بخشی از مقاله
چکیده
یکی از موضوعات مطرح شده در حوزه فلسفه هنر که از دیرباز اندیشمندان این حوزه بدان توجه خاصی داشتهاند مساله رابطه هنر با اخلاق است. به طور خاص این مساله که آیا هنرمند در اثر هنری خود میتواند از همه مضامین موجود استفاده کند موضوعی است که مباحث فراوانی را در حوزه زیباییشناسی پدید آورده است. این مساله که آیا هنرمند میتواند در آفرینش اثر هنری به بازنمایی یا ترسیم صور غیر اخلاقی بپردازد سوال مهمی است که در این حوزه بدان توجه ویژهای شده است.
اندیشمندان بزرگی چون افلاطون، ارسطو، هیوم و ساویل در آثار خود صریحاً بر لزوم رعایت حدود اخلاقی در هنر تاکید کردهاند. علامه محمد تقی جعفری نیز به این مساله توجه خاصی دارد و در آثار خود حدود ارتباط اخلاق و هنر را با عنایت به جهانبینی اسلامی ترسیم میکند. در این مقاله تلاش خواهد شد تا به پاسخ ایشان در مورد چگونگی این رابطه اشاره شود. به نظر میرسد که علامه با قائل به اصالت حیات معقول در اندیشه اسلامی و با توجه به نوعی سودانگاری اسلامی در صدد محدود نمودن مضمونی آثار هنری است.
مقدمه
در سنت زیبایی شناسی غرب، زیبایی محور بحث در آثار بسیاری از فیلسوفان و متفکرین بوده است. چیستی امر زیبا و چگونگی حصول زیبایی یکی از سوالات مهمی است که پیرامون آن استدلالها و ادله گوناگونی اقامه شده است. دیدگاهی درباره امر زیبا وجود دارد که زیبایی را امری غایی و قابل قیاس با خیر و حقیقت میشناسد. - اسکروتن، - 16 در این دیدگاه امر اخلاقی به مثابه خیر و نیکویی تلقی میشود و به همین منوال اخلاق و معیار اخلاقی یکی از سنجههای مهم در شناسایی کیفیت امر زیبا شناخته میشود.
به همین شکل در حکمت هنر اسلامی نیز از واژههایی چون حسن، جمال و بها معنای زیبایی استباط شده است . - پازوکی، - 23 در حکمت هنر اسلامی و متونی که پیرامون زیبایی در اسلام نگاشته شده اند، امر اخلاقی از ارکان این اندیشه قلمداد شده است. به همین منوال علامه محمد تقی جعفری نیز با الهام از تعالیم نورانی اسلام در صدد تبیین مفهوم زیبایی در آثار خود به اخلاق نیز توجه کرده و در صدد تبیین چگونگی ارتباط میان زیبایی و اخلاق بر آمده است. در این نشتار تلاش شده است تا مطالعه یکی از مهمترین آثار علامه در حوزه تعریف زیبایی و حکمت هنر اسلامی، رابطه اخلاق را با زیبایی از نگاه ایشان بررسی شود.
پیوند زیبایی و اخلاق
رابطه میان اخلاق و زیبایی از چنان اهمیتی برخوردار است که حتی امروزه با جدا شدن زیباییشناسی بعنوان حوزهای مستقل که تنها به بحث زیبایی میپردازد، حجم بسیار زیادی از کتابها و مقالات منتشرشده به این عنوان میپردازند. حتی منادیان جدایی بحث زیبایی از دین و اخلاق نتوانستند به طور بنیادی زیبایی را از اخلاق جدا بسازند. رابطه میان اخلاق و تفکر زیباییشناسی در پیوندی ناگسستنی از دوران باستان جز مهمی از اندیشه فلسفی را تشکیل داده استافلاطون. در جمهور تقریباً تمام صور هنر تقلیدی را به دلیل تحریک نامناسب عواطف رد میکند و آنها ار موجد معرفت کاذب می داند. این سرآغاز مساله ارتباط میان اخلاق و زیبایی در سنت زیباییشناسی غرب قلمداد میشود.
همه اخلاقگرایان یونانی امیدوار بودند بی آنکه خود پرستی را مجاز بشمارند بر محوریت شخص و منافع شخصی صحه بگذارند. دست کم در خصوص نمونههای فضیلت اخلاقی توافقی عام وجود داشت. - راتلج، - 541 به عنوان نمونه در دور های متاخرتر شافتسبری قائل به دو نوع زیبایی است، یکی زیبایی هنری و طبیعی دوم زیبایی اخلاقی. زیبایی اخلاقی به جای ظاهر شدن در قالب ماده در امیال و افعال ما ظاهر میشود. - سلمانی، 1392، - 50 در دوران شکلگیری اندیشه انتقادی نیز هیوم از جمله نخستین اندیشمندانی است که به زعم تقلیل زیبایی و اخلاق به احساس و عاطفه انسانی و توجه به شباهتها و موازات آنها با همدیگر، در پی آن است که آنها را از همدیگر متمایز بسازد.
- همان، - 211 کانت به عنوان سردمدار اصلی اندیشه مدرن بحث از زیبایی را متمایز از بحث اخلاق میداند و تلاش میکند تا با شرح خصوصیت منحصر به فرد تجربه زیباشناختی، زیبایی را از خیر اخلاقی متمایز بسازد. حتی او نیز به رغم این اقدام سرانجام در بخشهای پایانی نقد قوه حکم بر رابطه میان اخلاق و زیبایی اشاره میکند و بیان میکند که زیبایی نماد خیر است و انسان فقط به عنوان موجودی اخلاقی میتواند غایتی نهایی برای خلقت باشد. - کانت، . - 424 او زیباییهای طبیعت را بیانگر ایدههای اخلاقی میداند و معتقد است که آثار هنری نیز بیانگر غیرمستقیم ایدههای اخلاقیاند. - کانت، - 303 شیلر نیز با محوریت دادن به دغدغه اجتماعی و اخلاقی خویش، با توسل به مفهوم بازی و دیدگاه انتقادی خود در مورد جدایی عقل و حس، زیبایی را با اخلاق و به طور کلی انسانیت مرتبط میسازد.
در حقیقت، شیلر معتقد است که برای هر فرد انسانی یک انسان آرمانی محض وجود دارد. وظیفه مهم موجودیت او در آن است که در تمامی تغییرات و گوناگونیهای خود، هماهنگ باقی بماند. 1هدف تربیت اخلاقی یا همان آموزش زیباشناختی رسیدن به چنین هماهنگی آرمانی و پرورش دانه کمال و وحدت در هر موجود انسانی است. - سلمانی و شاملو، - 44 بدین ترییب میتوان ملاحظه کرد که تامل درباره رابطه زیبایی و اخلاق هرچند در برخی موارد به مرحلهای رسیده است که اندیشمندان ادعا کرده اند معیار اخلاقی الزاما به مثابه زیبایی نیست اما در آخر نیز امکان تفکیک زیبای از معیار اخلاق در بسیاری از موارد فراهم نشده است .
پس از اندکی افول در دوره مدرن اخلاق در دنیای معاصر نیز با پرسشهایی جدی در باره داوری امر زیبا و ماهیت هنر قد برافراشت. مطابق با دیدگاه اصالت اخلاقی آثار هنری با در نظر گرفتن ارزش های اخلاقی ارزشمند میشوند هرچند حسن یا قبح اخلاقی الزاما ناشی از ضعف زیبایی شناختی اثر نیست اما ویژگیهای اخلاقی تاثیر بلافصلی در شکلگیری معنا در اثر هنری دارند. - گات، - 252 بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت که کنشهای زیباییشناختی ما با کنشهای اخلاقی عجین است.
- همان، - 253 مساله پیوند اخلاق و زیباییشناسی تا دوران معاصر در سنت زیباییشناسی غرب استمرار دارد و سوالات جدیدی که در این حوزه پیرامون ماهیت رسانههای جدید، هنر و درونمایههای آن و ... پدید آمده موجد سوالات و پاسخ متعددی شد که اختلاف نظرهایی را نیز پدید آورده است اما همچنان در مرکز بحث قرار دارد و همچنان یکی از مهمترین و معتبرترین معیارهای زیبایی شناسی شناخته می شود.
اخلاق در اندیشه اسلامی
ملاحظه میشود که اخلاق در تبیین اندیشه فلسفی در غرب اهمیت بسزایی دارد. اما حیث اخلاقی و به موازات آن اندیشه عرفانی نیز در شناسایی اهمیت این بعد از اندیشه در اسلام حائز اهمیت است. همچنین با توجه به اهمیت رابطه زیبایی با اخلاق باید به ماهیت این ارتباط در اندیشه عرفانی نیز بپردازیم. زیبایی در اندیشه عرفانی دارای حیث وجودشناختی2 است و فضایل اخلاقی به عنوان یکی از مراتب زیبایی مطرح میشود. در سنت زیبایی شناسی قبل از کانت زیبایی حیث انتولوژیک دارد اما به تدریج جنبه وجود شناختی آن به معرفت شناختی3 تقلیل یافت. در اسلام اما زیبایی همچنان حیث انتولوژیک دارد و زیبایی امری ذهنی نیست و تحقق خارجی دارد که به تعبیری آن را تجلی یا ظهور خوانده میشود.
- پازوکی، - 24 در عرفان و حکمت اسلامی، همه وجود در پرتو نور ظهور او جلوه میکند و او حقیقت به تمامی هویدایی است که در عالم دور از نور در پس پردههایی از حجب است. - بلخاری، - 70 از این منظر، زیبایی از آنجا که جلوهای از جمال حق و امعکاس نور حقیقت الهی است دارای جنبه اخلاقی است. در این نوع اندیشه حتی زیباییهای طبیعی و هنری نیز دارای دلالت اخلاقیاند و به طور کلی نمیتوان زیبایی را مستقل از اخلاقی بودن آن در نظر گرفت.
در این زمینه حدیثی از پیامبر اکرم - ص - نقل شده است که فرمود: که کلمه احسان و حسن هم به معنای زیبایی و هم به معنای نیکی اخلاقی است یعنی هم خیر است و هم زیباست. - همان، - 31 معیار اخلاقی جنبه از زیبایی را در اسلام معین میکند که باعث توفیق و عدم حصول نتیجه در برخی از هنرها شده است. - شیخالاسلامی، - 67 ارزشگذاریهای هنری در اسلام یکی از اصلی ترین ویژگیها و اصول حکمت و عرفان و زیباییشناسی اسلامی را شکل میدهد.
زیبایی اخلاقی از منظر علامه جعفری
در آثار و اندیشههای علامه محمد تقی جعفری از اخلاق با عنوان شکوفا کننده حقیقت ذاتی آدمی و انبساط حقیقی یاد شده است. - جعفری، - 179 در آثار ایشان به وضوح میتوان تاثیر شگرف حکمت و زیبایی در اسلام را پی جست. علامه محمد تقی جعفری درباره زیبایی کتابی مستقل با نام زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام موجود است که به شرح و تفسیر زیبایی و جنبههای گوناگون آن پرداخته است. به طور کلی علامه زیبایی را در دو شکل زیبایی طبیعی - زیبایی هستی - و زیبایی بشری - مصنوع فکر و دست انسان - طبقهبندی میکنند.
- همان، - 276 و زیبایی را از منظر جمال الهی، صفات الهی، عشق، شکوه هستی و زیباییهای معقول مورد توجه قرار می-دهند. - همان، - 310 همچنین ایشان در فصلی مستقل به بررسی اخلاق در هنر و رابطه آن با معیارهای عالی انسانی پرداخته است. به وضوح مشاهده میشود که ایشان کمال انسانی را اصلیترین و مهمترین عامل در دستیابی انسان به جایگاه رفیع و درخور میدانند و بالطبع، زیباییهایی که متاثر از کمالات انسانی باشند نیز مشمول همین اصل خواهند بود.