بخشی از مقاله
چکیده:
رفتار خیرخواهانه با خود که سلامتی را نیز به دنبال دارد در گرو رفتار اخلاقی با جسم خویش نیز هست. به نظر می رسد براي نیل به مرتبه کمال انسانی توجه به تمایلات نفس طبیعی یا حیوانی خویش و نیز توجه به سلامتی جسم نیز ضروري و دست کم یک وظیفه اخلاقی است. یعنی اگر آدمی در مراقبت از جسم و سلامتی آن به درستی عمل کند خود را در نیل به مراتب و مدارج عالی کمال و سعادت یاري رسانده است. این مقاله ضمن بیان ضرورت پاسداري از سلامتی جسم به عنوان یک وظیفه اخلاقی، رفتارهاي اخلاقی با جسم خویش را در چهار نوع رفتار »بهداشت و پاکیزگی« ، » تغذیه مناسب« ، » استراحت مناسب« و » درمان« دسته بندي و با استناد به متون قرآنی و حدیثی آنها را اثبات نموده است تا از این رهگذر ریاضتهاي زیانبار براي جسم در مسیر سلوك عرفانی را مردود شمارد.
برخی از اندیشمندان براین باورند که زیربناي اصلاح رفتار اخلاقی انسان، اصلاح رفتار او با نفس خویش است. یعنی تا رفتار آدمی با خویشتن خویش سامان نیافته اصلاح نشود به سامان یافتگی رفتار او در حوزههاي رفتاري دیگر امیدواري چندانی نمیتوان داشت. اما اصلاح رفتار اخلاقی انسان با خود در دو بعد قابل بحث و بررسی است: رفتار اخلاقی او با جسم خویش، و رفتار اخلاقی او با روح و روان خویش. این مقاله به دنبال تبیین رفتار اخلاقی انسان با جسم خویش و چگونگی ساماندهی با این بعد از رفتارهاي انسان در ارتباط با نفس خویش است.
تبیین رفتار اخلاقی انسان با جسم خود
شاید براي هر خوانندهاي این پرسش در آغاز ایجاد شود که تعامل انسان با جسم خویش و اصلاح رفتار او در این حوزه به بهداشت و علوم پزشکی ارتباط داشته و اخلاقی دانستن این امور و نسبت دادن آن به مسائل اخلاقی قابل توجیه نیست؛ اما حقیقت آن است که جسم انسان به عنوان امانتی از سوي خداوند در اختیار او قرار گرفته و به عنوان جزیی از وجود او به شمار می رود. اگرچه رفتار انسان با جسم خویش، از یک منظر به بهداشت و علوم پزشکی ارتباط دارد، اما ممکن است از منظري دیگر به علم فقه و از منظر سوم به علم اخلاق ارتباط داشته باشد.
از این رو به همان میزان که اصلاح رفتار با جسم خویش و پاسداري از امانت خدادادي میتواند پسندیده باشد، به همان میزان سستی و بی مبالاتی در تأمین سلامت جسمانی خویش میتواند به عنوان یکی از مصادیق خیانت و اهمال در نگه داري امانت که بسیار ناپسند است به شمار آید. بی توجهی یا اهمال در حفظ سلامتی بدن موجب تضییع حقوق جسم خویش و نادیده گرفتن احکام اخلاقی در ارتباط با جسم خود را به دنبال خواهد داشت. با این بیان بحث از آن در علم اخلاق بسیار مناسب و حتی ضروري خواهد بود.
جسم انسان در حقیقت مرکَبی است که روح او در آن حلول کرده و تعین یافته است. جسم وسیله و ابزاري است که روح و یا نفس هرکس بتواند با استفاده از آن، مراتب کمال را بپیماید و خود را به درجات عالیه نایل سازد؛ هرچند ممکن است افرادي با ابزار جسم مادي، نفس خویش را از درجه انسانی به مراتب پستتر تنزل بخشند و خود را به اسفل السافلین رهنمون سازند و از مصادیق »اولئک کالانعام بل هم اضل« گردند.
به هر حال نگاه دین به دنیا و جسم مادي نگاه ابزاري در جهت نیل به کمال و سعادت است. این نگرش، مطلوبیت طول عمر و سلامتی و عافیت را دو چندان میسازد و به آدمی انگیزهاي مضاعف براي استفادهي بهینه از فرصت زندگی در دنیا در جهت دستیابی به درجات بالاتر کمال و سعادت خواهد بخشید. طول عمر و سلامتی جسم این فرصت و امکان را به انسان میدهد تا مراحل رشد و کمال و سعادت را یکی پس از دیگري بپیماید؛ اما مرگ زودهنگام و یا امراض و نارساییهاي گوناگون این فرصت را از او میگیرد و اجازه رشد و تعالی را از او سلب میکند. با این بیان فلسفه دستورات عقل و دین نسبت به ضرورت مراقبت از جسم و حرمت زیان رساندن عمدي به بدن خویش آشکار میشود و موجب میشود هر انسان مؤمنی به مراقبت از سلامتی خود به عنوان یک تکلیف شرعی و اخلاقی بنگرد و از آن براي دستیابی به هدف متعالی مزبور بهره وري لازم را به عمل آورد.
جایگاه رفتارهاي مرتبط با جسم خود
اگر چه جسم انسان از نظراهمیت، در مرتبهي پایینتري نسبت به روح برخوردار است، لکن همانگونه که بیان شد با عنایت به نقش ابزاري آن براي نیل به سعادت وکمال روح، نمیتوان از پرداختن به آن غافل شد. اما سؤالی که در اینجا باید به آن پاسخ داد این است که از منظر آموزههاي دینی توجه به جسم و سلامتی آن چه جایگاهی دارد؟ آیا حفظ سلامتی جسم و مراقبت در رشد و تلاش در جهت درمان سلامتی از دست رفته به عنوان هدف غایی و عالی زندگی بشر به شمار میآید؟
بی تردید براي کسی که با معارف دینی آشنایی دارد پاسخ این پرسش دشوار نیست. چه، به خوبی میداند که حیات دنیوي از نگاه کتب آسمانی و انبیاي الهی حیاتی فانی و زودگذر است و تنها اگر زمینه رشد و تعالی معنوي انسان را فراهم آورد مطلوبیت دارد. بنابراین زندگی مادي و دنیوي انسان در دنیا که سلامتی جسم نیز از لوازم زندگی مطلوب و ایدهآل است نقش ابزاري براي دستیابی یه هدفی بالاتر خواهد داشت. پس نگاه عالی و غایی داشتن به آن با آموزههاي دینی در تنافی بوده دین این نگاه را تأیید نمیکند. از این رو باید گفت که داشتن بدن سالم براي هر انسان موحد و خداپرستی هدفی میانی است.
اما این هدف در جاي خود بسیار ارزشمند و براي دستیابی به اهداف عالی و در نهایت به هدف غایی امري ضروري است. نگاه دیگر انسان موحد به جسم خویش نگاه نعمت و امانت است. انسان پایبند به آموزههاي دینی جسم خویش و سلامتی خود را نعمت و امانتی از طرف خالق یکتا میداند که کوتاهی در مراقبت از آن موجب تضییع نعمت و خیانت در امانت الهی خواهد شد. بنابراین براي مؤمن از دو منظر مراقبت از سلامتی جسم خویش حایز اهمیت بوده در انجام وظیفهخویش در قبال جسم خود کوتاهی نمیورزد.