بخشی از مقاله

چکیده

شناخت دیدگاه، نگرش، و اصول حاکم بر بنیان معرفتشناسی عالمان و فیلسوفان بدون بررسی جهانبینی آنها کار بسیار دشواری خواهد بود . جهانبینی نگرش کلی فرد به هستی و فلسفه وجودی اجزای آن است. در این مقاله سعی شده تا اساس جهانبینی فلسفی علامه جعفری - ره - ، پایههای اندیشه و سیر فکری ایشان، بررسی و تجزیه و تحلیل گردد. پرسش اصلی که این پژوهش در پی پاسخ به آن است، چگونگی نگاه این اندیشمند به هستی است. برای یافتن پاسخ به روش مروری، به تحلیل شاخصههای جهاننگری در آثار علامه جعفری - ره - پرداخته و با بررسی و تجزیه و تحلیل آثار ایشان، و نیز بررسی زبان قرآنی و شعری علامه، گوشهای از شخصیت والای علامه جعفری - ره - نشان داده شد. در این پژوهش چهار مقوله معرفتشناسی، انسانشناسی، جهانشناسی و مسئله حیات به عنوان اساس جهانبینی علامه جعفری - ره - مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه کلام اینکه در وجود شناخت شکی نیست و اختلاف در شناختها خود گویای وجود آن است. انسان نیز به عنوان عالیترین موجود دارای کرامت ذاتی و نفسانی است و جهان هستی هدفی دارد و بیهوده خلق نشده. جهانبینی فلسفی علامه جعفری - ره - یک جهانبینی با زیربنای معارف اسلامی و برگرفته از متون قرآنی است که تأثیر عارفانی چون مولوی را میتوان در آثار ایشان یافت.

کلیدواژهها: علامه جعفری - ره - ، جهانبینی فلسفی، انسانشناسی، جهانشناسی، معرفت شناسی.

مقدمه

واژه »جهان« به صورت یک مفهوم عام در این مقاله به کار رفته است. از این لحاظ که واژه جهان نه مختص کره زمین و نه مختص به آسمانها بیان شده بلکه اشاره به انسان و ملزومات زندگی او دارد. انسان و زندگی او در ارتباط با محیط شکل میگیرد. در ارتباط انسان، زندگی و محیط مفاهیم جدیدی مانند هدف، مبدأ، معاد و ارتباطات میان آنها شکل میگیرد و واژه جهان شکل گستردهتری به خود میگیرد. در اشاره به واژه »جهانشناسی « یا »جهانبینی« میتوان گفت شناخت انسان، زندگی، ارتباط انسان با محیط، هدف و مبدأ و معاد است. واژه فلسفی نیز به چرایی و چگونگی و لزوم به وجود آمدن آنها اشاره دارد. در واقع در ترکیب دو واژه »جهانبینی«»فلسفی« به دنبال بیان ضرورت شکلگیری مفاهیم اشاره شده هستیم.

زمانی که جهانبینی فلسفی را در مورد شخصی به کار می-بریم، هدف ما آناست تا نظر وی را در مورد انسان، معنای زندگی، هدف و ارتباط آنها را دریابیم. در مورد اهمیت عقاید و ایدئولوژی افراد از نظر علامه جعفری میتوان گفت: »در دورانی که ما در آن زندگی میکنیم مسئله عقاید و ایدئولوژیها و تطبیق آنها با همدیگر، اگر بااهمیتترین مسائل بشری نبوده باشد، حداقل در ردیف اول آنها خواهد بود. این خود کاشف از این است که پدیده ایدئولوژی، با همان اهمیت و ضرورت که در اعصار گذشته موردتوجه افراد انسانی بوده است، به بقای خود ادامه میدهد. ... درباره ایدئولوژی اسلام، خواه از جنبه فلسفی و یا از جنبه حقوقی و اقتصادی و اخلاقی و سیاسی آن کتابها و مقالات فراوانی نوشتهشده است و توجهات روزافزون جوامع به تمام ایدئولوژیها، بهخصوص اسلام، ایجاب میکند که این حالت کاوش برای آیندههای خیلی طولانی نیز وجود داشته باشد« - جعفری، . - 3 :1351

تمامی مکاتب فلسفی، دینی و علمی بر نوعی اعتقاد، بینش، ارزیابی و تحلیل و تفسیر از جهان مبتنی هستند. نوع برداشت و نگرشی که از سوی یک مکتب درباره جهان هستی عرضه میشود بنیان فلسفی آن مکتب به شمار میرود. این تکیهگاه فکری و بنیان فلسفی »جهانبینی« نامیده میشود - مطهری، . - 7 :1395 مراد از جهانبینی، احساس جهان با چشم نیست بلکه مراد از دیدن جهان شناخت آن است. پس جهانبینی یعنی جهانشناسی و به مسئله شناخت مربوط می-شود و مختص انسان است - مطهری، . - 8 :1395 واژه جهانبینی با پسوند فلسفی متکی به شناخت جهان با وجود یک سلسله »اصول« است. این اصول در گام اول بدیهی و غیرقابلانکارند و با برهان استدلال پیش میروند و در گام دوم عام و دربرگیرندهاند یعنی از احکام موجود بماهو موجودند.

یکی از شخصیتهای والای اسلامی در ایران معاصر که به تکاپوی چندین ساله در فضای فرهنگی همت گماشته و آثاری گرانقدر متعدد را به ثمر رسانده، استاد علامه محمدتقی جعفری - ره - است. بینش، اندیشه و نوع نگرش استاد به جهان و طرز تلقی او از خدا، هستی، انسان، حیات و مبدأ و مقصد آفرینش و بهطورکلی جهانبینی علامه جعفری نکتههایی را فرا روی طالب فهم و تأمل قرار می-دهد که میتواند رهرو راه دانش و بینش و کمال بشریت باشد - مهدی پور و آزادی، . - 63 :1379 آن اصول جهانبینی که بر مبنای حرکت جهان بهسوی یک مقصد عالی، قابلدرک و پذیرش قرار میگیرد، بدون تردید وارد سطح عمیق روانی آدم میشود و حیات او را توجیه و تفسیر میکند.

آنچه در بررسی افکار فیلسوفان، بهخصوص علامه جعفری، بیش از هر چیز جلوه میکند، وجود آهنگی موزون انسجامی ویژه در تفکر فلسفی ایشان است. در تحقیقات بسیاری که از سوی محققان در حوزههای گوناگون علوم انسانی صورت گرفته تعداد زیادی در رابطه با عقاید و نظریات علامه محمدتقی جعفری - ره - بوده است که هر یک بهنوعی گوشهای از جهانبینی علامه را موردبررسی قرار دادهاند. کریمی - 1394 - در تحقیق خود با عنوان »تأثیر مبانی انسانشناختی بر علوم انسانی با تأکید بر دیدگاه علامه محمدتقی جعفری« به تجزیهوتحلیل مباحث انسانشناختی همچون ترکیب انسان از نفس و بدن، جاودانگی انسان، وحدت انسان، اصالت بعد ماورای طبیعی انسان و هدف نهایی حیات از دیدگاه علامه جعفری میپردازد.

این مبانی جزو مبانی تأثیرگذار در علوم انسانی است که علامه جعفری بهصورت کامل به تشریح آنها پرداخته و در آثاری همچون فلسفه و هدف زندگی، آفرینش و انسان، انسان در افق قرآن، فلسفه دین و حیات معقول به رشته تحریر درآوردهاند. نصری - 1393 - در مقالهای با عنوان »اختیار و ضرورت از دیدگاه حکمت متعالیه، مکتب نائینی و محمدتقی جعفری« دیدگاه علامه جعفری را نسبت به شخصیت انسان مطرح می-کند که طبق آن علامه انسان را به صورتی دارای قوه اراده و اختیار میداند بهطوریکه نفس انسان میتواند در برابر انگیزههای درونی و بیرونی مقاومت کند و در صورت نبودن انگیزه، توانایی به وجود آوردن انگیزه و میل را دارد. از نظر علامه شخصیت انسان فقط ناظر به امور نیست بلکه مؤثر در آن نیز است و میتواند فعل کار را مطابق میل خود تغییر دهد.

به عبارتی قوانین علت و معلولی در جهان بیرون با آن قوانین درونی متفاوت است.بهطور مثال اگر انگیزه انجام کار در فرد نباشد آن کار انجام مییابد و به علتی وابسته نیست؛ بنابراین تحقق یا عدم تحقق یک فعل جبری نیست و اگر نفس کار اشتباهی مرتکب شود پشیمان میشود و اگر فعل درستی انجام دهداحساس پیروزی میکند. نصری - 1389 - در مقالهای دیگر با عنوان »نفس و ابعاد و مراتب آن از دیدگاه علامه محمدتقی جعفری« ابعاد مختلف نفس را از دیدگاه علامه جعفری موردبررسی قرار میدهد. ازنظر علامه جعفری روح جنبه مهمی از نفس است که بسیاری از روانشناسان از آن غافل شدهاند. جنبه متعالی روح بایستی موردتوجه قرار گیرد.

ولی بهروشنی بیاننشده که منظور از تعالی کدام سطح از معرفت است ولی ابعاد گوناگون روح، تجرد، جدایی روح از بدن، انواع روح و مسائلی از این قبیل به روشنی موردبحث واقعشده. رضازاده و رحمانی - 1392 - در مقالهای تحت عنوان »مقایسه معنای زندگی از دیدگاه محمدتقی جعفری تبریزی و فریدریش نیچه« به بازشناسی و ارزیابی نگرش علامه جعفری و فردریش نیچه در مورد »معنای زندگی« پرداختهاند. همچنین در مقاله مذکور وجوه اشتراک و وجوه افتراق هر دو اندیشمند را مطرح نمودهاند. در این مقاله نظر علامه جعفری درباره معنای زندگی درست مقابل نظر نیچه قرار دارد و به ترتیب هر یک معنای دینی و غیردینی زندگی را مطرح میکنند.

معرفتشناسی

جهانبینی فلسفی چیزی نیست که خود به خود به وجود بیاید بلکه حاصل معرفت است. بنابراین مهم است که بدانیم معرفتی که به این جهانبینی فلسفی منجر شده کدام است، چه ویژگیهایی دارد، ابزار به وجود آورنده آن کدام است. معرفتشناسی در علوم و فلسفهها مفهومی بسیار وسیع و گسترده دارد که شامل انواعی از شناختهای علمی و ادبی و هنری و جهانبینی است . هر یک از انواع آن شناختها اصطلاحات مناسبی برای خود دارد که میتواند بازگوکننده هویت آن شناخت بوده باشد و به کار بردن کلمه معرفت در آن موارد، برای استفاده از یک مفهوم آشنا با اذهان مردم است. شناخت معنای سطحی کلمه است و هرگاه بهصورت عمیق در مورد واقعیتها همراه با روشنایی درونی که تلفیقی از دانش و شناخت همهجانبه است به کار برده شود، معرفت نامیده میشود. پس وقتیکه میگوییم متفکری درباره انسان معرفت دارد منظور شناخت محض و یکجانبه نیست بلکه شناختی درونی با احاطه کامل به انسان از ابعاد مختلف است. شناختی که از روی سودجویی، جبر و نفع شخصی حاصل میشود، معرفت نامیده نمیشود بلکه معرفت شناخت عالی است که با تلاشهای مستمر و آزادانه به وجود میآید - جعفری، . - 228 :1360

علامه در مورد معرفت دیدگاهی اعتدالی دارند، یعنی نه به صورت محض دیدگاه رئالیستی را قبول دارد و نه دیدگاه ساختگرایان را. به نظر علامه جعفری انسان موجودی نیست که بدون دخل و تصور و بدون کوچکترین پردازش آنچنانکه از سوی جهان ادراک میشود به ذهن خود راه دهد و نیز اینطور نیست که معلومات ما در ذهن بهطور کامل تحت تأثیر عوامل انتزاعی باشد بلکه ادراکات انسان بهوسیله قوانین و اصول از پیش تعیینشده در ذهن - فطرت - و نیز اراده و اختیار فرد صورت میگیرد. در بحث از معرفتشناسی بهعنوان زیربنای سایر معارف، علامه جعفری در کتاب »شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن« ابتدا این سؤال را مطرح میکند که آیا شناخت، امکانپذیر است؟ علامه در پاسخ به این سؤال بیان میدارد که اگر شناخت وجود نداشت میبایست حواس ما در همهجا و در همه آزمایشگاهها نتایج یکسانی را نشان میداد درحالی که میبینیم حواس ماتحت تأثیر شناخت، نتایج متفاوتی را نشان میدهد؛ یعنی شناخت به معنای نسبی آن همیشه در حال تغییر است؛ زیرا احساساتی که بهوسیله حواس درک میشود در ذهن بهصورت ادراکات پایدار باقی نمیماند - جعفری، - 27 :1360 درنتیجه اختلافنظر در شناختها خود گویای وجود شناخت و ممکن بودن آن است حال آنکه اختلاف تنها در خطاهای ادراکی است.

ماهیت شناخت عینی- ذهنی است، اگرچه تحت شرایط جهان خارج رخ میدهد، ولی خود بهگونهای دارای کیفیات خاص خود است که پایه و اساس یادگیری و تعلیم و تربیت است - متقی و نوروزی، . - 1393 علامه جعفری نتیجه حاصل از شناخت را به دو صورت علم حصولی و علم حضوری تقسیم میکند. علامه در تعریف علم حصولی و علم حضوری به ترتیب مینویسند: »انعکاسی که از واقعیت پس از ارتباط میان دو قطب ذهنی و عینی در ذهن به وجود میآید، علم حصولی نامیده میشود و علم حضوری علمی است که انسان به ذات خود، یا علم انسان به »من«، »خود« حاصل میشود« - جعفری، . - 109 :1360 این دو علم از طریق سه ابزار مهم و زیربنایی شناخت حاصل میشود:

نوع اول: حواس طبیعی آدمی است. حواس پنجگانه انسان که ابتداییترین نوع ابزار دریافت شناخت است.
نوع دوم: ابزار مصنوعی است که به دست بشر ساختهشده و حواس نوع اول بشر را تقویت میکند مانند تلسکوپ و میکروسکوپ. نوع سوم: ابزار درونی مانند اندیشه، هوش، تعقل و تجسم.به عقیده علامه ریشه اصلی شناخت و هویت آن هنوز مشخص نشده و تنها میتوان حالات ذهنی کاشف را قبل و بعد از شناخت بررسی کرد؛ اما نمیتوان تعریف دقیقی از شناخت ارائه کرد چراکه شناخت گونههای مختلفی دارد و همچنین ازآنجاییکه شناخت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید