بخشی از مقاله

چکیده:
کارآفرینی،مفهومی است که همواره همراه بشر بوده وبه عنوان یک پدیده نوین نقش موثری را در توسعه و پیشرفت اقتصادی و افزایش تولیدملی کشورها داشته است،به طوری که دراقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار امروزه دارای نقش کلیدی است. به قول شومپیتر،کارآفرینی موتوررشدوتوسعه اقتصادی است،که بدون آن هیچ کشوری نمی تواند به توسعه اقتصادی دست یابد.

درنظام اقتصادی توسعه یافته نوآوران، صاحبان فکر وایده سرمایه های اصلی یک بنگاه اقتصادی واز عوامل اصلی توسعه پایدار محسوب می شوند.دراین مقاله با استفاده از منابع کتابخانهای و دیدگاه صاحبنظران حوزه کارآفرینی،به نقش و جایگاه آن دررشد وتوسعه اقتصادی پایدار اشاره شده وکارآفرینی به عنوان نیروی محرک اصلی توسعه جوامع مورد توجه قرارمی گیرد.بر همین مبنا در ابتدا ادبیات کارآفرینی و توسعه اقتصادی وتوسعه پایدارانجام گرفته وسپس با توجه مبانی نظری به نقش کارآفرینی دررشد اقتصادی وتحقق توسعه پایدار پرداخته شده است.

-1مقدمه:
کارآفرینی نه فقط یک علم،بلکه شیوه وهنری ویژه برای زیستن است وبرگزیدن آن می تواند موجب ارتقاء کیفیت زندگی گردد،بیش از دو  قرن نیست که در ادبیات مدیریت و اقتصاد وارد شده و مانند سایر واژه  ها تغییرات زیادی رابه خود گرفته و از رشد تکاملی برخوردار بوده است ؟

کارآفرینی  ابتدا  در  نظریه  های  اقتصادی  تبلور  یافته  و  به  عنوان  عامل اصلی ایجاد ثروت و یا ارزش اقتصادی شناخته شده و از قرن پانزدهم  تاکنون،درکانون مکاتب  مختلف  اقتصادی  قرارداشته  است.  [2]امروزه   ساختار اقتصادی دنیا با گذشته به طور اساسی تفاوت دارد.

توسعه پایدار  امروز برپایه نوآوری و خلاقیت واستفاده از دانش استوار  است  توسعه  کارآفرینی  درکشور  ضمن  فراهم  آوردن  زمینه  رشد  و  توسعه  پایدار،مسائل  و مشکلات  جاری  از  جمله  فقر،  نابسامانی اجتماعی  و   فرهنگی، بیکاری دانش آموختگان دانشگاهی و معضل انبوه سایر  بیکاران را مرتفع خواهد کرد

در واقع کارآفرینی که به مفهوم کشف و  بهره برداری از فرصت ها به منظور ارزش آفرینی در حوزه های مختلف  اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه است، پایه و اساس توسعه همه جانبه محسوب می شود مطالعات و تحقیقات نشان می دهد کارآفرینی  نقش شایسته و بایسته ای در رشد و توسعه اقتصادی، حضور فعال در   بازارهای  جهانی،  رقابت،اشتغالزایی  پایدار،  توسعه  عدالت،کاهش  فقر،   درآمد  ملی  و  حل  مشکلات  جامعه  دولت  وبخش  عمومی دارد

برای توسعه کارآفرینی در کشور به کارآفرینان توانمند نیاز است ؟منظور از  توسعه  کارآفرینی  ایجاد فرهنگ  کارآفرینی  در  کشور،تقویت  گرایش  مثبت  عمومی  به  کارآفرینی  و  درپی  آن  افزایش  نرخ  فعالیت  های  کار آفرینانه است.کارآفرینی نه تنها یک حوزه علمی نو خاسته بلکه یک نوع  راه و رسم زندگی است

کارآفرینی کانون و مرکز ثقل کار و تلاش و پیشرفت در عصر مدرنیته تلقی میشود. بدون توجه کافی به مقوله توسعهی فرهنگ کارآفرینی، نمیتوانیم به شاخصهای رشد و توسعه دست یابیم که از طریق تغییردرروند تولید، بهرهوری و پیشرفت فنی و صنعتی در عرصه اقتصادحاصل میشود.درگذارازمرحله سنتی به صنعتی،باید به توانمند یها و قابلیتهای فردی کارآفرینان در بهرهگیری از منابع طبیعی و بکارگیری تکنولوژی مدرن توجه ویژهای داشته باشیم،زیرا آنها با بکارگیری روشهای جدید در بازار،خود را برای استفاده بهینه از ابزار و دستیابی به کیفیت مطلوب کالا و خدمات آماده میکنند.

مبانی نظری:
تعاریف ومفاهیم کارآفرینی

واژه کارآفرینی از ریشه ی فرانسوی - - Entreprendre است که مفهوم تعهد کردن کاری را در برمی گیرد.کارآفرین کسی است که تعهد می کند تا سازماندهی ومدیریت کسب وکار جدیدی را توأم با ریسک است،بپذیرد.[3] کارآفرین درزبان فرانسه،ابتدا به کسی اطلاق می شدکه گروه موزیک یا دیگر فعالیت های تفریحی وسرگرم کننده را سازماندهی می کرد. سپس در اوایل قرن شانزدهم میلادی این مفهوم برای کسانی به کار برده می شدکه به مأموریت های نظامی اعزام می شدند.

به تدریج این واژه درقرن هفدهم کاربرد بیشتری پیدا کردوفعالیت های مهندسی، همچون امور ساختمانی سنگرسازی را نیز شامل شد.با شروع قرن هیجدهم،این اصطلاح برای فعالیت های اقتصادی نیز به کار گرفته شد.در این قالب،مفهوم کارآفرین،بیش از چها قرن مسیر تکاملی خود را پیمود.ازاین زمان به بعد بودکه واژه ی کارآفرین برای فعالیت های متنوع ودر قالب دیدگاه های مختلف مطرح شد.
 
ژان باتیست سی اولین کسی بودکه بر نقش حیاتی کارآفرینان در بسیج منابع اقتصادی براساس اصول بهره وری تاکید کرد.

ژوزف شومپیتر - 1934میلادی - اقتصاددان برجسته،کارآفرینی راموتور محرکه ی توسعه ی اقتصادی می داند و از آن تحت عنوان "تخریب خلاق"یاد می کند. این بدان معنی است که کارآفرین،تعادل ایستا را در اقتصاد تخریب و تعادل پویایی را که لازمه ی توسعه ی اقتصادی است،ایجاد می کند.

در مجموع،سه نگرش اصلی اقتصادی درحوزه کارآفرینی وجود دارد: -1مکتب نئوکلاسیک -2مکتب اتریش -3مکتب

شومپیتر در مکتب نئوکلاسیک،کارآفرین یک صاعقه ی حسابگر است.افرادی که به سرعت رعد وبرق،گزینه هاوفرآیند های مولدرا بررسی وبهترین گزینه ها را انتخاب می کنند.مکتب اقتصادی اتریش،مفهومی پویاتر وغنی تر از کارآفرینی مطرح می کند.براساس رویکرد این مکتب،کار آفرینان فرصت های بازار نامتعادل را کشف واز آنها بهره برداری می کنند تا بازار به موقعیت تعادل برسد.شومپیتر به عنوان دانشجوی مکتب اتریش،کارآفرینی را فردی متفکر،جسورورهبری الهام بخش می داند که باید با ترکیب منابع اقتصادی درقالب روشی جدید،عدم تعادل اقتصادی ایجادکند

کارآفرینی،فرایندپذیرش مخاطرات و پیامدهای تأسیس کسبوکار بر مبنای اندیشه ها و ایدههایی است که نتیجه آن ایجاد فرصتهای شغلی و بهبود شرایط اقتصادی و ارتقای توانمندی جوامع خواهد بود.به عبارت دیگر،کارآفرینی فرایند ایجاد ثروت و هدایت خلاقانه منابع،خلق سازمان یا سازمانهای جدید و نیز توسعه موقعیت های اقتصادی وروش اداره ومدیریتی است که فرصتها را کنترل و تعقیب کرده و به عنوان شیوهای عالمانه از زندگی با درک ظرفیت های بلااستفاده،زمینه را برای بهرهگیری از آن فراهم میسازد و برای رسیدن به آرمان رشد اقتصادی ورفاه اجتماعی به وسیلهی افزایش سرانه تولید و کاهش نرخ بیکاری به جریانها و شریانهای اقتصادی و اجتماعی کمکهای شایان توجه و موثری می کند

-3اهمیت وضرورت کارآفرینی
بی شک،روند توسعه ی اقتصادی درکشورهای توسعه یافته،بیانگر این واقعیت است که اقتصاد تحت تأثیرکارآفرینی است،به گونه ای که کارآفرینان درتوسعه ی اقتصادی کشورهای توسعه یافته،نقش محور ی داشته اند و کشورهای توسعه نیافته اهمیت آن را در توسعه ی اقتصادی نادیده گرفته اند:سرمایه ی در دسترس کشورها را کشف واز آن ها بهره وری برداری می کنند.

تاریخچه توسعه اقتصادی درکشورهای توسعه یافته،مستنداتی برای حمایت ازاین واقعیت فراهم می آورد که اقتصاد،تحت تأثیر کارآفرینی است.

شواهدی وجود داردکه نشان می دهدکه نشان می دهد علت توسعه کشورهایی همچون آمریکا،ژاپن وآلمان که از نظر صنعتی توسعه یافته اند،کارآفرینی است.کارآفرینی هم اکنون به عنوان یک حرفه ظهور کرده است وهمانند دیگر حرفه ها باید توسعه یابد واز طریق برنامه های آموزشی ودانشگاهی خاص مبتنی بر مطالعات رفتاری وتجربی،پرورش پیدا کند.

امروزه صاحبنظران بر نقش کارآفرینی در توسعه اقتصادی واجتماعی اتفاق نظر دارند.مهمترین این نقش ها عبارتند از:

-1کارآفرینی موجب گردآوری پس انداز های عمومی بی هدف وسر گردان می شود وتشکیل سرمایه را بهبود می بخشد.

-2کارآفرینی منجر به ایجاد اشتغال درمقیاس وسیع می شود.بنابر این،کارآفرینی مشکلات بیکاری راکه ریشه ی بسیاری ازمشکلات اقتصادی-اجتماعی است،کاهش می دهد.

-3 کارآفرینی به توسعه ی متوازن منطقه ای منجر می شود.

-4 کارآفرینی باعث کاهش تمرکز اقتصادی در جامعه می شود.

-5 کارآفرینی منجر به توزیع ثروت،درآمد وحتی قدرت سیاسی به صورت عادلانه در جامعه می شود.

-6 کارآفرینی کیفیت زندگی را بهبود می بخشد.کارآفرینان،پیوسته در حال ابداع وتوسعه ی کالاها وخدمات جدیدند.

-7 کارآفرینی،تجارت خارجی را که جزء مهمی از توسعه ی اقتصادی کشورهاست،ارتقاء می دهد.

علاوه برموارد یاد شده،می توان کارآفرینی را عامل تحریک وتشویق حس رقابت،ترکیب ومهیا کردن عوامل تولید،عامل ساماندهی منابع واستفاده ی اثر بخش ازآن ها،عامل یکپارچگی وارتباط بازارها،عامل رفع خلل،شکاف وتنگناهای بازار واجتماع،عامل کاهش بوروکراسی - کاهش پشت میز نشینی ومشوق عمل گرایی و.... - ،عامل شناخت، ایجاد وگسترش بازارهای جدید،عامل نوآوری روان کننده ی تغییر وعامل تعادل در اقتصاد پویا،تلقی کرد.

-4انواع کارآفرینی
کارآفرینی وکسب وکارهای مخاطره آمیز،محرک توسعه ی اقتصادی است وکارآفرینان که دررأس کسب وکارهای مخاطره آمیزند،در جست وجوی فرصت هایند وخلاقیت،ابزاری برای موفقیت آنان محسوب می شود.

کارآفرینی فرآیندی است که در آن ایده وفکر جدید با بسیج منابع از طریق فرایند ایجاد کسب وکار - کسب وکارالکترونیکی یا اینترنتی، کسب وکار خانگی،کسب وکار خانوادگی،کسب وکار کوچک ومتوسط - که توأم با مخاطره ی مالی واجتماعی وحیثیتی است،محصول و خدمت جدید به بازار عرضه می شود.

صاحبنظران تقسیم بندی های مختلفی از کارآفرینی ارائه کرده اند که مهمترین آن ها عبارتند از:

1-4کارآفرینی فردی - مستقل - : حالتی است که فردی کسب وکارمستقلی را ایجاد می کند یا نمایندگی آن را از طریق شناسایی فرصت وبسیج منابع وامکانات لازم به دست می آورد وتمرکز او نوآوری،توسعه ی فرآیند،ایجاد محصولات یا خدمات جدید است.

2-4کارآفرینی سازمانی یا درون سازمانی:شامل پرورش رفتار کارآفرینانه در سازمانی است که قبلاً تأسیس شده،وفرآیندی است که محصولات - خدمات - یا فرآیندهای نوآورانه با خلق فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان ایجاد می شود.در این نوع کارآفرینی،یک شرکت یا سازمان،محیطی را فراهم می سازد تا اعضا بتوانند در امور کارآفرینی مشارکت کنند وطی آن،محصولات،خدمات یا فرآیندی نوآورانه از طریق ایجاد فرهنگ کارآفرینانه به ظهور می رسند.

-5توسعه اقتصادی:
توسعه اقتصادی - Economic development - از  مفاهیمی  است که  اغلب با مفهوم رشد اقتصادی یکی شمرده می شود،درحالی که  بین این دو مفهوم  تفاوتهای  قابل  ملاحظه  ای  وجود  دارد.رشد  اقتصادی  دربر گیرنده شاخصهای کمی اقتصادی است،لکن توسعه اقتصادی متضمن  فرآیندهای  پیچیده تری است،به  گونه  ای که  این  مفهوم  با  مفاهیمی  چون تغییر و تحولات اقتصادی نزدیکتر است تا مفهوم رشد اقتصادی    [4] مک لوپ می گویدْ توسعه اقتصادی عبارت است از کاربرد منابع تولیدی  به نحوی که موجب رشد بالقوه مداوم درآمد سرانه در یک جامعه بشود ؟ و نیز اظهار شده که توسعه اقتصادی فرآیندی است که طی آن مبانی   علمی وفنی تولید ازوضعیت سنتی به وضعیت مدرن متحول می شود.

 -6توسعه پایدار:
مفهوم  توسعه  پایدار - - Sustained developmentمفهومی  است  که   درسالهای  اخیر در ادبیات  جامعه  شناسی مطرح  شده  است.در   سمپوزیمی که درسال ٌٌْْدر لاهه برگزار شد،در مورد مفهوم توسعه  پایدارآمده است:اگرمنظور ازتوسعه،گسترش امکانات زندگی انسانهاست  ، این امر نه تنها در مورد نسل حاضر بلکه برای نسلهای آینده نیز باید   مد نظر باشد

منظور از توسعه پایدار تنها حفاظت از محیط زیست نیست،بلکه مفهوم  جدیدی از رشد اقتصادی است.رشدی که عدالت و امکانات زندگی را  برای تمام مردم جهان و نه تعداد اندکی افراد برگزیده است ؟ در فرآیند  توسعه پایدارسیاستهای اقتصادی،مالی،تجاری،انرژی،کشاورزی، صنعتی  و ؟؟؟ به گونه ای طراحی می شود که توسعه اقتصادی،اجتماعی و زیست  محیطی  را  تداوم  بخشد  ؟بر  این  اساس  دیگر  نمی  توان  برای  تامین   مصارف  جاری  ،  بدهی  های  اقتصادی که  باز  پرداخت  آن  بر  عهده   نسلهای آینده است ، ایجاد کرد ؟در نهایت توسعه پایدار به معنی عدم  تحمیل  آسیبهای  اقتصادی،اجتماعی  و  یا  زیست  محیطی  به  نسلهای   آینده است.

-7سبک زندگی کارآفرینانه:

ارتباط میان کارآفرینی و فرهنگ از دو جنبه قابل بحث است. از یکسو نتایج جامعه بر کارآفرینی تأثیر میگذارد و از سوی دیگر فرایند کارآفرینی و فرهنگ حاکم بر آن، علاوه بر اینکه متأثر از مبانی فرهنگ جامعه است، می تواند تحولات اساسی نیز در آن ایجاد کند.
 
کارآفرینی با ایجاد فرصتهای شغلی، تولید ثروت و بهبود شرایط اقتصادی، پیش زمینهای اساسی برای ارتقای فرهنگ جامعه است. با رفع نیازهای اولیه معیشتی، زمینه برای بروز نیازهای عالیتر انسان فراهم می شود و اگر این کار در مسیر درست هدایت شود، به شکوفایی و تعالی انسانها میانجامد. علاوه بر این، نوآوری که از مشخصههای کارآفرینی است، موجب تولید محصولات و خدمات جدیدتر و متنوعتر میگردد و بدین ترتیب قدرت انتخاب مردم افزایش مییابد. با افزایش میزان رفاه، آسایش و اوقات فراغت افراد، فرصتهای بیشتری برای فعالیتهای فرهنگی ایجاد می شود. در ضمن نحوه شکلگیری و ثمربخشی کارآفرینی، روشها و شیوههای خاصی را میطلبد که بر پایه باورها و ارزشهای ویژهای استوار است. مجموعه این روشها و باورها را می توان یک فرهنگ تلقی کرد

امروزه فرهنگ کارآفرینی به عنوان یکی از اجزاء و خرده فرهنگهای اصلی جوامع توسعه یافته محسوب می شود.کشورها از طریق تأکید بر توسعه و نهادینه کردن این شکل از فرهنگ، در پی ایجاد و گسترش بستر مناسب به منظور فعالیت اثربخش کارآفرینان و شرکتهای کارآفرین مبتنی بر دانش و فناوری هستند تا قادر گردند در مسیر توسعه ملی گامهای موثری بردارند. فرهنگ کارآفرینی در راستای تکمیل زنجیره " ایده تا ثروت" یا فرایند تبدیل دانش به فناوری و سپس محصول یا خدمت در جامعه است تا از طریق آن، فرایند توسعه ملی تسهیل و تسریع شود

-8 عوامل مؤثر بر نهادینه سازی سبک زندگی کارآفرینانه:
با مطالعه نتایج تحقیقات گذشته،در خصوص کارکرد و ارتباط هر کدام از عوامل فوق در فرایند توسعه و تثبیت فرهنگ کارآفرینی در جامعه توضیحاتی ارایه میگردد:

-1-8نهاد قانونگذاری - مجلس شورای اسلامی - :
یکی از اصلیترین راهکارهای بهبود فضای کسبوکار، تنظیم و تصویب قوانین مناسب در حوزه بازار کار است. به همین دلیل است که نقش مجلس شورای اسلامی به عنوان قوه مقننه در توسعه اشتغال و کارآفرینی و به تبع آن کاهش نرخ بیکاری، بسیار قابل توجه و تعیینکننده است.

-2-8نهاد اجرائی - دولت - :

حجم موفقیت فعالیتهای کارآفرینانه در یک جامعه به تصمیمات اقتصادی مستقل هر کدام از افراد آن جامعه بستگی دارد. احتمال اینکه مردمان یک کشور در کسبوکارهای کارآفرینانه شرکت کنند، به انگیزه فردی آنان برای تبدیل شدن به کارآفرین، توانایی آنها برای تقبل فعالیتهای کارآفرینانه و برداشتهایشان از فرصتهای در دسترس بستگی دارد.محیطهای حاکم برهرکشور میتوانند هرکدام از این عوامل را تحتتأثیر قرار دهند.سیاستهای دولت در قبال کارآفرینان برای ارایه کمکهای مالی از طریق یارانهها و وامهای ترجیحی یا سیاستهای مالی مساعد که آنرا محیط تنظیمی برای کارآفرینی مینامند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید