیبایی شناختی مستلزم آن است که تجربیات زیبایی شناختی در آموزش نقش محوری داشته باشند. این تجربیات در واقع، نوع معینی از سواد هستند. وظیفه این تربیت زیبایی شناختی این است که دانش آموزان را قادر سازد تا در این راه باسواد شوند و این باسوادی مستلزم مهارت های تفسیری و عقلانی مشخصی همچون قوه تمیز، حساسیت، و پاسخ دهندگی و یادگیری درونی خودجوش است.

تربیت زیبایی شناختی باید انگیزه توانایی فرد را برای یادگیری یاری، و دوام آن را ضمانت کند. علامه این نوع معرفت حاصل شده از تربیت زیبایی شناختی را معرفت هنری معرفی می کند؛ چرا که بر اساس دیدگاه خود و بر مبنای اسلام، هرگونه تماس ذهن با خارج از خود را که دارای واقعیت بوده و موجب روشنایی ذهنی درباره آن واقعیت گردد، علم تلقّی می کند؛ این معرفت، هر نوع ارتباط صحیح با هر نوع واقعیت را شامل می گردد.

این معرفت، حالت مغزی و روانی آدمی است که پدیده هنر را با عظمت خاصی که دارد، برای انسان ها مطرح و قابل توجه و زیبا ساخته، راه معرفت درونی را در یک تجربه خوشایند باز می کند و او را در انبساط تازگی ها غوطه ور می سازد و این نشاط، خود وسیله کشف طبیعت و توجیه واقعیات طبیعت و گرایش به عقلانیت صحیح را تأمین می کند و روح آدمی را همواره در تازگی، شکوفایی، حقیقت جویی و خلاقیت غوطه ور می نماید. البته امروزه ابزارهای پیشرفته و روش های تحقیق علمی فراوانی به وجود آمده اند که می توانند انسان را در حوزه های گوناگون علمی، از جمله علوم تجربی و انسانی، یاری نمایند؛ ولی با این حال، نمی توانند دخالت و تصرف منطقه عوامل درک کننده در حس زیبایی جویی و روح هنری را تا حد صفر تقلیل دهند و به بیان دیگر، نقش بازیگری انسان را بکلی از بین ببرند و او را با تماشاگر محض بدون احساس تبدیل نمایند.

همین نقش بازیگری در مواجهه با واقعیت، منجر به اتخاذ رویکردهای درونی از سوی انسان می گردد که علامه جعفری از آنها به عنوان »بینش« یاد می کند؛ یعنی انسان به اتکای نوعی چارچوب از پیش تعیین شده وارد میدان معرفت می گردد - - 2 که این نوع معرفت باعث ایجاد روحیه ابتکار و استمراری علمی می شود. کامل ترین تبیین از اهداف علمی تربیت زیبایی شناختی از نظر ایشان زمانی حاصل می شود که تعلیم و تربیت- که علامه با رسالت زمینه سازی برای انتقال از حیات معمول به حیات معقول معرفی می کند- توانمند گردد تا از طریق دو رویه مهم، یعنی »علم« و »دین« و شیوه تربیت زیبایی شناختی توجه به آنچه لذت عقلانیت نامیده می شود حاصل و مقدمات تحقق ایده »حیات معقول« در جامعه فراهم گردد.

برای رسیدن به این مرحله باید تعلیم و تربیت مهارت های لازم برای تعقل را به افراد آموزش دهد و متعلّمان خویش را در تشخیص اهداف متعالی زندگی یاری نماید و به انسان ها کمک کند که از مرحله احساسات و بعد عاطفی عقلانیت یا همان حیات طبیعی، به مرحله تعقّل یا حیات معقول حرکت کنند. - همان، ص - 31 و آنچه این حرکت را تسهیل می نماید این نگرش است که »زیبایی شناختی« به عنوان یک بعد مهم از ابعاد وجودی انسان منجر به کشف استعدادها و باز شدن میدان نبوغ انسان ها شده و از این رو، الزاماً باید مورد توجه تعلیم و تربیت قرار گیرد تا به عنوان ابزاری اثر بخش در پیشبرد اهداف تربیتی به کار گرفته شود.

-2 روش تحقیق:

به منظور مطالعه محتوای کتب درسی علوم تجربی دوره ی ابتدایی بر اساس مؤلفه های تربیت زیباشناسی از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. واحد تحلیل جمله انتخاب شده است. ابزار گردآوری اطلاعات سیاههی تحلیل محتوای بود که در پژوهش های قبلی از آن استفاده شده است و بر اساس پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس و نظریه های صاحب نظران در این زمینه ساخته شده است .

جامعه آماری پژوهش در این مطالعه کتب علوم تجربی دورهی ابتدایی میباشد لذا جامعه و نمونه برابر است. ابزار جمعآوری داده ها فرم تحلیل بود که بسیاری از مولفههای آن در پژوهشهای قبلی در این حوزه ا ستفاده شده بود اما با نظر کار شنا سان روان شنا سی تربیتی و صاحب نظران ر شته برنامه درسی و کارشناسان آموزش و پرورش هرمزگان تدوین شد. برای اندازه گیری روایی ابزار گردآوری داده ها در اختیار 2 نفر از دانشجویان دکتری برنامه درسی و 5 نفر از استادان روانشناسی تربیتی قرار گرفت. در این مطالعه میزان پایایی بر اساس درصد توافق بین دو کد گذار و بر اساس فرمول ضریب پایایی اسکات محاسبه شد و میزان توافق دو کد گذار ./70 بدست آمد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید