بخشی از مقاله
چکیده
هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر آموزش مدیریت زمان بر انگیزه پیشرفت و خودپنداره دانشآموزان سال چهارم متوسطه دوم دبیرستان فرزانگان - استعدادهای درخشان - شهربوشهر بوده است. تعداد جامعه آماری 573 نفر بوده که از بین آنها با روش نمونهگیری تصادفی تعداد 04 نفر انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. روش تحقیق از نوع آزمایشی طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بوده و ابزارهای گردآوری اطالعات شامل پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس و خودپنداره راجرز بود. اطالعات تحقیق با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل واقع گردید، نتایج نشان داد که اموزش مدیریت زمان در افزایش انگیزش پیشرفت و خودپنداره دانشآموزان مؤثر میباشند.
مقدمه
اهمیت و اولویت زمان از دیرباز مورد توجه علماء و اندیشمندان قرار داشته تا آنجا که برخی برای شناخت بیشتر و کنترل زمان دست به پیشگویی زده و مرزهای آن را در هم شکستهاند و برخی حتی تا سالهای آینده را نیز پیشگویی کردهاند . مدیریت زمان یکی از روشایه مؤثر جهت کاهش میزان استرس است و اخیراً اکثر کتب مدیریت و روانشناسی تأکید زیادی بر مقوله زمانبندی دارند. مدیریت زمان چیزی جدا و منفک از واژه مدیریت به مفهوم عام نیست و هدف آن جلوگیری از اتالف وقت و نظم دادن است.
امروزه استرس یکی از علل عمده بسیاری از بیماریها محسوب میشود. در عصر هیجانات و استرسهای شغلی و زندگی رقابتی، زندگی امروزی پر از گرفتاری، فشار، محدودیت زمانی، اشتباهات هشداردهنده و خستگی میباشد
امروزه مدیریت زمان به عنوان یک عامل تعیینکننده موفقیت اهمیت روزافزونی یافته است و جایگاه کسب مهارتهای مربوطه توسط مدیران بیش از پیش مشخص شده است مدیریت زمان برای اولین بار در اواخر سال 1534به عنوان شیوهای برای مقابله مؤثر با جنبههای مختلف زمان در کار معرفی شد. این متد در برگیرنده تکنیکهایی نظیر تعیین اهداف، چگونگی تبدیل آنها به عمل، برنامهریزی و اولویتبندی است متخصصین معتقدند جلوگیری از اتالف وقت و کنترل بر زمان میتواند موجب افزایش تواناییهای مدیریتی، حفظ منابع انسانی، کاهش استرس و بهبود سالمت روان مدیران شود.
مدیریت زمان، ادراکهای فردی و نگرشهای زمان را در برمیگیرد که به ترتیب عبارتند از: کنترل ادراک شده از زمان و نگرشهای زمان. کنترل ادراک شده از زمان به میزان تأثیرگذاری که فرد احساس میکند روی نحوه صرف زمان دارد، اشاره میکند و با رفتارهای مدیریت زمان رابطه مثبت دارد.
در مدیریت زمان تعیین اولویتهای کاری از اهمیت به سزایی برخوردار است و اولویت با امور و کارهایی است که فوریت و اهمیت بیشتری دارند. با توجه به اینکه زمان یک منبع محدود به شمار میآید لزوم مدیریت آن به خصوص در محیطهای آموزشی و برای دانشآموزان از اهمیت باالیی برخوردار است؛ مدیریت زمان فعالیتهای دانشآموزان را نیز میتواند تحت تأثیر قرار دهد .به نظر میرسد استفادهی بهینه از زمان در راه مطالعه و یادگیری دانشآموزان، میتوان تحت تأثیر شیوههای انتخابی مطالعه آنها و همچنین انگیزشی که برای پیشرفت تحصیلی دارند قرار گیرد
مهارتهای مدیریت زمان یکی از معیارهایی است که دانشآموزان با توجه به آن برای موفقیت در عملکرد خود تالش میکنند و این تالش برای موفقیت همان انگیزش پیشرفت است.
طبق تحقیقات متعدد، میتوان گفت مدیریت زمان روشهای نوینی را به ما نشان میدهد تا دیدگاههای مفیدی را در مورد کارهای وابسته به یکدیگر و اولویتها به دست آوریم، ظرفیتهای بیشتری برای پرورش خالقیت خود و دیگران داشته باشیم، با فشارهای روحی و استرس دسته و پنجه نرم کنیم و آنها را کاهش دهیم، اوقات فراغت بیشتری به دست آوریم و بتوانیم کارهای اساسی و مهم را انجام دهیم تا بتوانیم سریعتر به اهدافمان برسیم - یعقوبی، . - 1551 لزوم توجه و مدیریت آن در محیطهای آموزشی دارای اهمیت خاصی میگردد .زیرا بسیاری از فراگیران تجربه تحصیلی را استرسزا میدانند و یکی از استراتژیهایی که مشاورین پیشنهاد میکنند مدیریت زمان و برنامهریزی است.
مدیریت زمان برای دانشآموزان و دانشجویان عامل مهمی برای موفقیت محسوب میگردد، که عدم آگاهی از آن موجب بهرهوری پایین علمی و عملکرد تحصیلی ضعیف و سطح باالی استرس در فراگیران خواهد شد.[6]
یکی از مهمترین عوامل درون فردی که تحقیقات متعددی را به خود اختصاص داده است،انگیزش پیشرفت است. انگیزش تحصیلی یک درگیری تحصیلی یا به عبارت دیگر سرمایهگذاری شناختی، عاطفی و رفتاری برای پیشرفت در تعلیم و تربیت براساس اهداف آموزشگاهی است.
هوسن - 1550 - 5 انگیزش پیشرفت تحصیلی را بیشتر به آن بعدی از انگیزش منحصر میدانند که انگیزش درونی، دانشآموز نامیده میشود. انگیزش درونی یک حالت روانشناختی است و هنگامی حاصل میشود که انسان خود را دارای کفایت الزم و خودکنترلی بداند .خودکنترلی به دو بخش تقسیم میشود: فرصت کنترل یا فرصتی که به دانشآموز داده میشود تا برای امور تحصیلی خود، تصمیم بگیرد؛ و توانایی کنترل یا احساس کفایتی که دانشآموز در موقعیت باید داشته باشد تا بتواند بر آن اساس اقدام کند.
انگیزش مهمترین پیشنیاز یادگیری است. انگیزش قلب یادگیری است و یادگیری هدف آموزش است، انگیزش مایه جنبش انسان و عامل آغازکننده، راهنما، سودهنده و پایداری رفتار تا زمان دستیابی به هدف مطلوب است. از جمله عواملی که میتواند بر انگیزش تحصیلی دانشآموزان تأثیرگذار باشد مدیریت زمان است - امیدوار، . - 1551 مدیریت زمان کنترل کردن هر ثانیه از زمان نیست، بلکه شامل، روشهایی است که مردم از طریق آنها، زمان را برای بهبود زندگی خود به کار میبرند.
همچنین خودپنداره ارزیابی کلی فرد از شخصیت خودش است. این ارزیابی ناشی از ارزیابیهای ذهنی فرد از ویژگیهای خود است که ممکن است مثبت یا منفی باشد. خودپنداره مثبت نشاندهنده این است که فرد خودش را در مقام شخصی با نقاط قوت و ضعف میپذیرد و این امر موجب باال رفتن اعتمادبهنفس او در روابط اجتماعی میشود. خودپنداره منفی منعکسکننده احساس بیارزشی و بیلیاقتی و نیز ناتوانی خود است
خودپندارهی تحصیلی را شاخص تصور دانشآموزان از خود و رابطهی آن با پیشرفت سایر دانشآموزان کالس تعریف میکند .این مفهوم بیگمان مبتنی بر بازخوردهایی است که وی در فعالیتهای آموزشی از نمرهها ، آزمونها، معلمان، والدین و همساالن خود دریافت میکند.
محوریترین متغیرهای مرتبط با خودپنداره و سازگاری مطلوب در نوجوانان که در پژوهشهای مختلف به آنها اشاره شده، آگاهی از استعدادهای شغلی، کانون کنترل، انگیزش درونی، پیشرفت تحصیلی، افزایش توانایی ادراک شده، پذیرش خود، افزایش روابط مثبت با خانواده و همساالن، کاهش افسردگی و افزایش توانایی حل مسئله است. در همین راستا، آریپ و همکاران - - 2411 بر این نظر تأکید کردهاند که به واسطه اهمیت خودپنداره و سازگاری در زندگی تحصیلی و اجتماعی نوجوانان الزم است این متغیرها به روشهای قابل قبولی در آنان تقویت شود.
معتقد است نگرش دانشآموزان در مورد مدرسه میتواند در جهتگیریهای آنها در فعالیتهای یادگیری تأثیر عمدهای داشته باشد. دانشآموزان وقتی موضوع درس را لذتبخش و مفید بدانند، بر یادگیری تمرکز کرده و هدف تکلیف مداری را دنبال خواهند کرد. نگرش افراد در مورد تحصیل و مدرسه در انتخاب اهداف مؤثر است دانشآموزان زمانی در کالس احساس امنیت و راحتی خواهند کرد که احساس کنند میتوانند در کالس فعاالنه درگیر شده و در تصمیمگیریهای آ ن شرکت کنند. وقتی دانشآموز احساس کند معلم هر لحظه قصد ارزیابی وی را دارد، احساس ایمنی نکرده و در نتیجه جوی تن زا فراهم خواهد آمد.
یکی از راههای افزایش خودپنداره ی مثبت، شفاف ساختن ارزشهاست که تالشی در جهت رشد مثبتگرایی، هدفمندی، رفتار و نگرش هماهنگ میباشد و دربرگیرندهی عناصر زیر است: -1 تمرکز بر اولویتها در زندگی -2 پذیرش آنچه هست -5 دعوت به تفکر فراتر و آگاهانهتر و پرورش اقتدار فردی.
شواهد پژوهشی نشان میدهند که آموزشهای گروهی شناختی رفتاری و مصونسازی در برابر فشار روانی، آموزشهایی مفید و مؤثر برای افزایش سازگاری و عاملی برای تقویت خودپنداره نوجوانان هستند. در یکی از اولین مطالعات در حوزه اثربخشی آموزش مصونسازی در برابر فشار روانی روبرسون - 1513 - 3 نشان داد که این شیوه درمانی و آموزشی زمینهساز تقویت خودپنداره در نوجوانان است.
مید - 2412 - 6، نشان میدهد که موفقیت در تحصیل باعث ایجاد انگیزه، اعتمادبهنفس، خودپنداری مثبت و خودکارآمدی در فرد میشود. فردی که در خود احساس توانایی برای انجام کاری را می-داند به دنبال آن کار میرود و میداند که آن کار برای او نتیجهای به دنبال خواهد داشت.
جوردن - 2411 - 7، معتقد است خودکارآمدی و خودپنداره در صورتی که باعث پیشرفت تدریجی در انجام یک مسئله شود، افزایش مییابد. این خودکارآمدی بعدها باعث پیشرفت در تصمیمگیری می-شود نهایتاً در بعضی از شرایط خرد کردن مسائل بزرگ به اهداف کوچکتر به طور سودمندی بر عملکرد تأثیر میگذارد، به خاطر اینکه باعث افزایش احساس خودکارآمدی میشود.
کال - 2411 - 1، نشان میدهد که معلمین با ارائه بازخوردهای مثبت، بیان انتظارات باال، برقراری تعامل بیشتر با دانشآموزان، خود پنداری مثبت دانشآموزان را متأثر میسازند. بنابراین تجارب کودکان و نوجوانان در خانواده، مدرسه، همساالن همگی در ساخته شدن مفهوم خود و خودپنداره نقش دارند. همین طور موفقیت تحصیلی والدین در شیوههای فرزند پروری به شکلگیری خودپنداره مثبت فرزندان کمک میکند.
برگر - 2411 - 5، گزارش کرده است که ارتباط قابل توجهى بین شیوهاى که فرد خودش را مىبیند و شیوهاى که به دیگران مىنگرد، وجود دارد. آنآنکه خود را مىپذیرند، به دیگران متمایل مىباشند و دیگران را بیشتر قابل پذیرش مىبینند و به عکس. بنابراین، مىتوان معلمان، مشاوران و روحانیان کارآمد و مؤثر را بر اساس نگرش آنان درباره خودشان از غیرمؤثرها تمیز داد.
آریپ14 و همکاران - 2411 - در تحقیقی نشان دادند که آموز شهای گروهی شناختی رفتاری بر تقویت خودپندارة نوجوانان مؤثر است.
جال، آینور و فیلیز - 2414 - 11 در تحقیقی با عنوان «بررسی تأثیر مدیریت زمان بر بهبود وضعیت روانی و انگیزه پیشرفت دانشجو معلمان » دریافتند که بین برنامهریزی زمان و بهبود وضعیت روانی و انگیزه پیشرفت دانشجو معلمان رابطۀ مثبت وجود دارد.
درمیتزاکی ، لیونداری و گوداس - 2445 - 12 نشان دادند دانشآموزانی که در انجام وظایف و حل مسئله موفقیت و پیشرفت بیشتری دارند خودپنداره آنها افزایش می یابد. پیشرفت تحصیلی و خود پنداره دو فرایندی هستند که به صورت شبکه ای در هم تنیده شده اند و به صورت تقابلی بر یکدیگر تأثیر میگذارند.
برین - 2447 - 15 طی تحقیقی دریافت کلید موفقیت در مدیریت زمانشناسایی و فهم موقعیتهای بحرانی، خود تنظیمی و انعطاف-پذیربودن در مقابل این وضعیت است و میان استفادة صحیح از زمان با انعطافپذیری در مقابل شرایط بحرانی رابطه وجود دارد.
وان ایرد - 2445 - 10 در پژوهشی پژوهشی نشان داد که آموزش مدیریت زمان باعث کاهش تعلل ورزی و افزایش نظم در انجام دادن تکالیف دانشآموزان میشود و انجام دادن این کار پیش بینی کننده-یی برای پیشرفت تحصیلی است.
تری - 2442 - 13 در پژوهشی نشان داد که ارتباط مثبتی بین مدیریت زمان، خودنظمدهی و خوداثربخشی وجود دارد.
مارش16 و همکارانش - - 1555 دریافتند که نه تنها سطوح خودپندارهی تحصیلی دانشآموزان بر عملکرد تحصیلی بعدی آنها مؤثر است بلکه پیشرفت تحصیلی نیز بر خودپندارهی آنها مؤثر است؛ یعنی رابطهی بین خودپنداره ی تحصیلی و پیشرفت تحصیلی رابطه ای دو سویه است. مطالعات انجام شده بر روی دانشآموزان استرالیا ، آمریکا و سایر نقاط دنیا چنین رابطه ای را تائید می کند
بریتون و تسر - 1551 - 17 در پژوهشهای خود نشان دادند که آموزش مدیریت زمان در افزایش عقاید خود اثر بخشی و پیشرفت تحصیلی مؤثر است.
بریتون و گلن - 1515 - 11 در پژوهشی به بررسی رابطهی بین پیشرفت تحصیلی و مدیریت زمان پرداختند. نتایج این پژوهش نشان داد که افراد با انتخاب اهداف تحصیلی زمانبندی و عمل کردن در یک چارچوب زمانی مشخص و نگرش زمانی خاص م یتواند به پیشرفت تحصیلی باالیی دست یابند.
فرضیه های تحقیق
-1 آموزش مدیریت زمان بر خودپنداره دانشآموزان تأثیر دارد. -2آموزش مدیریت زمان بر انگیزش پیشرفت دانشآموزان تأثیر دارد.
روش اجرای تحقیق -2-6 طرح و روش تحقیق
این پژوهش از نوع آزمایشی که طرح آن از نوع پیشآزمون و پس آزمون با گروه کنترل است.
تحقیق از یک گروه آزمایش - گروه مدیریت زمان - و یک گروه کنترل تشکیل شده است که هر دو گروه دو بار اندازهگیری میشوند. اندازهگیری اول با اجرای یک پیشآزمون و اندازهگیری دوم با یک پس آزمون انجام میگیرد. محقق برای تشکیل گروه ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، آزمودنیها را در گروههای آزمایش و کنترل جایگزین نموده و و اندازهگیری متغیر وابسته برای هر دو گروه در یک زمان و تحت یک شرایط صورت گرفته است. طرح تحقیق به شکل ذیل میباشد.