بخشی از مقاله
چکیده
وقتی از »فلسفه علم« سخن گفته می شود، پرسش هایی از قبیل تعریف »علم« و »فلسفه«، ارتباط میان فلسفه و علم، تعریف »فلسفه علم «، روش های علمی معتبر، وظایف فلاسفه و عالمان، نقش و هدف فلسفه علم و ... ذهن پرسشگر را به خود مشغول می دارد . فلاسفه بسیاری، هر یک از منظر خویش به این پرسش ها پاسخ داده اند. با توجه به تعابیر مختلف و اختلافاتیکه گاهاً میان علم و فلسفه از سوی فلاسفه و عالمان مطرح می شود؛ اما این دو چنان درهم تنیده اند که همواره نیازمند یکدیگرند. علامه محمدتقی جعفری نیز یکی از محققین دغدغه مندی بود که در زمینه علم، فلسفه، فلسفه علم، علوم انسانی و ... آثار ارزشمند بی شماری به رشته تحریر درآورده است.
وی علاوه بر تعریف دقیق علم و فلسفه، به این مهم اشاره می کند که انتظار ما از فلاسفه علم فراتر از آن است که تنها به متدولوژی علوم توجه نمایند، چرا که باید در مورد مسائل ارزشی نیز تأمل و مداقه نمود. وی با تأکید بر این نکته که باید از نگاه کارمندوارانه به علوم انسانی -که نگاه فعلی غالب است- دوری جست؛ با توجه به حیات معقول و نقش علم در مسیر حیات تکاملی انسان، وظایفی را برای فلسفه علم به تصویر می کشد . از آنجایی که اهمیت روزافزون این حوزه و پیوند گسست ناپذیر فلسفه و علم، بیش از پیش هویداست، در این نوشتار برآنیم تا از دیدگاه علامه جعفری به این مهم بپردازیم.
کلیدواژهها: علم، فلسفه، فلسفه علم، علامه جعفری، حیات معقول.
مقدمه
وقتی از »فلسفه علم«1 سخن گفته میشود، پرسشهایی از قبیل تعریف »علم«2 و »فلسفه«3، ارتباط میان فلسفه و علم، تعریف »فلسفه علم«، روش های علمی معتبر، وظایف فلاسفه و عالمان، نقش و هدف فلسفه علم و ... ذهن پرسشگر را به خود مشغول میدارد. فلاسفه بسیاری، هر یک از منظر خویش به این پرسش ها پاسخ داده اند. با توجه به تعابیر مختلف و اختلافاتیکه گاهاً میان علم و فلسفه از سوی فلاسفه و عالمان مطرح میشود؛ اما این دو چنان درهم تنیده اند که همواره نیازمند یکدیگرند.
هنگام بحث از فلسفه علم، پرسش های نظیر آنکه علم چگونه پیشرفت می کند؟ از کدام روش های تحقیق باید بهره جست؟ هرکدام از این روش ها به چه میزان قابل اطمینان هستند؟ آیا برای شناخت علمی حدود و ثغوری وجود دارد یا خیر؟ و ... مطرح میشوند، که چنین پرسشهایی ستون فقرات فلسفه علم را تشکیل میدهند.
فلاسفه و اندیشمندان بسیاری هر یک از منظر خویش به این پرسش های اساسی، پاسخ داده اند. علامه محمدتقی جعفری نیز یکی از محققین دغدغه مندی است که در زمینه علم، فلسفه، فلسفه علم، علوم انسانی و ... آثار ارزشمند بی شماری به رشته تحریر درآورده است و به این مهم پرداخته است. پیش از بررسی دیدگاه علامه جعفری در مورد »فلسفه علم« و ورود به بحث اصلی، ضروری است که ابتدا به تعریف هر یک از مفاهیم »علم« و »فلسفه« و سپس ارتباط میان این دو بپردازیم.
علم چیست؟
پیش از آنکه بخواهیم تعریف جامع و مانعی از »علم« ارائه دهیم، نخست باید از خویش بپرسیم که آیا اساساً امکان تعریف »علم« وجود دارد یا خیر؟ در پاسخ به این پرسش، سه نظریه مطرح میگردد: 1. به نقل از رازی: علم بدیهی است و قابل تعریف نیست، چرا که چیزی روشنتر از علم وجود ندارد تا ما به وسیله آن علم را تعریف نماییم. 2. به نقل از امامالحرمین و غزالی: علم نظری است و تعریف آن دشوار است و تنها از طریق تقسیم و تمثیل شناخته میشود. 3. علم نظری است و تعریف آن مشکل نیست.
از آنجایی که شرح و بررسی هر یک از نظریات فوق، در نوشتار حاضر ضروری نمی باشد، تنها به شرح برخی از تعاریف پیرامون علم بسنده می کنیم. در مورد »علم«، تعاریف متعددی مطرح شده است که برخی از آنها برداشتهای غیرجامع و نه چندان دقیق و عامی از علم است، نظیر: علم به مثابه نهاد، علم به مثابه کار آزمایشگاهی، علم به مثابه کار اندیشمند، علم به مثابه تکنولوژی و ... . اگرچه هر یک از این تعاریف ممکن است بخش کوچکی از علم و وظایف آن را بیان نماید، اما تعریف جامع و دقیقی به ما ارائه نمیدهد.
در زبان فارسی، علم در معانی متفاوتی به کار برده میشود: دانستن، یقین کردن، دریافتن، ادراک، دانش، آگاهی و معرفت گاه علم را به طور اعم معادل واژه انگلیسی در نظر میگیرند به این معنا که شامل هر نوع آگاهی نسبت به اشیاء، پدیده ها، روابط و غیره باشد، اعم از اینکه به حوزه مادی و طبیعی مرتبط باشد یا به علوم معنا و ماوراءالطبیعه. اما علم به طور اخص و از ریشه لاتینی »ساینتیا«4 به معنای دانستن گرفته شدهاست و به معنای آن قسم از دانش بشری است که از طریق روش های تجربی حاصل شده است و قواعد و قوانین علوم تجربی بر آن حاکم است.
برخی از تعاریف بیان شده در مورد »علم« به شرح زیرند:علم نظامی است مبتنی بر واقعیات. علم صورت نهایی تحقیق عینی و عقلی پنداشته می شود و کسانی را که قادرند شواهد را جمع آوری نموده و سپس از آنها برای رسیدن به نتایجی بهره جویند که به صورت علمی اثبات شده اند و تنها بر اساس ایدئولوژی و پیش داوری نیستند، معمولاً دانشمند حساب میکنند. »علم عبارت است از صورتی که از شئ در نزد عقل یا قوه مدرکه حاصل شود.
علم به معنای نظام و سیستمی از گزاره های حصولی -نه حضوری- است که با روش حسی و تجربی، طبیعی و انسانی، کسب میشود. در این اطلاق فقه، اصول، کلام، فلسفه، عرفان و علوم ادبی و تاریخی، علم به شمار نمی آیند. مطهری مینویسد: »بینش وسیع و گسترده انسان درباره جهان، محصول کوشش جمعی بشر است که در طی قرون و اعصار روی هم انباشته شده و تکامل یافته است. این بینش که تحت ضوابط و قواعد و منطق خاص درآمده »علم« نام گرفته است. علم به معنی اعم -یعنی مجموع تفکرات بشری درباره جهان، که شامل فلسفه نیز میشود- محصول کوشش جمعی بشر است که نظم خاص منطقی یافته است.
علم انعکاس واقعیت در ذهن بشری است. بر این اساس، »برای آنکه موضوع و قضیهای در جریان علم قرار گیرد، در حذف، انتخاب، آگاهی های ثانوی درباره واقعیت منعکس در ذهن و تجسم و وابستگی آها به اصوص و قوانین اضافه توجه به امکان شکاف برداشت آن اصول از طرف اکتشافات جدید، عنصر دیگری برای علم و معرفت لازم است.« - جعفری تبریزی، 93 :1360 در نصری، - 1377 همان طور که پیداست، هیچ تعریف جامع و مانعی از علم در دست نیست که فلاسفه و اندیمشندان بر آن متفقالقول باشند. اما اگرچه نمی دانیم چگونه علم را تعریف نماییم یا نشان دهیم که کدام فعالیت ها و نظریات علمی محسوب میشوند یا خیر، اما بدون شک نمونههای فراوانی از علم در دست داریم.
نظر به مجموع واقعیات موجود درباره علم، میتوانیم بگوییم علم عبارت است از انکشاف واقعیتی که وجود و جریان کلی آن بی نیاز از من و عوامل درک انسانی بوده باشد که با آن ارتباط برقرار نموده است. قضیه و مسئلهای را که از چنین انکشافی حکایت کند، قضیه علمی مینامیم. بدیهی است هر قضیهای که حاکی از انکشاف مزبور باشد، متشکل از اجزایی است که با ورود اندک تغییری در هریک از آن اجزاء چه در نظر خود آن شخص که قضیه علمی را درک کرده است. یا در نظر انسانهای دیگر، قضیه مزبور دگرگون میگردد.
اما آنچه موجب رشد و توسعه علم و فعالیت های علمی می شود، از منظر علامه جعفری عبارتند از: لذت بردن از علم، اشتیاق برای رسیدن و درک واقعیات، شکوفایی و ابتهاج روح به وسیله برقراری ارتباط با واقعیات، گسترش سلطه »من« بر طبیعت به جهت برخورداری از مواهب مادی و معنوی و بهره و سود جستن به معنای عام که از تملک مال تا تحصیل شهرت و محبوبیت میان مردم.
فلسفه و گستره آن
در تعریف فلسفه و تعیین گستره و قلمروی آن، با همان دشواری هایی روبرو هستیم که در تعریف علم مواجه بودیم. در تصور عامیانه، گاه فلسفه و فلسفیدن را با غامض نویسی و پیچیده گویی مساوی می پندارند و به همین جهت بهره جستن از فلسفه تنها به گروهی خاص و مشتاق محدود میگردد. این در حالی است که حقیقتاً فلسفه ابزاری است در دست بشر متفکر و خردمند برای برگزیدن شیوه درست زیست و به کار بستن آن در مسیر تکامل و حیات نیکو. ریشه فلسفه و افکار فلسفی در افکار مذهبی شرقی قابل جستجو است.
سقراط به عنوان معروف ترین اندیشمندی که در برابر سوفسطائیان ایستاد، خود را »فیلاسوفوس« یعنی دوستدار علم و حکمت نامید و بعدها همین واژه در زبان عربی به صورت »فیلسوف« استعمال گردید و واژه »فیلسوف« به معنای دوستدار حکمت، اسم عامی برای تمام علوم حقیقی - اعم از علوم نظری و علوم عملی - تلقی میشد. بنابراین در طول تاریخ، فلسفه برترین جولانگاه نمایش تعقل و خردورزی بشر بوده است. حوزه فلسفه بسیار گسترده است و موضوعات متنوعی را در برمی گیرد.
جذابیت فلسفه به دلیلی عدم تحدید آن به حوزه خاصی است و همین تنوع و گستردگی موضوعات موجب می شود که نتوانیم تعریف دقیقی از آن ارائه دهیم. روش فلسفی منحصر بفردی نیز وجود ندارد و گستردگی و گوناگونی مکتبهای فلسفی، وامدار تنوع روشهای فلسفه پردازی است. فلسفه شامل همه علوم حقیقی، برخی از علوم قراردادی و معرفتهای غیر تجربی از قبیل منطق، شناخت شناسی، هستی شناسی، هستی شناسی - متافیزیک - ، روان شناسی نظری، خداشناسی، اخلاق، سیاست،و...است.