بخشی از مقاله
نقش کارآفرینی در محله ها بر رشد و توسعه اقتصادي
چکیده ویژگی بارز اقتصاد امروز تغییرات سریع است.درچنین اقتصادي کشورهایی می توانند موفق باشند که قابلیت تطبیق با این تغییرات را داشته باشند. کشورهایی که در آنها میزان فعالیتهاي کارآفرینانه بالاتر است به واسطه طبیعت کارآفرینی در تطبیق با تغییرات , قادرند تا در اقتصاد جهان موقعیت بهتري کسب کنند از آنجایی که کارآفرینی از محلات یک شهر شروع شده و سرانجام تما یک کشور را فرا می گیرد بنابراین بنیان توسعه اقتصادي در کشور می تواند از کارآفرینی محله اي شروع شود و توسعه یابد.
در این مقاله سعی شده به بیان دیدگاهها و تحقیقات صورت گرفته در مورد نقش کارآفرینی بر رشد و توسعه اقتصادي پرداخته شود و تأثیر متقابل رشد و توسعه اقتصادي با کارآفرینی مورد بررسی قرار گرفته و آثار مثبت و منفی آن بیان گردیده است.
واژگان کلیدي: کارآفرینی، رشد اقتصادي، توسعه اقتصادي
مقدمه
دنیاي در حال تحول امروز، کامیابی را از آن جوامع و سازمانهایی میداند که بین منابع کمیاب، قابلیت هاي مدیریتی و منابع انسانی خود، رابطه اي منطقی و معنیدار برقرار سازند. بهعبارت دیگر، جامعه و سازمانی میتواند در مسیر توسعه، حرکت روبهجلو و پرشتابی داشته باشد که با ایجاد بسترهاي لازم منابع انسانی خود را به دانش و مهارت کارآفرینی مولد تجهیز کند تا آنها با استفاده از این توانمندي ارزشمند، سایر منابع جامعه و سازمان را به سوي ایجاد ارزش و حصول رشد و توسعه، مدیریت و هدایت کنند. امروزه کار و فعالیت، شکل تازهاي بهخود گرفته و به سوي خودکارفرمایی و خوداشتغالی در حرکت است، پس کارآفرینی و کارآفرینان نقش کلیدي در روند توسعه و پیشرفت اقتصادي جوامع ایفا میکنند.
تجارب کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی، مالزي و هند، آکنده از فعالیتهاي چشمگیر کارآفرینانی بوده که منجر به توسعهیافتگی کشورشان شده و امروز به آن میبالند. باید توجه داشت که کارآفرینان تنها به ایجاد فرصتهاي شغلی جدید نمیپردازند بلکه با ساختار، تفکر، تحرك و فرهنگ لازم، دست به تخریب خلاق میزنند تا از دل ویرانه هاي کهن، بناي رفیع آبادانی و پیشرفت را برافرازند.
با توجه به نقش و اهمیت کارآفرینی و سابقه درخشان کارآفرینان در توسعه بسیاري از کشورها و با توجه به مشکلات اقتصادي زیادي که کشور ما با آن مواجه بوده و دست یاري از هر سویی می طلبد، ترویج مفهوم کارآفرینی، بسترسازي براي فرهنگ حامی کارآفرینی و همچنین تربیت افراد (بهویژه تحصیلکردگان) براي تمامی جوامع بهخصوص جوامع در حال توسعهاي مانند ایران، از اهمیت و ضرورت حیاتی برخوردار است. از سوي دیگر، شرایط اقتصادي، صنعتی، اجتماعی و فرهنگی امروز کشور، بهگونه اي است که حل مشکلات و تنگناهاي موجود، الگوها و راه حلهاي جدید و متفاوتی را میطلبد. در عین حال، ترکیب جمعیتی جوان کشور، ضرورت ایجاد فرصتهاي شغلی و همچنین نوسان بهاي نفت، از جمله عواملی هستند که موجب میشوند سیاستگذاران و تصمیمسازان کلان کشور، به منابع درآمدي دیگري به جز نفت بیندیشند و بدونشک، آن منبع جز ابتکار، خلاقیت و نوآوري چیز دیگري نخواهد بود.
پرواضح است که چرخهاي توسعه اقتصادي، همواره با توسعه کارآفرینی به حرکت درمی آید و در اهمیت کارآفرینی همین بس که طی دهه هاي 1960 تا 1980در کشور هند بهعنوان یکی از کشورهاي جهان سوم،500مؤسسه کارآفرینی شروع به کار کردهاند.
نیروي انسانی بهعنوان منبعی نامحدود، محور هر توسعهاي به حساب میآید، در این بین کارآفرینان نقش مؤثري در فرایند توسعه اقتصادي ایفا میکنند. از این رو، پرورش و آموزش کارآفرینان، از اهمیت بسزایی برخوردار است و نیازمند متدولوژي آموزشی اجرایی براي همکاري تنگاتنگ بین صنعت و دانشگاه براي مواجهه با فشارهاي شدید اجتماعی حاصل از رشد سریع فناوري و کمبود نیروي انسانی متخصص در جهان امروز است. آنچه مسلم است، کارآفرینی بهعنوان پدیده اي نوین در اقتصاد، نقش مؤثري در توسعه و پیشرفت اقتصادي کشورها ایفا میکند و کارآفرینی در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار امروز، نقش کلیدي دارد.
معالوصف در اقتصاد پویا، ایدهها، محصولات و خدمات، همواره در حال تغییر هستند و در این میان کارآفرین، الگویی براي مقابله و سازگاري با شرایط جدید به ارمغان میآورد اما واقعیت آن است که با وجود اهمیت روزافزون این پدیده و نقش فزاینده آن در اقتصاد جهانی، متأسفانه کمتر به این موضوع پرداخته می شود و این در حالی است که امروزه، وضعیت اقتصادي و ترکیب جمعیتی کشور، بیش از پیش ما را نیازمند یافتن زمینههاي پیشرو در صحنه اقتصادي کرده و در پی آن، ضرورت داشتن الگوها و راهکارهاي مناسب، براي آموزش، تربیت و استفاده بهینه از نیروي فعال و کارآفرین بیشتر می شود. در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار امروزي که با تغییرات و تحولات سریع بینالمللی همراه شده و فرایند گذر از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی را ایجاد کرده،
کارآفرینی به عنوان موتور توسعه، میتواند در رشد اقتصادي کشورها و با ایجاد موقعیتهاي شغلی براي زنان و در نتیجه رفاه اجتماعی، نقش مهمی را عهدهدار باشد
مفهوم و ماهیت کارآفرینی
کارآفرینی، خود عمري به اندازه بشر دارد. لیکن توجه به آن در محافل علمی از اوایل قرن هجدهم میلادي بوده است. از آن زمان تاکنون اندیشمندان تعاریف گوناگونی از کارآفرینی ارائه دادهاند که هر کدام جنبهاي از موضوع را توصیف کرده اند. از میان این اندیشمندان ، به جهت نگاه نظاممند و هچنین اهمیت ویژه کارآفرینی در تئوري مشهور جوزف شومپیتر حول توضیح ادوار تجاري، تعریف ارائه شده توسط وي، بیشتر مورد توافق و اجماع محققین بوده است؛ کارآفرینی در نظر شومپیتر نیروي محرکه اصلی و موتور توسعه اقتصادي محسوب می شود. این نیرو تنها در زمان پویایی اقتصاد ظاهر میشود و نقش آن در ایجاد یک تغییر جدید (نوآوري) در ترکیبات روزمره تولید است (خارقانی، .(1385
توسعه اقتصادي و رشد اقتصادي
برخی براین عقیده اند که بین رشد و توسعه باید تفاوت قائل شد. به طور کلی رشد اقتصادي به افزایش کمی و مداوم در تولید یا درآمد سرانه کشور از طریق ارتباط با افزایش در نیروي کار، مصرف، سرمایه و حجم تجارت اطلاق میشود.از طرف دیگر توسعه اقتصادي مفهوم گستردهتري دارد. توسعه اقتصادي حاوي تغییرات کیفی درخواستههاي اقتصادي، نوع تولید، انگیزه ها و تشکیلات تولید است. اغلب عوامل تعیین کننده رشد اقتصادي در توسعه اقتصادي جاي دارند، عواملی چون تغییرات تکنولوژیکی و زیربنایی. در حقیقت توسعه اقتصادي شامل رشد و عدم رشد اقتصادي است. یک اقتصاد ممکن است رشد کند، بدون آنکه به دلیل فقر عمومی، بیکاري فراوان و نابرابریهاي اجتماعی – توسعه یابد. و یک اقتصاد ممکن است به دلیل فقدان تکنولوژي مدرن تولید و تغییرات زیربنایی و فقر کماکان روند صعودي خود را طی کند. در حالیکه توسعه اقتصادي همیشه همراه با رشد اقتصادي است. چون تجسم این نکته که اقتصادي دچار تغییرات کیفی زیربنایی شده، بدون اینکه تغییري کمی در تولید و درآمد سرانه آن به ویژه در زمانی که جمعیت در حال افزایش باشد را تجربه کند، دور از منطق بنظر میرسد. به رغم این اختلافات ظاهري، گروهی از
اقتصاددانان از دو واژه توسعه و رشد به صورت مترادف استفاده می کنند.(قره باغی، (1375
ارتباط کارآفرینی با توسعه اقتصادي و کسب وکار حال که به تبیین مفهوم کارآفرین و کارآفرینی پرداختیم، میخواهیم ارتباط آن را با موضوع رشد و توسعه اقتصادي و کسب وکار بیانکنیم. همانطور که بیان شد توسعه کسب وکار پیشنیاز توسعه اقتصادي است. در فرآیند توسعه کسب وکارهاي کوچک و متوسط یا بزرگ یا توسعه کسب وکارها توسط نهاد دولت و نظایر آن نیازمند کارآفرین و روحیه کارآفرینی هستیم، البته باید دقت کرد زیرا براي رسیدن به این اهداف فقط نیازمند کارآفرینان نیستیم بلکه عوامل دیگري نیز مورد نیاز خواهدبود. براي مثال مدیریت توانمند یکی از نیازهاي ضروري است اما به طور قطع این مدیر توانمند باید داراي روحیه کارآفرینی باشد. همچنین میتوان گفت که به سرمایهگذاري نیازمندیم که کارآفرین باشد و نه یک سرمایهگذار سنتی.
مسلم است که در مرحله ایجاد و راهاندازي کسب وکارها نیازمند کارآفرینان خواهیم بود زیرا آنها بهدلیل داشتن ویژگیهاي منحصربهفرد که پیش از این ذکر شد، میتوانند بهتر از هر فرد دیگري کسب وکارها را راه اندازي کنند. در واقع کارآفرینان بهترین گزینه براي تأسیس شرکتهاي موفق هستند. چنانچه سازمان تأسیس شد، در مرحله رشد، توسعه و بلوغ سازمان نیازمند کارآفرینی سازمانی هستیم تا بتوان به تغییرات محیط پاسخ مناسب داد و با ایجاد خلاقیت و نوآوري از قافله رقابت عقب نماند.
علاوه بر اینها نیازمند سازمان کارآفرینانه هستیم تا بستر مناسب براي انجام فعالیتهاي کارآفرینانه در سازمان مهیا شود و سازمان بتواند در محیط رقابتی و پرچالش فعلی به حیات خود ادامه دهد.
فعالیت کارآفرینی بر حسب میزان رشد بنگاه سبک زندگی فعالیت کارآفرینانه کوچکی که از مالکان حمایت می کند و معمولا رشدي ندارد شرکت بنیادي نوعی شرکت که با تحقیق و توسعه شکل میگیرد و اغلب سهامی عام ندارد فعالیت کارآفرینی با پتانسیل بالا پتانسیل رشد بالایی دارد و علاقه سرمایهگذاران را جلب میکند غزالها فعالیت کارآفرینانه با رشد بسیار بالا علاوه بر تقسیمبندي فوق، کارآفرینی را از نگاه سازمان میتوان به کارآفرینی فردي و کارآفرینی درون سازمانی تقسیم کرد. کارآفرینی درون سازمانی سعی دارد با کمک منابع مالی سازمان مافوق به اصلاح سازمان موجود بپردازد. در حالی که غالباً یک کارآفرینِ فردي به دنبال توسعه و ایجاد یک فعالیت نوین است. اگر سازمانی بخواهد همواره در نقطه بهینه باشد باید 4 عامل کارآفرینی، اجرا، اداره و هم افزایی را در کنار هم ایجاد کند (قیاسی، .(1385
نقش شرکتهاي کوچک و بزرگ در رشد اقتصادي
روند توسعهیافتگی در کشورهاي مختلف، متفاوت بوده است، البته در روند توسعه هر یک از کشورها (حتی کشورهاي داراي روند توسعه یکسان) نیز گاه یک یا چند بخش خاص از صنعت مورد توجه بوده است. آنچه در روندهاي توسعه کشورهاي مختلف، مشترك است توسعه کسب وکار است. نمیتوان کشور توسعهیافته اي را پیدا کرد که توسعه کسب وکار ها در روند توسعهیافتگی آن، مشاهده نشود. البته ممکن است کشورهاي مختلف طی روند توسعه، بر روي تعدادي کسب وکار مشخص تمرکز کرده باشند و
به توسعه کمی و کیفی آنها بیش از سایر کسب وکارها پرداخته باشند اما تصور توسعه یافتگی بدون ایجاد، رشد و توسعه شرکتها و سازمانهاي صنعتی غیرممکن است. به این ترتیب میتوان گفت یکی از پیشنیازهاي توسعه یافتگی، توسعه کسب وکار است، البته این کسب وکارها ممکن است مربوط به شرکتهاي بزرگ یا شرکتهاي کوچک و متوسط
باشد یا توسط نهاد دولت انجامگرفته یا ترکیبی از موارد یاد شده باشد. (پورداریانی،.(1386
نقش شرکتهاي کوچک و بزرگ در رشد اقتصاد ملی
نمودار (2) نقش کارآفرینی را در فرآیند رشد و توسعه اقتصادي نشان می دهد3، در واقع بیان کننده تأثیر بستر و زمینه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بر پیش نیازها و پیش شرطهاي کارآفرینی است. به این ترتیب درصورتی که شرایط اقتصادي ازبعد کارآفرینی مهیا باشد یکسري فرصتهاي کارآفرینانه و تواناییهاي مرتبط با آن در جامعـه شکل خواهدگرفت. فرصتها و تواناییهاي کارآفرینانه نیز چنانچه با یکدیگر ترکیب شوند موجب رشد اقتصادي و ایجاد اشتغال خواهند شد. (پورداریانی،.(1386
با ترکیب دو نمودار((1 و (2) نمودار (3) به دست میآید که الگویی براي دستیابی به توسعه اقتصادي فراهم میکند. در واقع در نمودار (3) نقش شرکتهاي کوچک و بزرگ و کارآفرینی به صورت هر دو با هم، در رشد و توسعه اقتصادي نشان داده شده است:4
با توجه به نمودار (3) میتوان روندهاي مختلف توسعه در جوامع را به این صورت بیان کرد:
• توسعه کسب وکارهاي بزرگ، مانند ژاپن و کره جنوبی،
• توسعه کسب وکارهاي کوچک و متوسط، مانند سنگاپور و تایوان،
• توسعه کارآفرینی.
میتوانیم دو روند دیگر توسعه را نیز به فهرست پیشین اضافه کنیم:
• توسعه متمرکز دولتی، مانند شوروي سابق، چین و هند در دهه 1970-1980،
• توسعه مخلوط (ترکیبی از سیاستهاي یاد شده )، مانند آمریکا.
به این ترتیب تعداد روندهاي مختلف توسعه در جوامع بیشتر خواهد شد. چنانچه در نمودار (3) از انتها به ابتدا حرکت کنیم، میتوانیم به مدلی براي اشتغالزایی
دستیابیم، به این ترتیب که با توسعه کسب وکارهاي بزرگ و اصلی یا توسعه کسب وکارهاي کوچک و متوسط یا از طریق توسعه کارآفرینی (یا ترکیبی از حالات یاد شده)