بخشی از مقاله
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت هاي شهروندي بر مسئولیتپذیري و شادکامی دانشآموزان دختر دوره اول متوسطه ناحیه 4 شیراز انجام شد.
روش مطالعه: روش پژوهش، شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون، با گروه آزمایش و کنترل بوده است. جامعهي موردنظر2100 دانشآموز دختر دوره اول متوسطه ناحیه4 شیراز بودند،که دو گروه - هر گروه 30 نفر - به عنوان نمونه به شکل تصادفی خوشهاي مرحلهاي به عنوان گروه آزمایش و گروه کنترل انتخاب شدند.
ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سنجش میزان مسئولیتپذیري دانشآموزان کردلو و همچنین پرسشنامه شادکامی آکسفورد بود. جهت محاسبهي پایایی از آلفاي کرونباخ استفاده شد که پایایی پرسشنامه سنجش میزان مسئولیتپذیري دانشآموزان در مقیاس کلی 0/93 و شادکامی آکسفورد در مقیاس کلی 0/92 به دست آمد و روایی محتوایی پرسشنامه ها مورد تأیید قرار گرفت. براي تحلیل دادهها از آمار توصیفی نظیر میانگین و انحراف معیار و از آمار استنباطی نظیر تحلیل کوواریانس استفاده شد.
نتایج: نتایج پژوهش حاکی از آن بود که آموزش مهارتهاي شهروندي %17 بر مسئولیتپذیري و %18 بر شادکامی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تأثیر داشت. بنابراین فراهم کردن محیط آموزش مهارتهاي شهروندي در مدرسه نقش مهمی در رشد مولفههاي مسئولیتپذیري و شادکامی دانشآموزان دارد که لازم است اقداماتی در مورد آنها صورت گیرد.
مقدمه
جهان امروز تحولات فرهنگی و تکنولوژیکی بیسابقهاي را تجربه مینماید، تردیدي نیست شرایط متحول جهانی دغدغه ها و چالشهاي بینظیر و گستردهاي را براي شهروندان در اغلب نقاط این کره خاکی به وجود آورده است بنابراین می طلبد قلمرو مفهومی شهروندي و تربیت شهروندي مورد واکاوي اساسی قرار گیرد.
با توجه به این تحولات در ادبیات شهروندي و تربیت شهروندي اصطلاح تربیت شهروند جهانی نیز مطرح شده است، مفهومی که مقصد آن گسترش دغدغههاي تربیت شهروندي فراتر از مرزهاي یک ملت یا کشور خاص میباشد. در واقع باور بر این است که مأموریت آموزش و پرورش فقط مهیا کردن دانشآموزان براي زندگی در جامعه محلی و ملی نیست بلکه همگام با آن باید مخاطبین را به عنوان شهروندان و کارگزاران فرا مرزي که میتوانند سهم ارزندهاي در هدایت تحولات جهانی و ارتقاي حقوق و جایگاه بشریت داشته باشند تربیت نمایند
آموزههاي شهروندي از همان دوران کودکی به گونه اي است که کودك را درگیر مشارکت همهجانبه با اجتماع و محیط پیرامون خود میکند؛ همچنین تصمیمگیري و قضاوت عادلانه در روابط اجتماعی را آموزش میدهد و احترام متقابل را در هویتهاي قومی، زبانی، نژادي، فرهنگی و جنسیتی را براي فرد به وجود میآورد. این فرایند در نهادهاي آموزش رسمی جامعه منجر به پرورش شهروندي فعال میگردد؛ که این مهارت در این عرصه شامل »تقویت شیوههاي همکاري و کار گروهی، تصمیم گیري به شیوه شورایی، توانایی بخشیدن به افراد براي استدلال و نقد کردن، تقویت مهارتهاي مؤثر ارتباطی، مدیریت مشترك فعالیتها و کارهاي محلی، تقویت گفتگو و مهارتهاي مشارکتی و... میگردد.
آموزش مهارتهاي شهروندي از ارکان اساسی زندگی اجتماعی و فرهنگی انسان در جامعه امروز است، بر این اساس این مؤلفه از مباحث اساسی جامعه شهري در هر دوره تاریخی از زندگی انسان میباشد. این مسئله از قرن 19 در جوامع صنعتی و شهرنشینی از اهمیت فراوانی نسبت به دورههاي تاریخی گذشته جهان برخوردار گردیده است، همین امر منجر به پیدایش و ضرورت نظام مهارتهاي شهروندي و اهمیت آن در حوزه آموزش و پرورش و آموزش عالی قرارگرفته است؛ و باعث این شده که نهادهاي آموزشی جوامع صنعتی از طریق برنامهریزيهاي رسمی و غیررسمی به تحکیم و تقویت نظام ارزشی مهارتهاي شهروندي بپردازند و در جهت استحکام دموکراسی و مشارکت ملی- محلی، هویت اجتماعی و مدنی شهروندان را تکامل بخشند.
از آنچه گفته شد می توان به این جمعبندي رسید که تربیت شهروندي یک مفهوم چند چهره است که ابعاد مختلفی همچون مسئولیت پذیري، وحدت و تفاهم ملی، بردباري، قانون گرایی، درك فهم اجتماعی، مشارکت سیاسی و اجتماعی، صلح جویی، وفاق و همدلی، درك و فهم سیاسی، مهارت زندگی، برابري و تنوع را شامل میشود. مهارتهاي شهروندي شامل توانایی دانشآموزان براي فهم، توصیف، مقایسه و ارزیابی اصول و اعمال حکومت و شهروندي است مانند توانایی تصمیمگیري منطقی و عادلانه، تفکر انتقادي، توانایی درك متقابل، مسئولیت پذیري، احترام به حقوق دیگران، توانایی نقد و ارزیابی، توانایی گفتمان و دیالگ ،پذیرش تنوع و تکثر در جامعه و احترام به آن، توانایی مشارکت با دیگران .
ایران کشوري است با تفاوتها و تنوعات فرهنگی گوناگون و خرده فرهنگهاي فراوان که همه تحت پوشش یک فرهنگ کلی ایرانی در کنار هم زندگی میکنند. صرف تنوع در بسیاري از موارد، از منابع غناي فرهنگی و قوت آن بوده، میتواند منشأ آثار فراوانی باشد، اما اگر به تفاوتهاي فرهنگی و اجتماعی دقت نکنیم، حساسیتهاي آن را نشناسیم و از فرصتهاي موجود استفاده خردمندانه و بهینه نکنیم، این فرصتها تبدیل به تهدید شده، امنیت و انسجام اجتماعی را دچار چالش میکند. نابرابريهاي اجتماعی وقتی با تعصبات و قومیتگرایی همراه شود، ریشه بسیاري از مشکلات اجتماعی است.
مسئولیتپذیري در ابعاد فردي و اجتماعی، مفهومی است که می تواند ابزار و وسیله خوبی براي حفظ انسجام اجتماعی در عین احترام به تفاوتهاي موجود و فهم آن ها باشد. در واقع، یکی از معانی مسئولیتپذیري هماهنگی با قوانین اجتماعی و برآورده کردن انتظاراتی است که جامعه از فرد دارد. پس نوعی احساس التزام به عمل در موقعیتهاي گوناگون به دلیل تقید نسبت به سایرین خواهد بود .
مسئولیت پذیري فرایند پذیرش فعالیتها و کارها و انجام و به مقصد رساندن آنها به نحو مطلوب و شایسته در جهت ایجاد پیوند بین فرد با جامعه براي ابراز استعداد، ابتکار و خلاقیتها میباشد و به طور کلی قبول انجام کاري را مسئولیت پذیري گویند .[4] مسئولیتپذیري یکی از مفاهیم اساسی واقعیت درمانی است و به معناي توانایی شخص در برآورده شدن نیازهاي اوست. براورده شدنی که البته مانع برآوردن نیازهاي دیگران نشود. کسی که احساس ارزشمندي و به درد خوردن میکند براي دیگران مثمر ثمر است و دیگران براي او ارزش قائلند.
مسئولیتپذیري اغلب به نوعی ارتباط بین افراد و محیط آنها اشاره دارد. در حوزه ارتباطات بین افراد و سازمانها، مسئولیتپذیري به پاسخگویی دلالت دارد؛ پاسخی که چیزي بیش از عوامل بازار فرافکنی است. در مسئولیتپذیري، نگرش فرد نسبت به اقداماتی که انجام میدهد، نیز بخشی از پاسخ او را می سازد و این پاسخ ممکن است مورد سؤال واقع شود
نظر به اهمیت یادگیري این مفاهیم و درونی کردن احساس مسئولیت فردي و اجتماعی در نوجوانان، برنامههاي درسی و عملی زیادي براي کمک به آنها در این رابطه طراحی شده است.
انسان از دیرباز به دنبال این بود که چگونه میتواند بهتر زندگی کند و چه چیزهایی بیشتر موجبات رضایتش را فراهم میسازد و با چه سازوکارهایی میتواند از زندگی در این دنیا لذت ببرد. همه اینها بهنوعی به مفهوم شادکامی برمیگردد. شادکامی یکی از متغیرهایی است که در سالهاي اخیر در حوزه شخصیت و روانشناسی سلامت موردتوجه قرارگرفته و یکی از مهمترین نیازهاي بشر است که تأثیر عمدهاي بر شکلگیري شخصیت و سلامت روان دارد. بیشک همه ما این موضوع را بارها تجربه کردهایم که شادي و نشاط تا چه اندازه باعث ایجاد تغییر و تحول در زندگیمان شده است.
شاید هیچ چیز چون شادمانی، بیشترین انرژي و احساس پویایی را در شما برنمیانگیزد و قدرت حرکت و ادامه روند مثبت حیات را تقویت و میسر نمی سازد. انسان امروز انگار که به صورتی ناخودآگاه در جستجوي شادي است. آیا شادي را باید در ثروت جستجو کرد؟
آیا شادي را باید در تحصیل و سایر عوامل مادي جستجو کرد، یا در خانه و خانواده و اجتماع؟ آیا شادي ریشه در محیط دارد یا وراثت؟ آیا رابطه بین شادکامی شخصیتی وجود دارد؟ اغلب مردم فکر میکنند شادکامی همان رضایت است ولی واقعیت این است که شادکامی پایدارتر و آسیبپذیرتر است. شادکامی بخشی از عشق بیقیدوبند زندگی است و نه توقع برآورده شدن تمام خواستهها و انتظارات
شادکامی نوعی ارزشیابی است که فرد از خود و زندگیاش دارد .[7] آرگیل [8] شادکامی را شامل سه بعد میداند که عبارتاند از فراوانی و شدت عواطف مثبت، سطح متوسط رضایتمندي فقدان عواطف نظیر افسردگی و اضطراب؛ بنابراین شادکامی مواردي از قبیل خشنودي از زندگی، هیجان خلق مثبت، فقدان افسردگی اضطراب را شامل میشود و جنبههاي مختلف آن به شکل شناخت عواطف است.
پیشینه پژوهش
حوزه تربیت شهروندي حوزهاي وسیع و چالشزا و پژوهشخیز است. ابعاد و مؤلفه هاي مطرح در تربیت شهروندي، رویکردهاي مختلف به تربیت شهروندي، برنامههاي درسی تربیت شهروندي و عناصر آن، تربیت معلم شهروندي، چالشهاي تربیت شهروندي، شهروندي در موقعیت محلی، ملی و جهانی، شهروند آینده، ویژگیهاي شهروند خوب، شهروندي دموکراتیک، کودکان به عنوان شهروندان، تکثرگرایی با وحدت، حقوق بشر و ... در 2 دهه اخیر همواره مورد پژوهش و بحث بوده و هست.
در حوزه پژوهش میتوان به چند پژوهش اخیر اشاره نمود. ازجمله اسلر و استارکی [9] بیان داشتهاند که شهروندي به صورتهاي مختلفی در طول تاریخ تجربه و تعریف شده است، از حالت انحصاري و منحصر بودن به نژاد یا طبقه خاص، تا امروز که شهروندي حکایت از یک جایگاه قانونی داشته و به احساسات، هویت و فرهنگ افراد ربط پیدا میکند. در پژوهش دیگري در شانگهاي چین باهدف توضیح ادراك معلمان و دانشآموزان از عناصر و ابعاد مهم تربیت شهروندي در سطح محلی، ملی و جهانی صورت گرفت و مشخص گردید که تربیت شهروندي نیازمند یک چارچوب چند سطحی و چندبعدي است و مفاهیم شهروندي و تربیت شهروندي مفاهیم پویایی میباشند که با تحولات ملی و جهانی تغییر مییابند .
در مطالعهاي که از 28 کشور جهان باهدف بررسی میزان آگاهی دانشآموزان از وظایف شهروندي و نگرانی براي اشتغال اجتماعی و سیاسی به عمل آمد مشخص گردید که دانشآموزان دوره راهنمایی از دل مشغولی و آگاهیهاي شهروندي بسیار پایینی برخوردارند. دستاورد مهم دیگر این پژوهش آن بود که تربیت شهروندي حاوي مؤلفه ها و مسائل ویژه و مهمی است که باید مورد مطالعه عمیق قرار گیرد