بخشی از مقاله

چكيده:

پژوهش حاضر به منظور بررسي تأثيرآموزشاريگامي بر خلاقيتدانشآموزانپسرپايهپنجم ابتدايي منطقه ١٨ شهر تهران انجام گرفته است. روش اجراي پژوهش روش نيمه تجربي است. جامعه آماري اين پژوهش كل دانش آموزان پسر پايه پنجم ابتدايي منطقه ١٨ شهر تهران در سال تحصيلي ٩٦-١٣٩٥ را شاملميشود. بدينمنظور ٤٥ نفر دانشآموز پسرپايه پنجم ٢٠ نفر گروه كنترل و ٢٥ نفر گروه تجربي با روش نمونهگيريدردسترسانتخاب شدند. ساختاشكالبهشيوه اريگامي طي١٦جلسهآموزشداده شد.ابزار اندازهگيريدراينپژوهشآزمونخلاقيتتصويريتورنس - فرم - Bبوده استكه در گروه آزمايش و كنترل به صورت پيش آزمون و پس آزمون به اجرا در آمد و داده هاي جمع آوري شده با روش تحليل كوواريانسموردتحليلآماريقرار گرفت

يافتههاياينپژوهشتاثيرآموزشاريگاميرا در پرورش مولفه هاي خلاقيت شامل سيالي،انعطافپذيريو اصالت درسطح ٠٥/٠ P< تأييدكردهاستاما تاثير آموزش اريگامي برمولفه بسط در سطح ٠٥/٠P<موردتاييدقرار نگرفت. خلاقيت يكي از ويژگيهاياساسيوسازندة انسان است كه در رشد و تكامل تمدن بشري نقش موثري دارد و زيربناي اختراع ها و دستاوردهاي علمي و هنري است وبا وجود تضادهايي كه ديدگاه هاي مختلف روانشناسي و علوم تربيتي در تعريف خلاقيت و روشهاي پرورشخلاقيتدارند، همة آنها برلزوم پرورش خلاقيت تاكيد دارند

لذا استفاده از برنامههاي درسي پرورشدهندهخلاقيتماننداريگاميكه فعاليتي هنري به حساب مي آيد و پژوهشها نشان مي دهد كه نيمكره راست و چپ مغز را به طور همزمان فعال مي كند و از طرفي به عنوان يك مهارت دست ورزي مورد علاقه دانش آموزان است، در نظام آموزشي و برنامه هاي درسي مخصوصا در دوره پيش دبستاني و ابتدايي كه هنوز خلاقيت كودك رو به افول نرفته است ،مهم و ضروري به نظر مي رسد.

١- مقدمه

در ديكشنري آموزشي نويسندگان چك خلاقيت به عنوان توانايي ذهني بر پايه فرآيندهاي شناختي و انگيزشي است ، با اينحال الهام ،تصور و شهود نقش مهمي بازي مي كنند. خلاقيت با يافتن راه حل هايي كه الزاماً درست نيستند اما جديد و غير معمول و غير قابل انتظار هستند گسترش مي يابد]١.[كرافت١ - ٢٠٠٣ - معتقد است: در دنيايي كه پيوسته تغييرات سريع در جريان است ، خلاقيت ويژگي است كه موجب سازگاري و كنش مناسب در طول زندگي مي شود. 

تنها كمي بيش از نيم قرن است كه پژوهشگران و روانشناسان به طور جدي تحقيق درباره خلاقيت را وجهه همت خويش قرار داده اند. گيلفورد٢ نخستين دانشمند روانشناسي است كه در سال ١٩٥٠، هنگام سخنراني در انجمن روانشناسي آمريكا لب به اعتراض گشود و از غفلت گذشتگان نسبت به مطالعه و تحقيق در زمينه خلاقيت سخن به ميان آورد]٣.[گيلفورد دركنگره روانشناسي آمريكا اظهار داشت، خلاقيت را نبايد موهبتي استثنايي كه فقط در بعضي افراد وجود دارد در نظر گرفت بلكه بايد توجه داشت كه خلاقيت كمابيش در همه افراد و در سنين مختلف به نحوي موجود است.

تورنس٣ - ١٩٦٨ - از اولين كساني بود كه نشان داد خلاقيت دانش آموزان در حدود شش سالگي كاهش مي يابد و در كلاس چهارم دبستان اين كاهش بسيار بيشتر مي شود، اين پديده افت كلاس چهارم ناميده شده است . تورنس علت اين پديده را ورود كودكان به مدرسه مي دانست، چون معتقد بود كودكان در چند سال اول ورود به مدرسه رفتارشان را با انتظارات مدرسه تنظيم مي كنند. علاوه بر اين فشار مضاعف همسالان در كلاس چهارم باعث مي شود كه نياز بيشتري به هماهنگي با محيط احساس شود و دانش آموزان نسبت به ارايه توانايي هاي خلاق خود بي علاقه شوند. ]٥.[خانواده ، آموزشگاه ، محتواي آموزش و روش تدريس و شخصيت معلم هريك در كم رنگ شدن خلاقيت كودكان نقش دارند 

با وجود تعاريف گوناگوني كه براي خلاقيت آمده است و تضادهايي كه ديدگاه هاي مختلف روانشناسي و علوم تربيتي در تعريف خلاقيت و روش هاي پرورش خلاقيت دارند، همة آنها بر لزوم پرورش خلاقيت تاكيد دارند. نگاه آموزشي به خلاقيت از پشتوانه هاي نظري و پژوهشي صاحب نظراني همچون تورنس برخوردار است كه باور داشت خلاقيت هر چند بعدي فردي دارد ولي ماهيتاً آموزش پذير است. نظريه پردازان مطرح ديگر همچون گيلفورد، دوبونو، استرنبرگ،مايهالي،آمابيل،رانكو و ...نيز معتقد بودند كه خلاقيت داراي ابعادآموزش پذير است.

اما چه بايد كرد تا آموزش و پرورش مانع از بروز خلاقيت دانش آموزان نگردد بلكه موجبات رشد و پرورش آن را نيز فراهم كند. قطعاً تغيير نگاه اساسي به امر آموزش و توجه به ابعاد غير شناختي و انگيزشي خلاقيت و طراحي برنامه هاي درسي كه موجبات پرورش خلاقيت را فراهم كنند مي تواند در اين راستا كمك كننده باشد.

در حال حاضر در آموزش و پرورش كشور ما علي رغم تمام مشكلات از جمله برنامه هاي درسي متمركز و محتوا محور، تاكيد بر پرورش تفكر همگرا، زمان محدود نسبت به برنامه درسي پر حجم ،نگاه سنتي مديران واولياي دانش آموزان به امر آموزش،ارزشيابي هاي مبتني بر حافظه و عدم جهتو والدين به پرورش خلاقيت كودكان و ...، معلمينمخصوصاً در دورة دبستان كه كودك هنوز افت خلاقيت را به طور شديد تجربه نكرده است مي توانند نقش مهمي در پرورش خلاقيت دانش آموزان داشته باشند.

معلمان دوره ابتدايي با آگاهي و توجه به مساله انگيزش كه يكي از عوامل موثر برخلاقيت شناخته شده است وهمچنين توجه به طراحي و اجراي برنامه هاي درسي مبتني بر خلاقيت در تشويق دانش آموزان به خلاق بودننقش مهمي مي توانند داشته باشند. طراحي برنامه هاي متنوع در درس هنر و توجه به پرورش تفكر واگرا مي تواند زمينه ساز پرورش خلاقيت كودكان باشد و يكي از ابعادي كه مي توان از آن براي پرورش خلاقيت كودكان استفاده كرد، هنر است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید