بخشی از مقاله
چکیده
پذیرش علم دینی و مسئله علوم انسانی اسلامی منوط به قبول تأثیر ارزش بر دانش است. در دوره جدید در مغربزمین و به تبع آن عده ای از متفکران داخلی منکر تأثیر ارزش ها بر دانش ها و بالعکس بوده و بالطبع نافی علم دینی نیز خواهند بود. مهمترین دلیل این طیف آن است که علم ناظر به واقعیت ها بوده و ارزش ها در حوزه خواست ها و علائق شخصی مطرح است و میان این دو نمی توان پل زده و قائل به ارتباط این دو بود. اما دربرابر متفکران فراوانی به پیوند ارزش و دانش باور داشته و از تأثیر این دو بر یکدیگر هم در مقام کشف و هم در مقام داوری سخن می گویند. ضمن اینکه تفاوتی هم بین علوم انسانی و تجربی در این مسئله قائل نمی شوند. مرحوم علامه محمدتقی جعفری از این دسته از اندیشمندان بوده که قائل به تأثیر ارزش بر دانش است. این تأثیر هم در حوزه علوم انسانی و هم علوم طبیعی و تجربی است. ایشان در پرتو نظریه حیات معقول مسئله یادشده را پذیرفته و به نقد دیدگاه های نافی این ارتباط می پردازد. در این تحقیق با روش توصیفی و تحلیلی، به دیدگاه علامه اشاره و آن را بررسی خواهیم کرد.
کلیدواژهها: ارزش، دانش، علوم انسانی، علوم تجربی، علامه جعفری.
طرح مسئله
ما با دو دسته گزاره مواجهیم: گزارههایی که ناظر به واقعیتهاست و درباره جهان هستی به ما گزارشی میدهند؛ دوم گزارههایی ناظر به ارزشها. قسم اول ناظر به هستها و واقعیتهاست که از آن به گزارههای اخباری یاد میشود، و سنخ دوم ناظر به باید و نبایدها که به گزارههای انشایی ملقب هستند. عمده متفکران شرق و غرب تا قبل از عصر روشنگری قائل به ارتباط این دو سنخ از گزارهها بودند. آن طیف متفکرانی که قائل به ارتباط این دو دسته از گزارهها هستند، درواقع بر این باورند که میتوان »باید« را براساس »هست «، و »ارزش - value - « را براساس »واقعیت« تعریف کرد. - فرانکنا، - 205 :1376
اما در عصر روشنگری برخی از فلاسفه غرب حکم به عدم ارتباط این دو دسته از گزارهها نمودند. این امر در قرن نوزدهم با ظهور پوزیتیویستها به اوج خود میرسد و رسما نظریه عدم ارتباط میان ارزش و دانش و بالعکس - تأثیر دانش بر ارزش - مطرح میشود. اینان بر این باورند که مفاهیم ارزشی هیچ ارتباطی با واقعیات و امور خارجی نداشته و صرفا بیانگر احساسات درونی افراد و طرز تلقی آنها نسبت به مسئلهای است. - آیر، بیتا: 146؛ اتکینسون، :1369 - 140-141 تجربهگرایان غربی عمدتا قائل به جدایی ارزشها از دانش ها هستند. هیوم فیلسوف معروف تجربهگرایی به صراحت به عدم ترابط هست و نیستها از بایدها و نبایدها رأی داد و بیان میدارد هیچ ارتباط مشخص و قابل فهمی میان ارزش و دانش وجود ندارد. - هیوم، :1377 137؛جوادی، 29 :1375؛ حائری یزدی، 20 :1361؛ سروش، 241 :1361؛ همو، 86 :1375؛ همو، 172 :1388؛ پارسانیا، 73 :1385؛ همو، - 155 :1383
ازجمله دلائل مخالفان علم دینی و به تبع آن علوم انسانی اسلامی، لزوم تفکیک میان دانش و ارزش و بالعکس است. اینان بر این باورند که علم دینی به معنای آمیختن ارزش با دانش است و این خطا و مغالطهای است که طرفداران علم دینی مرتکب آن شدهاند. - سروش، 206-217 :1385؛ پایا، - 66 :1386 براساس اعتقاد این طیف میان ارزش و دانش که درواقع همان هست و نیستها و باید و نبایدهاست، رابطه منطقی وجود نداشته و امکان ندارد از یکی به دیگری پل زد. نه تنها ارزشها در مقام کشف، بلکه در مقام داوری نیز نمیتوانند بر گزارههای علمی اثر بگذارند. چراکه به باور اینان مقام داوری در حوزه علم هم صرفا باید مطابقت با واقع باشد. - پایا، - 66 :1386
دلیل دیگری که نافین این رابطه بیان میدارند آن است که نمیتوان تعلقات و دلبستگیها را که همان ارزشهای محقق و پژوهشگر است در حقایق و داده های علمی که مربوط به عالم واقع و عینی است، ربط داد. دانش با واقعیتها سروکار داشته و گزارههای علمی حاکی از واقع هستند. اما گزارههای ناظر به ارزش، صرفا بیانگر و حاکی از احساسات درونی افراد بوده و ربطی به واقع ندارند. ارتباطی میان این دو دسته از گزارهها وجود ندارد. - باقری، - 23 :1382 در غرب جدید متفکران به تفکیک ارزش از دانش نظر مساعد داشته و رسما از این جدایی سخن گفتهاند. اگرچه هیوم برای اولبار در آثار خود به حسی و تجربی نبودن ارزشها نظر داد و عدم ارتباط دانش و ارزش را بیان داشت، اما در دوران معاصر این دیدگاه طرفدارانی بیشتری یافت.
ماکس وبر از شخصیتهایی است که ارزشها را مربوط به حوزه دانش نمیداند. - وبر، - 166 :1382 البته در برابر افرادی مانند هابرماس به تأثیر و رابطه میان دانش و ارزش و تعلقات انسانی نظر مثبت داشته و از آن دفاع میکنند. مارکسیستهاونئو مارکسیستها نیز از تأثیر ارزش بر دانش و بالعکس سخن میگویند. - راین، - 268 : 1370 برخی از تجربهگرایان که خود پیرو اندیشههای پوپر هستند، مانند لاکاتوش نیز از تأثیر ارزش بر دانش دفاع میکنند. - لاکاتوش، 109 :1375؛ چالمرز، 103 :1374، لازی، - 294 :1362 متفکرانی که از علم دینی سخن می گویند نیز به ارزشپذیری دانش نظر داشته و به صراحت بر تأثیر ارزشها بر دانش ها و البته بالعکس نظر دادهاند. - بستان و دیگران، - 90 : 1384
به این معنا که اگر بپذیریم نظام ارزشها بر دانشها اثرگذارند، یکی از مهمترین این نظام ارزشی، دین خواهد بود؛ پس علم دینی هم معنا خواهد داشت. البته این بهمعنای عدم عینیت علم نخواهد بود. در عین اینکه علم ناظر به واقعیت بوده و از عینیت برخوردار است، از ارزشهای مدنظر فاعل شناسا نیز تأثیرپذیر خواهد بود.علامه جعفری ازجمله متفکرانی است که در آثار بیانی و بنانی خود به صراحت از تأثیر ارزش بر دانش و دانش بر ارزش سخن گفته و اگرچه از عنوان علم دینی در آثار خود سخن نگفته، اما فحوای مطالب او بیانگر پذیرش این دو است. ایشان بر این باورند که ارزشها و باورها هم در مراحل کشف و هم در مرحله داوری برای محقق اثرگذار خواهد بود. او نهتنها ناظر به مقام هست و واقعیت از این امر سخن میگوید، بلکه در مقام بایستگی نیز بر این باورند که این اثرگذاری نه صرفا ایرادی معرفتی نداشته، بلکه شایسته و بایسته است که صورت گیرد.
با مراجعه به آثار مکتوب در حوزه کتاب، پایاننامه و مقاله هیچ تحقیقی که به مسئله یادشده بپردازد، ملاحظه نگردید. البته آقای سیدمهدی موسوی در کتاب الگوهای کلان تولید علوم انسانی در بستر انقلاب اسلامی، در مقاله ای با عنوان »امکان علوم انسانی اسلامی در بستر حیات معقول از منظر علامه جعفری« به دیدگاه علامه درباره علوم انسانی اشاره میکنند؛ اما به مسئله مهم تأثیر ارزشها بر علوم انسانی نمی پردازند. همچنین آقای مسعود امید در مقاله » درآمدی بر اخلاقشناسی حکمی و فلسفی استاد محمدتقی جعفری«، گزارش جامعی از نظریات اخلاقی مرحوم علامه ارائه میکنند، اما در کمتر یک صفحه به مسئله یادشده در این تحقیق اشاره میکنند.
معنای لغوی و اصطلاحی ارزش
در لغت ارزش به معانی قیمت، بها و شایستگی آمده است. - دهخدا،1811/5 :1328؛ معین، - 198/1 :1360 در تعریف اصطلاحی آن برخی بیان داشتهاند: » کشش توأم با شعور« که دارای مراتب مختلفی است؛ یک قطب آن را ارزش الهی وقطب دیگرش را ارزش شیطانی که پستترین آنها میباشد، دربر می گیرد. - دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، - 150- 152 : 1368 برخی هم در تعریف آن، به نیازهای انسان اشاره کرده و بیان داشتهاند که: » ارزش عبارت از چیزی که یکی از نیازهای انسان را برطرف یا یکی از میل های او را ارضا می کند. مانند: قدرت، دانش، ثروت، سلامت و احترام.« - صانعی، - 42 :1353 در اصطلاح ارزشها ناظر به پسند و انتخاب و تمایل انسان است.
آنچه که خوب بوده و هدف انسان در زندگی به حساب میآید، ارزش تلقی میشود. انسان برای رسیدن به آن تلاش میکند. در ادبیات متفکران اسلامی ارزشها ناظر به بایدها و نبایدها است. مجموعهای که تعیینکننده این باید و نبایدها باشد، در حوزه رفتارهای فردی و اجتماعی ارزش را شکل میدهد. امروزه بحث ارزش و ماهیتشناسی آن در فلسفه از اهمیت خاصی برخوردار است. اگرچه از گذشته مطرح بوده - شریعتمداری، - 153-154 :1393 اما در فلسفه معاصر، روانشناسی، جامعهشناسی و به طور عام در علوم انسانی از جایگاه مهمی برخوردار است. - جمشیدی، - 393 :1368 مباحث فلسفی ارزش در چهار حوزه: ماهیت، طبقهبندی و انواع، معیار و ملاک و نهایتا هستیشناسی ارزشها مطرح میشوند.
علامه بحثهای تفصیلی و عمیقی درباره ارزشها دارد و به تعریف و دستهبندی آنها می پردازد. در تعریف عمومی از ارزشها بیان میدارد: » ارزش -به معنای عام- یک معنای انتزاعی از مفید بودن یک حقیقت است. چیزی که مفید نیست، دارای ارزش نیست. بنابراین مطلوبیت ارزش برای انسانها از آن جهت است که به نحوی مفید برای زندگی مادی یا معنوی آنان میباشد.« - جعفری، :1383 289/22 ؛ همو، 1392ب: 505/3؛ همو، بیتا الف: - 7-8 بنابراین ایشان ارزش را امری میداند که برای انسان مفید باشد. البته مفید بودن میتواند مادی باشد یا معنوی. ارزشها امری واقعی و حقیقی است، نه اعتباری - همو، 1392ب: - 520/3 توضیح عدم اعتباری ارزشها در ادامه خواهد آمد.
ارزشها در یک تقسیم عام به مثبت و منفی تقسیم می گردند. هیچ زندگی را نمیتوانید بیابید که بدون ارزش باشد. ارزش حاکم بر همه امور و از جمله زندگی های اجتماعی است. دوام مدنیت به همین ارزشهاست. جامعه براساس نظام ارزشها شکل میگیرد. حتی هنر و زیبایی نیز براساس نظام ارزشهای دوگانه سامان مییابد. - همو، - 28 :1363 انسان ها از دو وجود فردی و اجتماعی برخوردارند. وجود فردی آنها مربوط به ساختار بیولوژیک و ساختمان بدنی آنهاست؛ اما ساختار وجود اجتماعی نیز لازمه زندگی انسانهاست. وجود اجتماعی انسان از فکر و عمل انسانها ناشی میشود. ازجمله دلایل ثبات نفس و شخصیت انسانی، ثبات ارزشهای مثبت در طول تاریخ است. احکام ارزشی ثابتی در طول تاریخ برای انسانها مطرح بوده و امروزه نیز انسان ها بدان باور دارند. نمونه آن حقوق بشر جهانی است.
یا علاقه به صلح و رشادتطلبی، یا علاقه به شاهکارهای ادبی در طول تاریخ بیانگر ارزشهای مثبتی است که خود اثبات کننده ثبات هویت انسانی در تاریخ است. - همو، 1379الف: 19، 56، - 71 ارزشهای مثبت و منفی به عقل و قوه عاقله انسان بازمیگردد. عقل نظری سبب راهنمایی وجدان که ناظر به عقل عملی است گشته واو را با حقایق و واقعیات آشنا می کند. - همو، - 191 /1 :1383 تمییز ارزشهای مثبت از منفی یا ضد ارزشها از اموری است که به واسطه وجدان اخلاقی برای انسانها حاصل می گردد. - همان: 248-249 /7؛ همو، 1395ب: 28؛ وایتهد، - 393 /2 :1370 تحول و دگرگونی انسانها که در عرفان از آن به صیرورت یاد میشود، از همین وجدان برمیخیزد و انسانها باید با عقل و وجدان خود،به سمت صیرورت در راستای طی کردن کمال گام بردارند. - جعفری، 1388ب: - 70 همه انسانها از وجدانی درونی برخوردار هستند