بخشی از مقاله
چکيده : کودکان با تواناييها، نيازها و بلوغ هاي متفاوت بر اساس مراحل رشد سني، نحوه ي شرايط زندگي و بافت اجتماعي محل سکونت ، داراي نيازهاي روان شناختي بسيار پيچيده تر از نيازهاي بيولوژيکي و فيزيکي هستند. اگرچه محيط هاي شهري علاوه بر بزرگ سالان ، مخاطبان خردسال و تيزبيني دارد که بسيار بيش تر از بزرگ سالان تحت تأثير متغيرهاي محيطي هستند، اما شهر و مدرسه مدرن ، نه تنها نميداند چگونه کودک را بپذيرد، بلکه ترجيح ميدهد او را تا زماني که به سن رويارويي با محيط شهري برسد در اماکن محافظت شده مانند زمين هاي بازي و کلاس هاي خشک نگه دارد. اين نوشتار با فرض اين که ، فضاهاي اردوگاه به عنوان بستري براي پرورش کودک با تأمين خواست ها و نيازهاي کودک، به روند رشد فيز کيي و اجتماعي او کمک ميک ند، به طرح مؤلفه هاي کيفي فضاي باز اردوگاه ، هم چون ايجاد امکان فعاليت آزاد کودک در ارتباط با اين فضاها، حضور و اهميت طبيعت ، مشارکت کودکان به عنوان مهم ترين عضو اردوگاه در طراحي و استفاده از اين فضاها و بازتعريف نظارت بزرگ سالان بر کودکان در استفاده از اين فضاها، مي پردازد. در مجموع ، اين مؤلفه ها باعث ارتقاي تعامل کودک با ديگر اعضاي جامعه مي شود. در نهايت ،پيشنهادهاي نوشتار در جهت ارتقاي کيفيت فضاهاي باز اردوگاه در جهت افزايش تعاملات اجتماعي با بهره گيري از آموزه هاي معماري سنتي و پيشينۀ فرهنگي کشورمان ،بازآفريني مجدد مفهوم نگرش به کودک همچنين ارتقاي کيفيت فضاي باز اماکن آموزشي دوست دار و پذيراي کودک ارائه شده است .
واژه هاي کليدي: اردوگاه ، تعامل اجتماعي، دانش آموز، جامعه ، فضاي باز
١ـ مقدمه : پيشرفت سريع علم و تکنولوژي تحولات چشم گير و دستاوردهاي تحسين برانگيزي را در ساختار اجتماعي و اقتصادي جوامع کنوني پديد آورده است . در اين راستا ، دست يابي به سطح مطلوب از زندگي و حيات بشري مشارکت فعال و آگاهانه تمامي افراد جامعه را ضروري و اجتناب ناپذير مي کند . براي تحقق اين مطلب لازم است از پايه به مسئله برخورد شود . اساس نيروي انساني هر کشور کودکان و نونهالان آن کشور مي باشند . اين نونهالان و کودکان را بايد با زندگي گروهي و مشارکت در امور ديگر مسائل کشور آشنا کنيم . براي رسيدن به اين هدف لازم است نيازهاي اين دانش آموزان را مورد بررسي قرار داده ، فضاهاي متناسب با اين نيازها را طراحي نماييم . از آن جا که کشور پهناور ما يکي از جوان ترين جمعيت ها را دارا است و در راه توسعه گام بر مي دارد و لذا لازم است در امر آموزش و پرورش اين نسل جوان و نوجوان اهتمام بيشتري به خرج داد تا راه توسعه هموارتر شود . ماشيني شدن زندگي و شخصي شدن کار و هم چنين اشتغال مادران خارج از منزل همگي موجب شده که جوانان بيش از پيش به خود واگذاشته شوند .به خصوص که در شهرها ، فرم زندگي فاميلي تغيير يافته و خانواده به تنهايي و دور از ديگر فاميل به سر مي برد . در اين ميان ، جوانان پيش از حد تنها هستند و نياز به پر کردن اوقات فراغت آن ها و بردن آن ها در اجتماع يکي از ضروريات مبرم اجتماع است . با دقيق شدن در وضعيت شهرها در مي يابيم که فضاي لازم جهت سرگرمي جوانان وجود نداشته ويا آنقدر اندک و ناچيز است که گنجايش اين تعداد جوان را ندارد چرا که وجود محل هاي مخصوص جهت فعاليت جوانان مي تواند در شکوفايي استعداد آن ها نقش اساسي داشته و برخورد سالم و سازنده جوانان و بهبود بخشيدن به روابط اجتماعي آن ها را در بر داشته باشد . روش هايي که توسط دانشمندان تعليم و تربيت از جمله دانشمندان اسلامي به پيروي از دين مبين اسلام به عمل آمده که همگي مبين اين نظريه است که جوانان را ميبايست به صورت جمعي به فعاليت وا داشت و فعاليت بايد جهت دار و همراه با آموزش باشد . جوانان بايد در رقابت هاي سالم با هم سالان خود قرار گيرند تا استعدادهاي آنان رشد کرده و شکوفا شود .يکي از راه هاي عملي در اين راستا ، برگزاري اردوهاي سازنده و آموزنده مي باشد و براي برگزاري چنين اردوهايي لازم است اردوگاه هاي مناسب احداث گردد .اردو يکي از امکانات مهمي است که جهت پاسخگويي به نيازهاي کودکان ، نوجوانان و جوانان انجام مي گيرد . اردوگاه فضايي است مناسب که مي تواند به ميدان رشد و شکوفايي استعدادهاي نسل جوان و نوجوان تبديل شود.
يکي از مهم ترين آثار اين اردوها، دور کردن دانش آموز از فضاي رسمي و خشک کلاس است که ميتواند با فراهم ساختن يک محيط باز و شاداب و تغيير مکان ، ظرفيت مناسبي را براي بهره برداري آموزشي فراهم آورد.صاحب نظران تعليم و تربيت ، کودک را محصول تعامل طبيعت -تربيت ، وراثت -محيط و طبيعت -تجربه دانسته اند.با توجه به اين موضوع که دانش آموزان بيشـتر زمان خود را در خانه و مدرسه سپري کرده و اين دو مکان در جوامع امروز از فضاي باز مناسبي که براي گذراندن اوقات فراغت اين رده سني مناسب باشد ، عموما بهره مند نميباشند، لذا طراحي فضاي باز متناسب با نيازهاي دانش آموزان که ب تواند اين موضوع را جبران کرده و آزادي عمل را به اين رده سني بدهد امري بسيار مهم در طراحي اردوگاه ميباشد، که موجب ارتقاء روابط اجتماعي دانش آموزان و افزايش تواناييهاي جمعي و آمادگي براي زندگي در جامعه ميشود.
٢ـ اردوهاي تربيتي در ايران :
تاريخچه تشکيل اردوهاي تربيتي در ايران همگام با پيدايش سازمان پيش آهنگي در ايران در سال ١٣٠٤ هـ..ش مي باشد .در نظام سابق به جزء اين سازمان که اردوهاي تربيتي را تشکيل مي داد ، سازمان ديگري به نام امور تربيتي که حوزه فعاليتش در مناطق آموزش و پرورش بود مانند سازمان پيش آهنگي اردوهاي تربيتي را تشکيل مي داد[١] .
شيوه انتخاب دانش آموزان شرکت کننده در اين اردوها بدين صورت بودکه با تشکيل کانون هايي در مدارس مسابقات هنري انجام مي گرفت و برندگان اين مسابقات را به اردوگاه تربتي گسيل مي داشتند . پس از انقلاب اسلامي ، در سال ١٣٥٨ اولين اردوي تربيتي – آموزشي و پرورشي در سه مرکز دماوند « اردوگاه عمران ملي » و تهران «اردوگاه شهيد باهنر » و اردوگاهي در ورامين تشکيل شد که ٢٠٠٠ دانش آموز در اين اردوها شرکت کرده بودند . در تاريخ ٢٤ . ٦. ١٣٦٤ مجلس شوراي اسلامي تشکيلات سازمان پيش آهنگي ايران را منحل اعلام کرد و از مورخ ١٣٦٤.٩.٢٦ اردوگاه هاي پيش آهنگي تبديل به اردوگاه هاي تربيتي شد [١].
٣ـ تعاملات اجتماعي :
تعامل اجتماعي رابطه بين دو نفر يا بيشتر است که منجر به واکنشي ميان آن ها شود و اين نوع واکنش براي هر دو طرف شناخته شده است .به بيان ساده تر ، تعامل اجتماعي رابطه اي اجتماعي است که در اثر پاسخ يک طرف به خواسته طرف مقابل ايجاد مي شود . « رابطه اي که به منظور احوال پرسي بين دو دانش آموز برقرار شود ، ميتواند يک تعامل اجتماعي محسوب شود » . البته تعاريف ديگري نيز براي تعاملات اجتماعي وجود دارد . به عنوان نمونه ، تعامل اجتماعي و برقراري ارتباط مي - تواند يک موضوع فيزيکي ، يک نگاه ، يک مکالمه ويک ارتباط بين افراد باشد که خود مستلزم تعريف رويدادها و فعاليت هاي متناسب و در نتيجه نقش پذيري مردم در فضا و عضويت آن ها در گروه ها و شبکه هاي اجتماعي است [٢].
٤ـ فضاي باز :
فضاي باز در معماري سنتي ايران در دو مقياس مطرح مي شود. اول فضاهاي باز بزرگ که بيشتر جوابگوي تجمع هاي بزرگ ، تشريفات مذهبي و نظامي و ... بوده است و دوم فضاي باز کوچک ، که بيشتر در رابطه با کاربردهاي روزمره در بناهاي کوچک و غالبا مسکوني متداول بوده و معمولا مکمل فضاي زندگي در بخش سرپوشيده محسوب مي شده و هماهنگي خاصي را در فضا پديد مي آورده است .
از سوي ديگر فضا را ميتوان سيستمي از روابط ميان اشياء درنظر گرفت . فضايي که بين اشياء قرار گرفته است (فضاي مابين ) فضاي تهي نيست . بدون اين فضا بازشناسي مستقل اشياء عملي نيست و گذشته از آن ، فضاي مابين نقش بسيار مهمي در رابطه تک تک عناصر با يکديگر ايفا ميکند[٣]. فضاي مابين در اين حالت نوعي فضاي باز (در مقابل فضاي بسته ) محسوب ميشود که توسط فرم ، تناسب و اندازه جداره ها و احجام پيرامون آن تعريف ميگردد. نمونه بسيار بارز آن ترکيب کلي بافت هاي سنتي شهرهاي اسلامي است که متشکل از فضاهاي بازي بودندکه بدنه هاي ساختماني در شکل دادن به آنها نقش اصلي را داشتند. نوربرت شونير اين موضوع را «اصول خلق فضاي باز توسط بدنه هاي ساختماني » ناميده و اظهار ميدارد که اين اصول ميتواند تعاريف مناسب فضايي براي فضاهاي باز بوجودآورد [٤].
٥ـ رشد رواني - اجتماعي کودک در سنين ١٨-٧ :
سنين دبستان سنيني هستند که در آن کودک تلاش ميکند تا به پرسش ( من که هستم ؟ ) پاسخ دهد. دراين جا کودک شروع ميکند تا خودش را به وسيله کلمات ومفاهيم جسمي (کوتاه ، لاغر ورنگ مو) و بيش تر در قالب کلمات روان - شناختي(سريع ، باهوش و زيبا) ببيند. علاوه بر کاربرد مفاهيم خودي، کودکان دراين سنين همچنين در حال رشد اعتماد به نفس هستند. آن ها هم چنين حسي از خودکارايي را افزايش ميدهند، به توقعاتشان ازآن چيزهايي که توانايي انجامشان را دارند، شکل ميدهند. وابستگي اجتماعي به همکلاسان ، هم سن وسالانشان درسال هاي ابتدايي بسيار قوي است . کودکان بيشتر جذب هم سنانشان ميشوند تا توجه و وابستگي به والدين وخانواده شان . خانواده ، مدرسه وجامعه ميتوانند تأثير شگرفي بر شخصيت و پيشرفت يک کودک داشته باشند.
مياپرينگل پيشنهاد مينمايد که کودکان بايد در برابر چهار نوع نياز عاطفي أساسي وبه منظور ورود به مرحله بزرگسالي تأمين باشند. اين نيازهاي عاطفي شامل محبت وامنيت ، تجاربي که کودک يافته است ، تعريف وتمجيد و شناخت وبالاخره احساس مسئوليت ميباشد
٦ـ پيشينه تاريخي حضور کودک در فضاي جامعه سنتي ايراني :
معماري و شهرسازي، پيچيده ترين و ژرف ترين افعال انساني هستند. پيچيده بدان جهت که جامعيتي انسان شمول دارند وژرف بدان جهت که از عميقترين لايه هاي وجودي سازندة خويش براي پاسخ گويي به عميق ترين نيازهاي انساني نشات گرفته است .کودکاني که در شهر سنتي ايران مي زيستند، آرايش و نظام فضا را به صورتي خاص ادراک ميکردند. نقاط عطف و محورهاي شاخص شهر و وابستگي آن ها به جهان بيني روان در پس کالبد شهر، ساختار ذهن آن ها را تشکيل ميداد[٥].
٦ـ١ـ نگرش به کودک :
درجامعه ي سنتي ايران ، ايمان و اعتقاد انسان به تعاليم و مباني اسلام و به ويژه به گوهر آن که معنويت است ، شکل دهنده اصلي فضاي فکري جامعه سنتي است که به عنوان اصلي ترين عامل ايجاد جامعۀ سنتي نقش ايفا ميکند [٦]. هدف تعليم و تربيت اسلامي، پرورش ابعاد وجودي و شخصيتي انسان است و به عبارت ديگر هدف تربيت اسلامي، انسان سازي و شناخت خويشتن است [٧]. اسلام براي پرورش عقل برمشاهده ، تجربه و علم تأيکد دارد و از تعليم و تربيت ، تلقي ماوراء کسب معلومات دارد و تعليم و تربيت را تجديد نظر در تجربه ها و تشيکل مجدد آن تجربه ها تعريف ميکند. لذا مقصود تعليم و تربيت اسلامي، کسب دانش و معرفت به مفهوم درک مکارم اخلاقي و فهم ديني از جهان است که نه تنها متوجه ذهن ، بلکه در قلب انسان ها نيز متبلور ميگردد.حس کنجکاوي و ميل به آفرينندگي، نياز به دانستن و درک حقيقت و واقعيت ها از نظر اسلام به عنوان امور فطري ٢ انسان به شمار رفته و پاسخ گويي و بهره گيري مطلوب از آن مورد تأيکد قرارگرفته است [٨].ميل به جستجوگري، تلاش در شناخت محيط اطراف ، درک حقيقت اشيا و پديده هاي زندگي که از ماه هاي آغازين کودکي در زندگي انسان مشهود است ، از امور فطري انساني است . شواهد متعددي مبني بر پرسش هاي متعدد کودکان در مورد چيستي و چرايي پديده ها که بارها در فرايند رشد کودکان شاهد آن هستيم ، گواهي بر اين نياز فطري است . از سويي ديگر کودک، هم چون لوحي سفيد که کم تر در معرض تعارض ها و تناقض هاي محيطي واقع شده است ، موجوديتي است که هنوز بر مدار فطرت قرار دارد و کليه رفتار و عملکردهاي انسان کودک(نظير صداقت و ...)، حکايت از حضور پررنگ فطرت انساني در وي دارد.
جامعۀ سنتي با علم به اينکه اساسا انسان داراي نهاد(عالم درون ) و فطرت پاک است ، کودک را در زنده نگه داشتن فطريات و سرشت پاکش دستگيري و همراهي ميکند. توجه به سرشت و فطرت انسان که رو به نيکي ، صلاح و خير دارد، مورد توجه خاص جهان بيني جامعۀ سنتي ايران بود و هدف آموزش و تعليم به کودک، انتقال صرف معلومات نبود، بلکه هدف اصلي، ايجاد رشد فکري و قوة تجزيه و تحليل به کودک محسوب ميشد.
٧ـ رفتار تعاملي کودکان ونوجوانان :
با مرور منابع متعدد در رفتار تعاملي ، کودکان و نوجوانان (١٥و١٦و١٧) درباره تعامل و دوستي کودکان ، از يک دسته بندي
شش عنصري استفاده شده است :
٧ـ١ـ عاطفه وتوجه متقابل :
اولين معيار تعامل و دوستي اين گروه سني ، عاطفه و توجه متقابل است که به واسطه آن هر فرد مسئوليت خود را در قبال توجه به دوست خود از طريق نشان دادن مراقبت از وي آشکار مي سازد (١٧).
٧ـ٢ـ علايق وفعاليت هاي مشترک :
سرمايه گذاري زماني کودکان براي سرگرم شدن که در آن يکديگر را نشان مي دهند . لازمه برقراري دوستي هاي دوران اين سن « به ويژه اوايل کودکي » راحتي برقراري ارتباط است . معمولا کودکان از طريق بازي با يکديگر دوست مي شدند . ادامه ارتباط به بسط تعامل و دوستي به موقعيت ها و علايقي به جز بازي نيز مي شود . انجام فعاليت هاي مشترک هرچند که مهم - ترين مولفه الگوي دوستي نيست ، ولي يکي از مهم ترين بخش هاي اين الگو محسوب مي شود (١٥و١٦) .
٧ـ٣ـ تعهد :
هدف دوستي متقابل ، ادامه تعامل در طول زمان است . تعهد متقابل ، ارتقاي ارتباط و تعاملات بين دوستان را در پي دارد .
اين تعهد منجر به درک عميق تر بر پايه تجارب شخصي شده و در نهايت به يک دلي و اعتماد بين کودکان ختم مي شود(١٥)
.
٧ـ٤ـ وفاداري :
هدف دوستي متقابل ، حفظ علايق و منافع متقابل است (١٧) .
٧ـ٥ـ درک متقابل :
به واسطه آن هريک از طرفين در درک خاص طرف مقابل نقش ايفا مي کنند(١٦) . تحقيقات حاکي از اين است که بيش از
٣٠ درصد کودکان و نوجوانان درک متقابل و وفاداري را به عنوان مشخصه هاي تعامل و دوستي بين خود عنوان کرده اند. حفظ و ارتقاي صميميت بين دوستان از طريق حفظ اسرار و رازهاي مشترک ميسر مي شود(١٥) .
٧ـ٦ـ برابري :
طرفين در ادامه تعامل و دوستي با قدرت برابر نقش ايفا مي کنند(١٧) . اين بعد از دوستي ، نشانگر اين است که چگونه دوستان قادرند تعهد متقابل و انتظارات از يکديگر را در حدي متعادل نگه دارند . اين تعادل مانع از تبديل ارتباط دوستان به شکل غالب – مغلوب مي شود . امکان برقراري تعادل و برابري در تعامل و دوستي از طريق آزادي براي برقراري ارتباط و ابراز عقايد بدون ترس از ديگران ميسر مي شود(١٥) .