بخشی از مقاله

چکیده

تحولات و تغییرات سریع و شتابان جامعه بین المللی، گذر از جامعه سنتی به جامعه اطلاعاتی و همچنین تغییر اقتصاد ملی به اقتصاد جهانی نیازمند راه کار های مختلفی جهت فراهم کردن امکان رشد و توسعه اقتصادی در جامعه می باشد. بی تردید کارآفرینی و سیاست های همراه آن نقش بسیار کلیدی در رشد توسعه اقتصادی و پایدار همه جوامع دارد که بدون آن هیچ کشوری نمی تواند به توسعه اقتصادی دست یابد.

در این مقاله به نقش و جایگاه کارآفرینی و استراتژی های کاربردی آن در رشد اقتصادی و توسعه پایدار اشاره شده است و کارآفرین به عنوان نیروی محرکه اصلی توسعه جوامع مورد توجه قرار می گیرد. به همین جهت تعاریفی از مفاهیم کارآفرینی، توسعه اقتصادی و توسعه پایدار انجام گرفته و سپس با توجه به مبانی نظری به نقش سیاست ها و استراتژی های کارآفرینی در رشد اقتصادی و توسعه پایدار پرداخته شده است و در پایان مقاله نیز موارد مذکور جمع بندی شده و در قالب بحث و نتیجه گیری ارائه گردیده است.

مقدمه

واژه کارآفرینی بیش از دو قرن نیست که در ادبیات مدیریت و اقتصاد وارد شده است و مانند سایر واژه ها تغییرات زیادی را به خود گرفته است و از رشد تکاملی برخوردار بوده است. کارآفرینی ابتدا در نظریه های اقتصادی تبلور یافته است و به عنوان عامل اصلی ایجاد ثروت و یا ارزش اقتصادی شناخته شده و از قرن پانزدهم تا کنون در کانون مکاتب مختلف اقتصادی قرار داشته است

تغییرات تقاضای محیط جهانی کسب و کار ابزاری هستند که بنگاه های موجود استراتژی های کارآفرینانه خود را با آنها به عنوان مسیری به سوی موفقیت تطبیق می دهند - موریس و کوارتکو،. - 2000 به عنوان مثال بر طبق یافته های کوپر، مارکمن و نیس استراتژی های کارآفرینی راه هایی برای زندگی مجدد بخشیدن به سازمان های موجود و نوآورتر ساختن آنها پیشنهاد می کنند.

بر اساس پنداشت های آمیت، بیرگام و مارکمن - - 2000 استراتژی کارآفرینی به افراد این امکان را می دهد که در اتخاذ تصمیم ها نوآور تر، خلاق تر و مسؤلیت پذیرتر باشند - میرف. - 2000 آمیت و همکاران - - 2000 استراتژی کارآفرینانه را به عنوان یک پدیده بزرگ داخلی سازمان چنین تعریف می کنند: "وقتی پیرامون استراتژی های کارآفرینانه بحث می کنیم ، تمرکز اصلی ما بر سازمان داخلی بنگاه متمرکز است تا موارد پیچیده تر پویایی های استراتژی رقابتی آن"

به طور خاص تر موریس و همکاران - 2008، ص - 198 بیان می کنند"کاربرد تفکر کارآفرینانه در استراتژی اصلی بنگاه، تعامل اساسی با این سؤالات خارجی دارد.

نقاط پاسخ داده نشده بازار کجا هستند؟ بنگاه چگونه می تواند خود را بر مبنایی پایدار متمایز سازد؟ مشتری را به کجا می توان هدایت نمود؟ ". برخی از پژوهشگران عبارت استراتژی های کارآفرینانه را برای اشاره به یک استراتژی خاص استفاده کرده اند

سایرین - مانندجانسون، دراکر، ماری و غیره - بر این عقیده هستند که استراتژی کارآفرینانه به شکل های متعددی ممکن است ظهور کند. کارآفرینان عامل شناخت و ایجاد و گسترش بازارهای جدید هستند آنها توان دیدن خلاء بازارها را دارند و فرصتها را خوب شناسایی میکنند، به عبارتی کارآفرینی چیزی جز شناخت فرصت و استفاده بهینه از آن نیست.بنابراین در این مقاله کارآفرینی را به مثابه استراتژی مناسب برای گسترش بهرهوری و توسعه سازمان تلقی میکنیم و براین باوریم که کارآفرینی موجب ارتقای بهرهوری در سطوح مختلف فردی، گروهی، سازمانی، ملی و بینالمللی است و این امر نیاز به بستری مناسب در ساختار سازمان دارد.

مبانی نظری
شومپیتر معتقد است کارآفرینی نیروی محرک اصلی در توسعه اقتصادی است و تاثیر مستقیمی میان استراتژیک و کارآفرینی وجود دارد. چنان که ژاپن بعد از جنگ جهانی، توسعهی خود را مدیون افراد خلاق و کارآفرین میداند. ماتسوشیتا به خاطر اعتقاد و اتکای به خود و داشتن روحیهی خودباوری، خلاقیت و کارآفرینی توانست از طریق کارگری در ویتنام و باربری در کارخانه های سیمان به مرحلهی مدیریت یکی از موفقترین صنایع ژاپن دست یابد.

بنابراین میتوان ادعا کرد که سازندگی و توسعهی جامعه در گرو افراد و مدیران کارآفرین است که هر چه بتوان در یک جامعه از دیدگاه روان شناسی بر روی کارآفرینان یک سازمان و یا ارگان کار نمود می توان نتایج بهتری را در توسعه کشور مشاهده نمود. کارآفرینی مفهوم جدیدی نیست و ریشه آن به قرن هجدهم باز می گردد یعنی زمانی که ریچارد کانتیلون عوامل اقتصادی را به سه دسته تقسیم کرد:

.1 مالکان زمین، .2 عوامل اقتصادی دستمزد بگیر و .3 آن دسته از عوامل اقتصادی که با قبول خطر در بازار بورس فعالیت می کنند

شومپیتر کارآفرینی را همراه با سیاست ها و استراتژی هایی را که به همراه دارد به عنوان نیروی بر هم زننده اقتصاد به کار برد و آن را تحت عنوان - تخریب خلاق - نامگذاری کرد. هنر یافتن روشها صحیح و اجراء بموقع تبدیل منابع “به ارزش” که با ضمانت رشد و انعطاف پذیری درسناریوهای مختلف اقتصادی و اجتماعی همراه بود و از “رقابت “ “فرصت” را بدنبال خواهد

روش تحقیق
روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. در این تحقیق از طریق مطالعات کتابخانه ای و اسنادی اقدام به جمع آوری تعاریف، مفاهیم و مستندات شده است. که اغلب از طریق مطالعات میدانی قابل دسترسی نیست و بخش قابل توجهی از اطلاعات دست اول نیز از طریق مصاحبه مسؤلین به دست آمده است.

استراتژی کارآفرینی

استراتژی کارآفرینی به عنوان تقاطع کارآفرینی و استراتژی معرفی شد و توالی آن شامل ادغام این مفاهیم می باشد - هیت، - 2001، که یک ترکیبی از جست و جو و بهره برداری می باشد. توسعه به عنوان این مفهوم است که خیلی از چارچوب های تئوری را دارد، بیشتر جزئیات آنالیز ها را مهیا کرده است اما بعلاوه ، ابعاد را با رجوع به ساختار استراتژی کارآفرینی ناسازگاری، تغییر می دهد.

کارآفرینی: نوآوری - ایجاد و اجرای ایده ها - ؛ کار شبکه ای - فراهم ساختن دسترسی به ایده ها - ، بین المللی ساختن - وفق دادن سریع و گسترش دادن - ؛ یادگیری سازمانی - نقل و انتقال دانش و توسعه منابع - ، رشد - تحریک موفقیت و تغییرات - ، و تیم مدیریت ارشد و دولت؛ - تاثیر مطمئن انتخابات و بهبود استراتژی ها - . فعالیت در این ناحیه، انها رقابت می کنند، می توانند به صورت رتبه بندی به عنوان کارآفرین و استراتژیک بپیوندند.

هنوز استراتژی هایی وجود دارد که بر روی کارآفرینی به عنوان چشم انداز بحث برانگیز بحث می کند. این قلمرو دوباره به وسیله هیت و همکاران تجدید نظر شده است. برای اینکه شبکه کار خارجی و یک پیوستگی ، منابع و یادگیری سازمانی، نوآوری و بین المللی شود را باید شامل گردد. اگرچه دو مدل شباهت هایی دارند - تمرکز بر کار شبکه ای و رشد - ، هیت و دیگران در مدل پروژه به عنوان اضافه شدن بر منابع، شایستگی ها و استعداد برای پیشرفت با دستیابی به یک مزیت رقابتی تاکید کردند. هنوز هم تاکید شفافی بر جنبه استراتژی، افزایش سوالات در چارچوب فرصت ها وجود دارد.

در مطبوعات شماری از آنها می توانند به عنوان مرکزی برای کارآفرینی تعریف شوند. نوآوری به صورت گسترده به عنوان قلب کارآفرینی شناخته شد - دراکر،1985،... - ، به وسیله منابعی برای ایجاد تخریب، به صورت جدید، و بعضی از ابداعات مهم جدید برای بازار باشد

ماهیت فرصت ها نیز همچنین به عنوان مرکز کارآفرینی به وسیله منابع گوناگونی ارتقا داده شده است - بیلد،1994 و... - . کارآفرین در رقابت کسی است که فرصت هایی را می بیند که برای دیگران تعریف نشده است، یا فرصت هایی وجود دارد که دیگران آنها را ریسک می انگارند - ساراس واتی، سیمون،. - 1998 رشد، مالی یا غیر مالی به عنوان عنصر مرکزی کارآفرینی شناخته شده است

در شماری از مفاهیم مثل سود، مالی یا غیر مالی، دستیابی، مزیت رقابتی، تشخیص و شهرت مورد بررسی قرار می گیرند. جمع آوری این سه عنصر مورد بررسی شده با قطع نظر از مفاهیمشان به عنوان مرکز کارآفرینی می باشد.

دو استراتژی مدل کارآفرینی به وسیله ایرلند و همکاران در سال 2001 فراهم شده است که نتیجه تاکید دیگران بر ایشان بوده است. نو آوری به صورت شفاف نشان داده شده است، هنوز نیز ارتباط بین ادبیات کارآفرینی و دیگر مطبوعات ناقص می باشد. بنابر این اگرچه هر مدلی شایستگی این را دارد که با داشتن مشکلاتی برای دستیابی دیگران یکبار طبیعت استراتژی کارآفرینی را بگیرند. با موافقت تحقیق توسعه استراتژی کارآفرینی از جنبه های برجسته تسلط مدیریت بر پیدایش تولیدی که شاید جدا کردن آنها ضرورتی بر عناصر کلیدی کارآفرینی نداشته باشد.

استراتژی کارآفرینی در عمل به عنوان شماری از ارتباطات بازنگری شد. تنوع ناحیه ای از کسب و کار که به وسیله کارآفرینی تشخیص داده شده است، نیز برای تصورات بین المللی مشکل می باشد و یا هم برای تشریک مساعی هم داخلی و هم خارجی مشکل می باشد که عناصر ضروری همه اینها از کارآفرینی می باشند. کارآفرینان زیادی از استقلال، عدم وابستگی، خود اعتمادی قدردانی می کنند

همچنین اینکه آنها برای توسعه یک ایده توسعه آن به تنها تولید آن اغلب بر گرد آوری ؛ به ویژه گردآوری خارجی تکیه می کنند. نگرانی آینده به همبستگی استراتژی کارآفرینی و ایجاد ثروت بستگی دارد. بازبینی فعالیت کارآفرینان در عملکرد نشان دهنده شفافیت در تغییر خروجی مالی همچون فعالیت، با وقوع هم دستاورد مالی و هم کاهش آن است

بنابراین برای رسم ارتباط بین استراتژی کارآفرینی و دستاورد مالی بدون شرایط یا محرومیت به صورت فرا سادگی با هم همبسته شدند.

در سال 2003 ایرلند ، هیت و سیرمون ابعاد مرکزی استراتژی کارآفرینی را برای اینکه مفهوم کارآفرینی، رهبری و فرهنگ کارآفرینی، مدیریت استراتژی منابع و پذیرش ایجاد توسعه نوآوری بازنگری کردند. این مدل تغییر خاصی را در حمایت از مطبوعات، در اداره بسیاری از بحران های افزایشی با رابطه قبلی تحقیق بر روی استراتژی کارآفرینی انعکاس می دهد.

اختلافات کلیدی شامل 4 نوع ابعاد کلیدی استراتژی کارآفرینی که مفهوم کارآفرینی شروع می شود - احاطه کردن بینش، هوشیاری، و انعطاف پپذیری برای مهیا ساختن، استفاده از منابع، فرهنگ کارآفرینانه و رهبری - مثل نوآوری و خلاقیت که مورد پذیرش اند - ، مدیریت استراتژی منابع - شامل بحث های مالی، انسانی و سرمایه اجتماعی - وپذیرش خلاقیت برای توسعه نوآوری - هم قسمت اصلی و هم نموی - .

بنابراین ایرلاند و همکاران - - 2003 مدلی را که انعکاس داد تعادل بشتر دیده شده از استراتژی کارآفرینی، که هم استراتژی و هم عملکرد کارآفرینانه را احاطه کرده است، مثل یک نوآوری و استراتژی مورد استفاده در منابع معرفی کردند. بهر حال قابل بحث است که فقدان مدل به راحتی و به شفافی در اینکه چگونه کسب و کار استراتژی کارآفرینانه را در عمل به کار می گیرد.

مراجع را برای ساختار منبع سهام و ساختن منبع را برای بهره برداری از فرصت های کارآفرینی با حداقل عمل هدایت بر روی چگونگی استراتژی کارآفرینانه که ممکن است به دست بیاید را تخصیص می دهد. اخیرا توسعه ادبیات استراتژی کارآفرینانه به سمت مدل ها حرکت می کند و بر جزئیات مفاهیم تسلط دارد. در سال 2007 ایرلند و وب بر روی استراتژی کارآفرینانه به عنوان تعادل بین رفتارهای فرصت طلبی - جست وجو - و مزیت طلبی - جست و جو - و فرا اندیشی مهم ادامه دادن نوآوری تاکید کرد.

بعد از یک سال کچن، ایرلند و اسنو جست و جو و بهره برداری متعادل از همکاری نو آورانه، را با همدیگر در ادامه دادن کار شبکه ای از طریق نوآوری تقویت کردند. به خصوص آنها تشخیص دادند تفاوت بین شرکت های بزرگ و کوچک تفاوت سنگین بزرگ و ناتوان بودن آنها - منابع بیشتر در شرکت های بزرگ و انعطاف پذیری بیشتر در شرکت های کوچک - ، و اشکار ساختن توانایی عدم کوچک بودن را تقویت کردند. یک فهرست خلاصه از ابعاد اصلی ارائه چارچوب استراتژی کارآفرینی از 2001 تا 2007 ، اندیشه بالایی برای ساختن مفاهیم را توسعه داد.

چارچوب آماده سازی استراتژی کارآفرینی
هنوز سوالاتی در مورد اینکه مشخصه استراتژی کارآفرینی، بعنوان ادغام کارآفرینی و استراتژی چیست باقی مانده است. کارآفرینی با معرفی بعضی بازار جدید پویا و فعالیت های مخرب یکپارچه سازی شده است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید