بخشی از مقاله
چکیده
مسئله علم ودین، از جمله مسائلی که در خصوص آن مطالب فراوانی گفته شده است. با توجه به این که راه افراط و تفریط در هرمسئله ای باز است، در اینجا نیز مسئله افراط و تفریط، دامن بسیاری از اهل قلم و بیان را رها نکرده است، به گونه ای که بعضی از علم یک بت تراشیده اند و دین را افیون جامعه دانسته اند، و بعضی ها در مقابل اینان، دین را راه نجات و علم را موجب گمراهی و فساد و وسیله ظلم عده ای اندک بر عده ای زیاد معرفی کرده اند.هرکدام از دو گروه برای خود دلایلی به ظاهر منطقی و محکمه پسند نیز آورده اند. راه اعتدال، همیشه راه سخت و خردمندانه ای بوده است.از این رو رهروان آن، نسبت به راههای دیگر اندک بوده است. مرحوم علامه استاد محمدتقی جعفری، از آن دسته معدود کسانی است که راه اعتدال را پیش گرفته و در این راه موفق بوده است. این مقاله، به بررسی اندیشه وی در خصوص می پردازد.
فلسفه مولود نگرش عقل آدمی به اصل و جوهر و سرنوشت وجود و دریافت و شناخت مبادیاُولی است درآن. آدمی با چراغ عقل که پرتوی است از نور باریتعالی، به قلمرو ناشناخته وجود قدم مینهد، به تتبع در احوال موجودات میپردازد، تا به درک حقایق آنها نائل آید و سلسله علل را بشناسد. و این کتاب بی آغاز و انجام را صفحه به صفحه ورق میزند تا به علت العلل که هر چیز از او و برای اوست برسد. سپس باز میگردد و به تحلیل عناصر و طبایع میپردازد، تا پرده از حقیقت جواهر و اعراض بردارد. و به تقسیم و ترتیب حقایق میپردازد تا آنگاه که صورت روشنی از عالم وجود برای او حاصل شود، و کیفیت انسجام اشیاء را در ذات خود و در اطراف خود - آنچه خارج از دات اوست - تفسیر و توجیه کند. چه بسا که آدمی در این طریق گم شود - که موجبات گمگشتی بسیاری است - و در تاریکیهای گونه گون سرگشته گردد، و در برابر برخی قضایا حیرت زده بایستد، و نداند که حقیقت آن چیست و از ادراک کنه آن عاجز باشد، زیرا درک انسان محدود است و یارای آنش نیست که به ادراک همهی جزئیات و دقائق فائق آید. ادراک کلیات نیز خارج از دسترس اوست. از این روست که فلسفه را درای مکاتب و مذاهب مختلف و نظریات متباین میبینیم. این مکاتب و این نظریات، به تعبیر آندره کرسون ، چیزی جز انعکاس غریزهی جستجوگر رام نشدنی انسانی نیست؛ غریزهای که از گهواره تا گور در وجود اوست. - ترجمه عبدالمحمد آیتی 1386ص - 3 » امروزه مساله شناخت یا نظریه شناخت اهمیت فوق العاده ای پیدا کرده است و هرکسی که می خواهد نوعی تفکر داشته باشد و زندگی خودش را براساس یک منطق منطبق کرده باشد ، نیازبه مکتب و ایدئولوژی دارد و این مکتب و ایدئولوژی بر پایه ی یک جهان بینی است و جهان بینی مبتنی بر پایه ی شناخت است « - مطهری1384 صص . - 17-12 در مکتب های مختلف ودر افکار بسیاری از فلاسفه ی بزرگ ، این مسئله به طور روشن می بینیم که همه ی انسانها ، قطع نظر از عوارض طبیعی و ساختگی و در حال اعتدال و رشد روانی ، این سوال معروف » از کجا آمذه ام، برای چه آمده ام و به کجا خواهم رفت؟« را در درون خود می شنوند - جعفری 1380ص. - 107 دکتر ابراهیم دینانی به سه پرسش اساسی حیات که محور مسائل منطقی را تشکیل می دهد، این گونه بیان می کند: » اس المطالب ثلثه علم مطلب ما، مطلب هل، مطلب لم « که به ترتیب عبارتند از :
1. پرسش از گوهر شیء
2. پرسش از هستی شیء
3. پرسش از چرائی شیء - ابراهیمی دینانی1389 ج1 ص - 9
اهمیت فلسفه به همان اندازهی اهمیت اندیشیدن و درست اندیشیدن در زندگانی انسان است . از سوی دیگر اهمیت اندیشیدن برای آدمی چنان است که اگر آن را فروگذارد ناگزیر خواهد بود که در سرپرستی دیگران بسر برد. و این بدان دلیل است که زندگانی انسان برخلاف دیگر جانوران که همهی زیست آنها تابع سرشت و لذا یکسان است، با اندیشه و چگونگی اندیشهی او شکل میگیرد و بنا بر چگونگی اندیشه و نگرش او، تفاوت مییابد.
اهدافی که تفکر فلسفی میکوشد به آن برسد:
.1بدست آوردن یک نظریه از کل هستی .2کشف مفاهیم و معانی و ارزشهای اشیاء بطور کلی .3تحلیل و انتقاد از فرض ها و مفاهیم
».4کمک به مردم در گسترش جهان بینی سالم و بهرمندی از زندگی سالم انسانی « - شعاری نژاد 1381ص. - 19
» هدف فلسفه آن است که به انسان کمک کند تا خود را بفهمد و نیز بدون پنهان کاری و در روشنایی روز و نه همچون وحشیان در تاریکی شب عمل کند « - جهانبگلو 1374ص20ا - .
.5آموختن اصول درست اندیشیدن مشروط بر آنکه موضوع مناسب، روش مناسب، زبان و ابزار مناسب و موقعیت مناسب برای اندیشه و تفکر فراهم باشد.
».6 جوهر فلسفه بمعنای اعم همان فلسفهی تعلیم و تربیت است؛ یعنی فلسفه یی که به ما میآموزد چگونه دنیا را به میل خود بسازیم و از آن بهره بگیریم. « - لطف آبادی 1386ص. - 21
بر این اساس مولف مقاله ی حاضر را با مروری اجمالی بر مجموعه نفیس تفسیر گرانسگ نهج البلاغه اثر علامه بزرگوار محمدتقی جعفری - ره - به بیان راهی برای رسیدن به حیات معقول - طیبه - به عنوان هدف غائی زندگی بشر که در سایه تفکر به دست می آید ، می پردازد.
:1 تعریف حیات معقول
حیات معقول عبارتست از حیات آگاهانه ای که نیروها و فعالیتهای جبری و جبر نمای زندگی طبیعی را با برخورداری از رشد آزادی شکوفان در اختیار، در مسیر هدف های تکاملی نسبی تنظیم نموده، شخصیت انسانی را که تدریجا در این گذرگاه ساخته میشود، وارد هدف اعلای زندگی می نماید این هدف اعلا شرکت در آهنگهای کلی هستی وابسته به کمال برین است. این تعریف شامل چند عنصر مهم است که بدین شرح می باشد:
الف: حیات آگاهانه - هیچ انسانی نمیتواند ادعای برخورداری از » حیات معقول « نماید مگر این که از هویت و اصول و ارزشهای حیات خویش آگاه بوده باشد. و این آگاهی محصولی از تکاپوهای فکری و عقلانی در شناخت هویت و اصول و ارزشهای حیات انسانی است.
ب: تنظیم نمودن نیروها و فعالیتهای جبری و شبه جبری در مسیر هدف های تکاملی - پس از بدست آوردن آگاهی های عقلانی دربارهی حیات معقول آغاز میشود.
» حیات معقول « از مرحلهی رهائی شروع میشود و از آزادی عبور میکند و در مرحلهی والای اختیار شکوفا می شود . رهائی، عبارتست از برداشته شدن قید و زنجیری که به نوعی از انواع پای بند انسان شده است. آزادی عبارت است از رهابودن از قید و زنجیر به اضافهی داشتن توانائی انتخاب یکی از راه هائی که در مقابل خود دارد. اختیار، عبارت است از نظارت و سلطهی شخصیت به دو قطب مثبت و منفی کار برای بهره برداری از آزادی در راه وصول به خیر و رشد. اگر آزادی را به عقل تشبیه کنیم، اختیار عبارت است از بدست آوردن معقول بوسیلهی فعالیت عقلانی - جعفری ج8، 1374صص. - 195-188 پیامبران الهی و حکمای راستین با نظر به واقعیتهای دو قلمرو انسان و جهان که با نظر مستفاد از وحی - که مستند علم پیامبران است - و یا دریافت مشیت خداوندی - که مستند معارف حکیمانهی حکمای ربانی بوسیلهی تصفیه و تزکیهی درون میباشد - زندگی را یک حقیقت بسیار عالی و با عظمت معرفی مینمایند و این پدیده را قابل ترقی و اعتلاء تا منطقه جاذبهی ربوبی میدانند. از دیدگاه آنان اگر این حقیقت عظمی با دو بال معرفت و عمل سازنده به پرواز درآید و از آلودگی های گوناگون طبیعت حیوانی آزاد شود، در مسیر حیات اخروی قرار میگیرد و » حیات معقول « نامیده می شود. این است آن زندگی که هر چه در این دنیا بگیرد بدان جهت که در پالایشگاه عقل و وجدان آن را تصفیه نموده و تحویل » حیات معقول « مینماید، به عنوان اندوختههای پایدار روح در ابدیت سعادت و نجات ابدی را تضمین می نماید. معنای این که زندگی در مسیر حیات اخروی قرار میگیرد، آن نیست که آدمی با این زندگی دنیوی که دارای مشخصات و ویژگی های مخصوص به حیات دنیوی و مادی محض به راه میافتد و میرود و میرود تا به حیات اخروی و معنوی برسد - جعفری 1376ج10صص . - 287/286
حیات طیبه در قرآن
تعبیر "حیات طیبه" در قرآن مجید تنها در سوره نحل آیه 97 آمده است. در این آیه میخوانیممَنْ:"عَمِلَصلِحاًمﱢنذَکرٍأَوْأُنثیهُوَ فَلَنُحْیِیَنﱠهُمُؤْمِنٌحَیَوهًلَنَجْزِیَنﱠهُمطیﱢبَهًوَأَجْرَهُمبِأَحْسنِمیَکانُواعْمَلُونَ" یعنی: هر کس عمل صالح انجام دهد در حالی که مومن است، خواه مرد باشد یا زن، به او حیات پاکیزه میبخشیم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام دادند، خواهیم داد. بخش عمدهای از روایاتی که این تعبیر در آنها به کار رفته است، مربوط به تفسیر همین آیه و یا ذکر دعاهایی است که در آنها از خداوند "حیات طیبه" درخواست شده است.از اینرو تفاسیر قرآن کریم بهترین منبع درباره اطلاعات مربوط به "حیات طیبه" هستند که میتوان به تفاسیر نمونه، المیزان و مجمع البیان ذیل آیه 97 سوره نحل اشاره کرد.به طور خلاصه از این آیه و روایات و تفاسیر ذیل آن، چند نکته قابل برداشت است: -1 شرط برخورداری از حیات طیبه: آنچنانکه آیه مذکور صراحت دارد، ایمان و عمل صالح دو رکن اصلی برای برخورداری از این نعمت هستند؛ دو رکنی که در بسیاری از آیات قرآن کنار یکدیگر ذکر شدهاند و از همدیگر قابل تفکیک نیستند.البته باید توجه داشت که عمل صالح آن چنان مفهوم وسیع و