بخشی از مقاله
چکیده:
احادیث پیامبراسلام وامامان معصوم - علیهم السلام - در اخلاق و فرهنگ جامعه تاثیر گذار است.یکی ازاحادیث فرهنگ ساز حدیث: من» أخلص الله تعالی أربعین یوماً ظهرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه« است که با تعابیر مختلفی در منابع روایی شیعه و اهل سنت وارد شده، و علمای فریقین متفاوتبه آن نگریسته اند. این حدیث معمولاً در میان محدثین سنی به عنوان حدیثی جعلی شناخته می شود، به گونه ای که می توان آن را در تمام کتب احادیث موضوعه آنان مشاهده نمود. ولی این حدیث در برخی منابع معتبر شیعی نیز وارد شده و شارحین حدیث هم ضمن پذیرش حدیث و مجعول ندانستن آن، به شرح مفادش همت گمارده اند. در نوشتار حاضر، به روش توصیفی- تحلیلی وبا مراجعه به اسناد کتاب خانه ای،ضمن تأکید بر نقل به معنا شدن حدیث مزبور و نه جعلی بودن آن، مفاد اصلی این حدیث تبیین گردیده است.
مقدمه :
از جمله احادیث مشهور که میان عوام و خواص متداول، ودر فرهنگ سازی جامعه تاثیر گذار است حدیث »من أخلص الله تعالی أربعین یوما ظهرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه« می باشد. به خصوص کتبی که به موضوع اخلاق و تربیت نفس پرداخته اند، معمولا به این حدیث نبوی نیز استناد کرده اند. با این وجود جای این حدیث در کتب اصلی روایی اهل سنت مانند صحاح سته خالی است؛ از سوی دیگر، کمتر کتاب حاوی احادیث موضوعه اهل سنت است که این حدیث را در خود جای نداده باشد.
لازم به ذکر است که حدیث مزبور با عین این الفاظ، در منابع متقدم و معتبر شیعی نیز وارد نشده، بلکه برخی از متأخرین ضمن شروح خود بر احادیث مرتبط، به این حدیث نیز اشاره نموده اند؛ مانند: روضه المتقین مجلسی اول - ج13، ص - 128، شرح الکافی ملا صالح مازندرانی - ج8، ص - 46 مرآه العقول مجلسی ثانی - ج11، ص. - 187 آنچه در کتب معتبر حدیثی شیعه مثل الکافی از این حدیث نقل شده، با لفظ »ما من عبد اخلص الله اربعین الا....بوده،« که ظاهراً به حدیث اول تغییر یافته و اصطلاحاً نقل به معنا شده است. ولی به هر حال، این حدیث معمولا به لفظ اول شهرت بیشتری دارد.
سؤال اصلی که در این مقاله سعی می شود به آن پاسخ داده شود، این است که آیا حدیث مورد بحث، جعلی و موضوع است و به دروغ به پیامبر اکرم - صلّی االله علیه وآله - نسبت داده شده، چنانکه غالب علمای اهل سنت به آن قائل اند، و یا اینکه حقیقت چیز دیگری است؟ هم چنین پس از ارزیابی این حدیث براساس منابع شیعه و اهل سنت، در ادامه، به بررسی مدلول و محتوای حدیث پرداخته شده است.
حدیث در منابع اهل سنت
این حدیث در منابع اصلی و معتبر اهل سنت از جمله صحاح سته ذکر نشده و طبق تحقیق انجام گرفته، غیر از کتب موضوعات، در کتب معدودی به شکل های مختلفی از آن یاد شده، از جمله ابن ابی شیبه - م، - 235 درمصنّفو هنّاد - م، - 243 در کتاب الزهد خود آورده اند:
در برخی احادیث نقل شده در این باب به جای لفظ اخلاص، واژه زهد آمده که معمولا در کتب زهد وارد شده، مثلا ابن ابی الدنیا - م، - 281 در »الزهد« خویش حدیث زیر را نقل کرده:
همین احادیث را سیوطی در الآلی المصنوعه آورده و در نقد سند آنها از ابن جوزی تبعیت کرده است.
نظر اهل سنت در مورد این حدیث
چنانکه ملاحظه شد، در نگاه غالب اهل سنت احادیث با مضمون مشترک فوق، یعنی جاری شدن حکمت بر زبان که در نتیجه زهد و اخلاص ورزیدن حاصل می شود، محکوم به جعل و کذب است، و به تعبیر ابن جوزی صدور آن از نبی اکرم صحیح نیست. - ابن جوزی، 1388، ج3ص - 145 البته ابن جوزی در نهایت با فرض صحت حدیث و پذیرش آن، ضمن مخالفت با متصوفه که آنها را عامل به این گونه احادیث می داند، اخلاص را امری قلبی دانسته، نه اینکه مربوط به عمل انسان باشد.3 البته با وجود اینکه اخلاص در اصل به قلب و روح انسان مربوط می شود، ولی نباید از این چشم پوشید که ظهور و نمود آن در گفتار و عمل اوست؛ از این رو استدلال ابن جوزی به قلبی بودن اخلاص ناتمام است.
برخی از اهل سنت نیز ظاهراً جعلی بودن این احادیث را نمی پذیرند. هروی - م، - 1014 صاحب الموضوعات الکبری ذکر حدیثمَنْ» رَتْ یَنَابِیعُ الْحِکْمَهِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِهِ« در کتاب موضوعات ابن جوزی را خطا برشمرده است.4 و در مورد حدیث مرسل مکحول - که در بالا ذکر شد - می گوید حدیث مرسل نزد جمهور حجت است.
بررسی حدیث در منابع شیعه
به همان اندازه که این حدیث نزد اهل سنت با نوعی بی مهری مواجه و محکوم به جعل شده بود، در شیعه، علاوه بر اینکه کسی به جعل و وضع آن قائل نشده، می توان آن را در منابع معتبر آنان نیز مشاهده نمود، و در موارد متعدد به محتوای این حدیث استناد شده و مورد شرح محدثین قرار گرفته است. مرحوم کلینی با سند خود این حدیث را به امام باقر - علیه السلام - منسوب می کند:
شیخ صدوق نیز حدیث مورد نظر را با اندکی اختلاف از امام رضا - علیه السلام - نقل نموده است؛ البته در اینجا اصل حدیث به پیامبر اکرم - صلّی االله علیه وآله - منسوب می شود:
و در کتاب جامعالأخبارِ شعیری - قرن - 6 این سخن به عنوان کلمات قصار پیامبر خاتم - صلّی االله علیه وآله - ذکر شده است