بخشی از مقاله

چکیده

در سال های اخیر معنویت به عنوان موضوعی مهم در مطالعات کسب وکار و مدیریت تبدیل شده است. بسیاری از مقالات علمی به چاپ رسیده نقش معنویت در رهبری، رضایت، تعهد، عملکرد افراد در سازمان را پررنگ کرده است. امروزه یکی از موضوعات در حوزه کسب وکارموضوع اصول اخلاقی و سرمایه های معنوی هستند ما باید بتوانیم اثبات کنیم که انسان هایی نیستیم که فقط به پول فکر می کنیم بلکه ما موجوداتی هستیم که معنا و مفهوم خاصی در زندگیمان وجود دارد و به دنبال این هستیم که برای زندگی خود معنا ارزش و هدف بیابیم. هوش معنوی همان توانایی است که به ما قدرت دیدن رؤیاها و تلاش و کوشش برای دست یافتن به آن رؤیاها را ارزانی می دارد. این هوش زمینه تمام آن چیزهایی است که ما به آنها اعتقاد داریم و نقش باورها، عقاید و ارزشها را در فعالیتهایی که برعهده می گیریم، دارا می باشد.

درک و آگاهی از معنای زندگی از طریق هوش منطقی و عاطفی حاصل نمیشود و مستلزم استفاده از هوشی ورای دو هوش مزبور است که این هوش، هوش معنوی نامیده میشود. این تحقیق که به روش مطالعه کتابخانه ای انجام شده است به شناسایی و سنجش مؤلفه های هوش معنوی مؤثر در کسب وکار می پردازد.


واژه های کلیدی: معنویت، هوش، هوش معنوی، کسب وکار
مقدمه
مفهوم هوش معنوی1 در ادبیات آکادمیک روان شناسی درسال 1996 توسط استیونز2 و دانا زوهر استاد دانشگاه آکسفورد، در سال 1997 و بعد در سال 1999 توسط امونز  3 مطرح شد . - Kalantarkousheh,2014 -

انسان موجودی ارزش مدار است و براساس ارزش ها و اولویت های خود یک گزینه را انتخاب می کند واین روش تصمیم گیری در بخش های مختلف کسب وکار نمود دارد. یکی از بخش های فرآیند کارآفرینی هوش معنوی در کسب وکار است که موضوع این مقاله را تشکیل می دهد.

تلاش سازمان ها همیشه انتخاب و استخدام افراد موفق با هوش، پتانسیل ها و توانایی های بالاتر بوده است .به همین دلیل هنگامی که مفهوم بهره هوشی یا IQ در اوایل قرن بیستم مطرح شد، نظر بسیاری را به خود جلب نمود .کسانی که بهره هوشی بالاتری دارند، هنگام تجزیه و تحلیل مسائل منطقی تر فکر می کنند، سخنوران بهتری هستند و توانایی تجسم سه بعدی قوی تری دارند .سازمانها نیز که برای بالا بردن عملکرد و راندمان خود به دنبال استخدام بهترینها بودند از این تستها هنگام استخدام افراد جدید استفاده نموده و کاندیداها را براساس نتیجه تست های IQ آنها انتخاب کردند. پس از مدتی مشاهده شد هر چند افرادی که بهره هوشی بالاتری داشتند، هنگام تحصیل و یادگیری، خصوصا در مباحثی چون ریاضی بسیار موفق بودند، ولی در سازمان ها مشاهده شد، بعضی از افرادی که IQ پایین تری داشتند نه فقط در چنین موقعیت هایی بهتر عمل می کردند، بلکه در زندگی و کسب و کار نیز بسیار موفق تر بودند. جستجوی محققین برای یافتن دلیل این برتری به ارائه مفهوم هوش هیجانی یا EI4 انجامید.

هوش هیجانی توانایی فرد برای نظارت بر احساسات خو ودیگران است و توانایی شناخت و کنترل احساسات فردی در روابط در محیط کار می باشد. برای کارآفرین، اگر قادر باشد خواسته ها و آرمان های خود را به دیگر اعضای سازمان شناسایی کند، قادر خواهد بود آنهارا متقاعد کند و وتحت تاثیر قرار بدهد برای پذیرش ایده یا مفهموم محصول یا خدمت جدیدی که می خواهد انجام دهد . - Suan Chin,2012 -

هوش هیجانی، به ما اجازه می دهد عادات خود را بیابیم، الگوهایی از احساسات خود و دیگران بسازیم و روابط اجتماعی خود را شکل دهیم .اما هنوز ابهامات و فضاهای تکمیل نشده ای در مجموعه هوش انسانی وجود داشت، رفتارهایی کهIQ و EI قادر به پاسخ دهی به آنها نیستند
بحث درباره افرادی است که مهارت ها و توانایی هایی فراتر از بهره هوشی و هوش هیجانی دارند .کسانی که کنجکاوی سیری ناپذیری دارند و همیشه به دنبال پاسخ پرسش های اساسی در زندگی خود هستند :چرا به دنیا آمده ام؟ چرا باید این شغل را انتخاب نمایم؟ چرا باید از این مسیر بروم؟ ...کسانی که تغییرات آنها را نگران نمی کند، بلکه در هر تغییری به دنبال فرصت جدیدی می گردند.

محققین مختلفی در این زمینه کار کردند .از جمله جیم کالینز که با تیم خود تحقیقی درباره ویژگی های رهبران بسیار موفقی انجام داد که سازمان را از سطح خوب به سطح عالی می برند . اما هر یک از این تحقیق ها، بخشی از تکه گمشده پازل هوش و توانایی های افراد بودند .برای شناخت معنای زندگی و حل مسائل ارزشی نمی توان فقط از هوش منطقی و عاطفی استفاده کرد بلکه باید از هوشی ورای هوشهای متعارف استفاده نمود. به همین دلیل هنگامی که دانا زوهر، استاد دانشگاه آکسفورد، در سال 1997 مفهوم هوش معنوی یا SI را مطرح نمود، توجه بسیاری از اندیشمندان را به خود جلب نمود.

با بالا رفتن هوش معنوی در فرد، ارتباط وی با درونش و هر ذره از دنیایی که در آن زندگی می کند، عمیق تر شده و به سمت رهایی از نفس و منیت می رود .در حقیقت خودمحوری و هوش معنوی بالا دو سر یک طیف گسترده هستند .

بدین منظور این مقاله در پی یافتن پاسخ مناسب برای سوال کلیدی " چگونه می توان از هوش معنوی در کسب وکار بهره مند شد؟" می باشد. در همین راستا سوال فرعی که برای پاسخگویی به سوال اصلی فوق الذکر مطرح می شوند به شرح ذیل می باشند:

-    مؤلفه های هوش معنوی تاثیرگذار در موفقیت کسب وکارها چیست؟

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید