بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مدیریت رفتاری والدین بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه کودکان 8-6 ساله مدارس دخترانه منطقه 5 شهر تهران صورت گرفت. روش این پژوهش بر حسب هدف کاربردی و از نظر گردآوری دادهها از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون -پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیهی کودکان 8-6 ساله مدارس دخترانه منطقه 5 شهر تهران بود که از این میان با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای تک مرحلهای تعداد 30 نفر - 15 نفر در گروه آزمایش، 15 نفر در گروه کنترل - به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد.
در این پژوهش گروه آزمایش طی 8 جلسه 2 ساعته تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. جمعآوری دادهها بر اساس پرسشنامه سیاهه رفتاری کودکان آخنباخ و ادلبروک - - 1983 انجام پذیرفت. به منظور سنجش پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد و مقدار این ضریب بالای 0,7 به دست آمد و همینطور از روایی محتوا به منظور آزمون روایی پرسشنامه استفاده شد که بدین منظور پرسشنامه مورد تأیید متخصصین مربوطه قرار گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss در دو بخش توصیفی و استنباطی - تحلیل کوواریانس - انجام پذیرفت.
یافتهها نشان داد که آموزش مدیریت رفتاری والدین بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه کودکان تاثیر معناداری داشت. به عبارتی آموزش مدیریت رفتاری والدین، رفتارهای پرخاشگرانه کودکان 8-6 ساله مدارس دخترانه منطقه 5 شهر تهران را کاهش میدهد. همچنین براساس نتایج یافته ها، رفتارهای پرخاشگرانه کودکان پس از پایان جلسات آموزش مدیریت رفتاری والدین، با توجه به تغییرات پسآزمون نسبت به پیشآزمون، کاهش یافته است.
مقدمه
کودکانی که به دنیا میآیند عالیترین و کاملترین امکانات رشد را دارا است و در بهترین حالت خود آفریده میشود و آمادگی آن را دارند که به بهترین و شایستهترین وجه رشد کند و به برترین کمالات دست یابد. کافی است عادی به دنیا آید و خانواده و محیطی مناسب داشته باشد. اما زندگی خانوادگی و محیط بهداشتی و آموزشی و اجتماعی و فرهنگی بسیاری از مردم بهگونهای است که رسیدن به چنین مقصودی را دشوار و حتی امکانناپذیر میسازد
ما غالبا غافلیم که سعادت کودکانمان در گرو رشد یافتگی و بالندگی و توانایی و دانایی ما بزرگسالان است. رفتارهای ضد اجتماعی1 و پرخاشگری2 در زمره شایعترین علل ارجاع کودکان به کلینیکهای بهداشت روانی هستند
پرخاشگری یکی از رایجترین و جدیترین مشکلات روانی است که انسانها با آن مواجهاند. از نظر روانشناسی پرخاشگری رفتاری است که به منظور آزار و آسیب رساندن به فردی صورت میگیرد - سادوک3، 2005؛ به نقل از بمبوئر و کونر4، . - 2005 پرخاشگری بر اساس شکل و عمل میتواند انواعی داشته باشد. پرخاشگری ممکن است بدنی باشد مانند زدن، گاز گرفتن و یا کلامی نظیر فریاد زدن، یا بهصورت تجاوز به حقوق دیگری باشد
در حال حاضر تعداد بیشماری از کودکان خردسال با رفتارهای پرخاشگرانه به درمانگاهها و مراکز مشاوره ارجاع داده میشوند اینگونه کودکان به سهولت شناخته میشود. چرا که در هنگام ناکامی به سرعت آشفته میشوند و رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان می دهند. آرام کردن چنین کودکانی بسیار دشوار است.
اگر مراقبان از آنها بخواهند که نظم را رعایت کنند پرخاشگرانه رفتار میکنند. اغلب آنها رفتارهایی نظیر تسلیمناپذیری مزمن، پرخاشگری شدید، عواطف منفی نظیر خشم را از خود نشان میدهند - یعقوبی و همکاران، . - 1390 محققان علوم رفتاری در کشورهای مختلف هرگز تعریف روشن و واحدی از مفهوم پرخاشگری ارائه ندادهاند زیرا تعریف پرخاشگری تحت تأثیر فرهنگ، تجربه و اعتقادات جوامع متفاوت است
روانشناسان در مورد چگونگی تعریف پرخاشگری توافق نظر ندارند. با این همه اکثر پژوهشگران، پرخاش را چنین تعریف میکنند: رفتار فیزیکی یا کلامی که به منظور آزار رساندن به دیگران انجام میگیرد - بدار و همکاران6، 2007؛ ترجمه گنجی، . - 1389 به هر حال رفتارهای پرخاشگرانه یکی از مشکلات اجتماعی مهم و اساسی در هر جامعه است که به دلیل اهمیت آن بخصوص در دوران کودکی و نوجوانی توجه ویژهای میشود. در زیر به مهمترین تعاریف ارائه شده در خصوص پرخاشگری اشاره میشود:
از دیدگاه ارونسون - 2007 - 7، پرخاشگری رفتار آگاهانه ای است که هدفش اعمال درد و رنج جسمانی یا روانی باشد. به عبارت بهتر عمل آگاهانهای است که با هدف وارد آوردن صدمه و رنج انجام می گیرد. این عمل ممکن است بدنی یا کلامی باشد. خواه در نیل به هدف موفق بشود یا نشود، در هر صورت پرخاشگری است.
همچنین، هیلگارد و اتکینسون - 2006 - 8، پرخاشگری را رفتاری میدانند که قصد آن صدمه زدن - جسمانی و کلامی - به فرد دیگر یا نابود کردن دارایی آنهاست. مفهوم اساسی در این تعریف قصد است . اگر کسی پای شما را لگد می کند قصد وی نشان دهنده پرخاشگرانه بودن یا نبودن رفتار است. به طور کلی رفتار پرخاشگرانه واجد چهار شرط زیر است:
- فردی که رفتارش توام با پرخاشگری است آن رفتار را عمدا انجام میدهد.
- آن رفتار در روابط بین فردی که حاکی از تعارض یا ناکامی باشد رخ میدهد.
- شخصی که دارای رفتار پرخاشگرانه است قصدش برتری یافتن بر فردی است که مقابل او رفتار پرخاشگرانه داشته است.
- شخصی که چنین رفتاری از او سر میزند یا در جهت جدال تحریک شده یا حد اعلای شدت، آن مسیر را پیموده است - ایزدی طامه و همکاران، . - 1388 با توجه به جمیع تعاریف مربوط به پرخاشگری مهمترین مفاهیم مستتر در این تعاریف عبارتند از:
- نیت مندی: رفتار پرخاشگرانه همراه با قصد و نیت صورت میگیرد.
- جلوه رفتاری: عامل پرخاشگری به نوعی - کلامی یا جسمانی - قصد و نیت خود را آشکار میسازد.
- قربانی: پرخاشگری همواره معطوف به شخصی یا چیزی میباشد.
پرخاشگری به طور کلی به دو نوع پرخاشگری خصمانه1 و پرخاشگری وسیلهای2 تقسیم میشود. پرخاشگری خصمانه عملی پرخاشگرانه است که از احساس خشم ناشی میشود و هدفش اعمال درد و آسیب است. اما در پرخاشگری وسیلهای قصد و نیت آسیب رساندن به شخص دیگر وجود دارد، لیکن آسیبرسانی به عنوان وسیلهای برای رسیدن به هدفی غیر از ایجاد درد و رنج صورت میگیرد - ارونسون، . - 2007 پرخاشگری خصمانه شامل 2 حالت پرخاشگری آشکار3 و پرخاشگری رابطهای میباشد.
در پرخاشگری آشکار کودک به دیگران صدمه بدنی وارد میکند یا او را به چنین صدمهای تهدید می کند. مثلا کتک زدن، لگد زدن یا تهدید کردن یک همسال به کتک زدن. اما در پرخاشگری رابطهای به صورت محرومیت اجتماعی و شایعه پراکنی رخ میدهد و به رابطه همسالان آسیب میرساند - یعقوبی و همکاران، . - 1390 پرخاشگری رابطهای که شامل دو نوع مستقیم و غیرمستقیم میشود در مورد کودکانی به کار میرود که به طور عمد سایر کودکان را از گروه طرد و منزوی میکنند. برخی از محققان این نوع رفتار را پرخاشگری اجتماعی و مستقل از پرخاشگری آشکار تعریف کردهاند
دلواپسی در مورد رفتار کودکان و نحوه کنار آمدن با آنان رایج ترین منشأ تنش یا فشار روانی برای والدین امروزی است. تربیت فرزند همچون یک رقصی است که در آن والدین با پیشقدم شدن، زمینه را برای اجرای رقص فراهم میسازند. در واقع مطالعات صورت گرفته نشان میدهد که آن دسته از مداخلات کودک- محوری که نقش والدین در آنها فعال باشد نسبت به مداخلاتی که صرفا بر روی کودک متمرکز باشد، کارایی بهتری دارند. از این روی در خانوادهای که مشکل رفتاری وجود دارد، والدین به منظور بهبود وضعیت ضروری است که فعالانه مشارکت داشته باشند - بلوم کویست4، . - 2004 همینطور کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری5 چالشهای فراوانی را برای والدینشان به وجود میآورند.