بخشی از مقاله

چکیده

هدف مقاله حاضر، بررسی آراءافکارو تربیتی اندیشمند بزرگ معاصر علّامه محمّدتقی جعفری است. مقاله از دو بخش اصلی تشکیل شده است : در بخش نخست دیدگاه های مهم ایشان که می تواند مبنایی برای نظریات تربیتی قرار گیرد، ذکر شده است و در بخش دوم سعی شده با شیوه ای تحلیلی، استلزامات تربیتی منتج از دیدگاه های مذکور استنباط و استخراج گرددعلّامه. جعفری با ارائه الگوی »حیات معقول« به عنوان اصلی ترین هدف جامعه بشری، وظیفه تعلیم و تربیت را زمینه سازی برای انتقال از حیات معمول به حیات معقول می داند که از طریق دو رویه مهم، یعنی »علم« و » دین« امکان پذیر است. در این زمینه، نظام تعلیم و تربیت باید با رویکردی مبتنی بر عقلانیت به هر دو رویه در حد اعتدال بپردازد و با ارائه راه کارهای اثربخش، به تعمیق معرفت افراد همت گمارد و با بهره گیری از حس کنجکاوی و تقویت روح پرسشگری در متعلّمان و توجه ویژه به مقوله »هنر «، مقد مات تحقق ایده »حیات معقول« را در جامعه فراهم آورد.

.1 مقدمه

با بررسی آراء و افکار اندیشمندان معاصر ایران، می توان چند دیدگاه متفاوت را نسبت به دو مقوله »علم« و »دین« بازشناسی نمود. گروهی با تأثیرپذیری از جریان های فکری مغرب زمین، »دین« و »علم«را دشمنانی ناسازگار تلقّی نموده و در موضع گیری فکری خویش با جانبداری افراطی از »علم و علم مداری« تلاش می کردند تا حد ممکن با زیر سؤال بردن اصالت تفکر دینی، آن را بستری نامناسب برای خردورزی معرفی کنند. شعار آنها »آزاداندیشی فارغ از دین مداری« بود و هرگونه پای بندی و تعهد دینی را، مانعی در مسیر آزاداندیشی به حساب می آوردند.

در نقطه مقابل، افرادی قرار داشتند که با بی توجهی به تحولات علمی عصر خویش و با انحصار خود در محدوده علوم دینی، در ورطه تفریط گرفتار آمده و نتوانستند همگام با امواج خروشان فکری زمان خویش حرکت نمایند . از این رو، در برخی موارد حتی متهم به تحجّر گردیدند. اما از چهره هایی که در عصر تقابل سنّت» و مدرنیته« توانست خود را از قید و بند مادی» اندیشی و جزمیّت« برهاند و علم گرایی و دین مداری را تؤأماً پی گیری نماید، علّامه محمّدتقی جعفری است.

او متفکری بود که همواره آزاداندیشی و دین مداری را با هم داشت ; گرچه در جوانی به قله های رفیع معارف اسلامی دست یافته بود، اما هرگز حیطه معارف خود را به علوم اسلامی و دینی محصور نکرد و در راه فهم یافته های جدید علمی، اهتمام فراوان ورزید  و تا پایان عمر ارتباط خویش را با بزرگان علمی جهان قطع نکرد . افرادی مانند برتراند راسل، پروفسور عبدالسلام   - برنده جایزه نوبل فیزیک - ، دکتر محمود حسابی، احمد امین و دیگر محققان تراز اول شرقی و غربی با استاد جعفری مراوده علمی داشتند و در مسائل علمی روز با ایشا ن تبادل نظر می کردند .

 یکی از ویژگی های بارز علّامه جعفری این بود که در مقولاتی همچون علم و تفکر، قایل به توقف نبود و آن را راهی بی پایان می دانست و همواره یادآور می شد که »در مسیر علم و دانش هیچ گاه قانع نشدم.« وی از متفکرانی بود که دیدگاه های خویش را پیوسته با عنصر زمان هماهنگ می کرد و به تفکر »تطبیقی، روزآمد و زمان گرا« ایمانی راسخ داشت. از ویژگی های دیگر استاد جعفری، اهمیتی بود که برای »سؤال و پرسشگری« قایل می شد و روشن فکر واقعی را کسی می دانست که همواره در دنیای جستوجو و سؤال زندگی کند.

اما گذشته از ه مه ویژگی های ذکر شده و نشده، او یک »معلم واقعی« بود. یکی از متفکران معاصر یونانی بر این خصلت او انگشت گذاشت که: علّامه» جعفری هیچ کس را رد نمی کرد ; چون او یک معلم بود، نه یک قاضی «! او معلمی بود که دغدغه اصلی خویش را آزاداندیشی خود و جامعه قرار داده بود . درباره تعلیم و تربیت با احتیاط و دقت فراوان سخن می گفت  ;    چون اعتقاد داشت تعلیم و تربیت کاری خدایی است ; انسان موجودی است که مخلوق اوست و راهش نیز به سوی او منتهی می شود    . پس در چنین عرصه لغزانی، باید با احتیاط فراوان گام برداشت.    

2گزیده. ای از آراء و افکار علّامه جعفری    

همان گونه که در مقدمه اشاره شد، یکی از مشخصه های بارز شخصیت علّامه جعفری، تنوعی بود که در زمینه های مطالعاتی ایشان وجود داشت. اما گویی خطوط فکری و پرتو اندیشه های استاد در نقطه ای که ایشان آن را »حیات معقول« می نامد، به وحدت می رسندبه. عقیده علّامه جعفری، مقصد و هدف تکاپوی آدمیان در هر عرصه ای باید تحقق »حیات معقول« باشد. استادجعفری با استناد به پنج آیه از آیات قرآنی2، چنین استدلال می کند که هدف اساسی زندگی انسان نیل به »حیات معقول« است که از دو منبع قابل تحقق است: دین و علم. ایشان منشأ شیوع و رواج تضاد علم با دین را به اختلافات اربابان کلیسا و دانشمندان قرون وسطا نسبت می دهد و معتقد است : این جنگ ساختگی از مغرب زمین به جوامع دیگر، از جمله جوامع اسلامی، سرایت کرده است .

نکته جالب اینجاست که در همه ادیان ابراهیمی مشخصاً به این نکته اشاره شده است که   »جهان هستی و خود انسان آیات الهی هستند که باید آنها را درک کنید و بشناسید.« اما موضع واقعی دین در قبال علم چیست؟ آنچه مسلّم است، اسلام یا هر دین آسمانی دیگر، علوم را در قالب هایی پیش ساخته محدود نمی سازد و شرط و کیفیت مخصوصی را برای استدلال و تجربه و استنباط و تحقیق قرار نمی دهد و حوزه علم را در شرایط .1 تعداد مباحث علمی شخصیت های غیرایرانی با ایشان بالغ بر 200 مورد گردیده و بخش هایی از آن در کتاب با عنوان تکاپوی اندیشه ها چاپ و منتشر شده است.

چهارگانه1 محصور نمی بیند. اسلام هرگونه تماس ذهن با خارج از خود را که دارای واقعیت است و موجب روشنایی ذهنی درباره آن واقعیت، علم تلقّی می کند. پس علم از دیدگاه اسلام شامل هر نوع ارتباط صحیح2 با هر نوع واقعیت می باشد. از دیگر مواردی که در آثارعلّامه جعفری نمود بارزی دارد، مباحث »معرفت شناسی« است که در ذیل آنها به مسائلی همچون کیفیت کسب معرفت، نحوه ورود به میدان معرفت و راه کارهای تعمیق آن اشاره شده است . استاد جعفری عقیده دارد که مهم ترین موضوع در فرایند معرفت شناسی تعیین مرز حقیقی میان »من« - مجموع عوامل درک کننده - و »جز من« - مجموع عوامل درک شونده - می باشد.

البته امروزه ابزارهای پیشرفته و روش های تحقیق علمی فراوانی به وجود آمده اند که می توانند انسان را در حوزه های گوناگون علمی، از جلمه علوم تجربی و انسانی یاری نمایند، ولی با این حال، نمی توانند دخالت و تصرف منطقه عوامل درک کننده را تا حد صفر تقلیل دهند و به بیان دیگر، نقش بازیگری انسان را بکلی از بین ببرند و او را به تماشاگر محض تبدیل نمایند . همین نقش بازیگری در مواجهه با واقعیات، منجر به اتخاذ رویکردهای درونی از سوی انسان می گردد که علّامه جعفری از آنها به عنوان »بینش« یاد می کند; یعنی انسان به اتکای نوعی چارچوب از پیش تعیین شده وارد میدان معرفت می گردد.

استاد به پیروی از فرمایش پیامبر اکرم - صلی االله علیه وآله - که فرمودند : » وسال کلید دستیابی به گنج دانش و دانایی است و پرسشگری از مجاری دریافت فیض و رحمت الهی است« محمّدی - ری شهری، - 330 : 1365 سؤال را اولین مرحله ورود به عرصه علم می دانست و معتقد بود : برای شخص بدون سؤال، معرفتی مطرح نیست . در جای دیگر،علّامه جعفری سؤال را یکی از مقدّس ترین حالات روحی می داند که به هیچ وجه نباید از آن غافل شد و به آن بی اعتنایی کرد; چون فقط خدا می داند که چه حقایق با اهمیتی پیش از آنکه از مغز باردار یک انسان، در شکل یک سؤال، زاییده شود، با ضربه پاسخگوی خودپرست، سقط شده و از بین رفته است.

استاد جعفری همواره تأکید داشت : افرادی که با ذهن حامل سؤال به یک حوزه معرفتی وارد می شوند، موفقیت بیشتری کسب می کنند; چرا که عنصر »انگیزه« را به عنوان محرکی قوی در اختیار دارند . عامل دیگری که در طرح سؤال حایز اهمیت است، »منطقی« است که بر سؤال و نوع مطرح شدن آن حکمفرماست ; سؤال های غیرمنطقی و نامعقول نه تنها کاروان علم را به پیش نمی برند، بلکه آن را در سنگلاخ غرضورزی ها و انحرافات، سردرگم خواهند کرد . استاد جعفری بر این نکته تأکید میورزید که انسان باید علاوه بر سؤالاتی که در مقاطع مختلف و متفاوت زندگی برایش مطرح می گردد، »چهار سؤال اصلی بشریت « - من کیستم؟ از کجا آمده ام؟ برای چه آمده ام؟ به کجا می روم؟ - را همواره در ذهن داشته باشد و در تمامی مراحل زندگی در جستوجوی پاسخ آنها باشد.

یکی دیگر از موضوعاتی که علّامه جعفری در آن غور فراوان نموده، موضوع هنر و فلسفه آن از دیدگاه اسلام است . استاد جعفری در مدخل بحث به تبیین هنر از چهار دیدگاه و نگرش مختلف - علمی، نظری، فلسفی و مذهبی - می پردازد و با نقد و بررسی آنها، ایده 2.    شرایط چهارگانه علم عبارتند از: الف. کلیت; ب. تجزیه پذیری; ج. ابطال پذیری مشروط; د. قابلیت تکرار. - این شرایط به طور مشروح در جلد ششم ترجمه و تفسیر نهج البلاغه بررسی شده است. - 3.    منظور از ارتباط صحیح، کسب معرفتی است که کمترین اثر را از جانب عوامل مخدوش کننده معرفت اصیل پذیرفته باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید