بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش حاضر بهمنظور بررسی تأثیر استفاده از روش کلاس معکوس بر میزان جنبه عاطفی انگیزش پیشرفت دانشآموزان انجام گرفت. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را کلیه دانشآموزان دوره ابتدایی شهرستان قائمشهر در سال تحصیلی 94-95 به تعداد 3860 نفر که در 111 کلاس پایه ششم مشغول به تحصیل بودند، تشکیل میدادند.

از میان مدارس شرکت کننده در طرح تدریس تخصصی، یک مدرسه و در آن دو کلاس پایه ششم به روش تصادفی ساده بهعنوان گروههای آزمایش و کنترل انتخاب شدند. برای اندازهگیری انگیزش پیشرفت از پرسشنامه واینر استفاده شده است. روایی محتوایی این پرسشنامه به وسیله متخصصان تایید شده است و پایایی این ابزار به روش آلفای کرونباخ 0,51 به دست آمده است. برای تحلیل دادهها نیز از روش تحلیل کوواریانس استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاکی از تأثیر استفاده از روش کلاس معکوس بر جنبه عاطفی انگیزش پیشرفت دانشآموزان بود.

مقدمه

سیر تحول و پیشرفت علوم و فنون در عصر حاضر شتابی روزافزون یافته است و تکنولوژیهای اطلاعاتی هر روز با ابداعی نوین، اطلاعات بیشتر و بیشتری را در اختیار مخاطبان قرار میدهند؛ بنابراین بیمناسبت نیست که از دوران حاضر با نام »عصر اطلاعات« یاد میکنند. در این شرایط و با توجه به وظیفه ذاتی آموزشوپرورش، طبیعی است که از نظام آموزشی با همه محدودیتهایش انتظار رود تا این حجم از اطلاعات را در اختیار فراگیران قرار دهد.

کمبود زمان، نبود انگیزه یادگیری، بهروز نبودن محتوای آموزشی و ... از جمله محدودیتهایی هستند که موجب عدم تطابق و هماهنگی میان نظام آموزشی و عصری که در آن زندگی میکنیم، شدهاند و به همین سبب، یکی از مأموریتهای ما در نظام آموزشی، رفع موانع و محدودیتها و استفاده از فرصتهای موجود است. نظام آموزشی باید نحوه تعامل با اطلاعات را به دانشآموزان بیاموزد. در این میان، دو محدودیت اساسی سد راه تحقق این مهم هستند که یکی حجم بالای کتب درسی و دیگری کمبود زمان تدریس است. در نتیجه باید به دنبال رویکرد جدیدی باشیم که به کلاس درس نگاه متفاوتی داشته باشد.

با ظهور فناوری اطلاعات و ارتباطات، آموزشوپرورش فعالیتهای خود را به سمت استفاده از آموزش الکترونیکی سوق داد و این نوع از آموزش به یکی از اجزای لاینفک آموزش در نظام آموزش رسمی بسیاری از کشورها تبدیل شد. اقبال عمومی بهسوی آموزش الکترونیکی تا جایی پیش رفت که برخی، مزایای آموزش سنتی و چهره به چهره را نادیده گرفته و آموزش الکترونیکی را تنها راه آموزش برای یادگیری پایدار در سطح آموزش رسمی قلمداد میکردند. علیرغم وجود مزایای فراوان این روش، پس از مدتی نارساییها و کاستیهای این روش آشکار گشت

چنین شرایطی صاحبنظران تعلیم و تربیت را دچار این چالش نمود که با فناوری امروز و سرعت رشد و فراگیر شدن استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در عرصه جهانی چگونه میتوان فراگیران را به بهترین وجه تربیت نمود و برای زندگی در چنین جوامعی آماده ساخت. آنچه بهعنوان پاسخی برای این چالش مطرح شد، مدل یادگیری تلفیقی است که برترین ویژگیهای آموزش حضوری و الکترونیکی را با یکدیگر ترکیب نموده است

این شیوه با افزودن شیوه یادگیری دانشآموزمحور به آموزش حضوری و استفاده از ابزارهای توانمندی مانند محتوای آموزشی استاندارد، بهسادگی میتواند کیفیت آموزش بالاتری را نسبت به هر دو شیوه یادگیری به دست دهد؛ اما علاوه بر کیفیت یادگیری، سیستم آموزش تلفیقی با هزینه مالی کمتری نسبت به روشهای حضوری و با کیفیت بالاتری نسبت به آموزش الکترونیکی پیادهسازی میگردد

در دهههای اخیر، شاهد تحول رویکردهای جدید انتقال دانش با گذار از دیدگاه رفتارگرایی به دیدگاه سازندهگرایی بودهایم. در سازندهگرایی تأکید متخصصان بر استفاده از روشهای نوین دانشآموزمحور است 

منظور از آموزش دانشآموزمحور آموزشی است که در آن فراگیران به کمک معلم، خود مسئولیت درک و فهم مطالب را بر عهده میگیرند 

با توجه به دیدگاه سازندهگرایی، یکی از مؤثرترین مدلهایی کهاخیراً مورد توجه بسیار قرار گرفته و ارتباط بسیار نزدیکی با فلسفه سازندهگرایی دارد، مدل »کلاس معکوس« است که میتوان به عنوان راه حلی برای معضلات مطرح شده، به آن پرداخت که تحقیقات متعددی نیز در این زمینه به انجام رسیده است. این واژه نخستین بار در سال 2000 توسط مائورین لیج و همکارانش وارد ادبیات علوم تربیتی شد. آنها معتقدند که با ظهور فناوریهای نوین و چندرسانهایها، فعالیتهای تدریس کهقبلاً به طور سنتی در کلاس درس روی میداد، اکنون باید خارج از کلاس درس صورت پذیرد 

در این مدل، محتوای درسی خارج از کلاس درس و بهوسیله فناوریهای مختلف در اختیار دانشآموزان قرار داده میشود تا زمان درون کلاس صرف بحث و بررسی، انجام تکالیف، کاربست محتوا و ... شود. بر این اساس، سطوح پایینی حیطه شناختی یعنی »دانش« و »فهمیدن« در خارج از کلاس درس محقق میشود و سطوح بالاتر یعنی »کاربست«، »تحلیل«، »ترکیب« و »ارزشیابی« در درون کلاس درس و با راهنمایی معلم صورت میپذیرد

با این روش، دانشآموز میتواند آنچه را که معلمقبلاً در کلاس به او منتقل میکرد میکرد، پیش از کلاس ببینید و بشنود و هنگامیکه به کلاس میآید، با ذهنی پرسشگر وارد میشود. معلم در کلاس فعالیتهای یادگیری را بر عهده دارد؛ فعالیتهایی که بهصورت بحثهای گروهی، طرح سؤال، امتحانهای کوتاهمدت، ارائه فراگیران، آزمایش و دیگر فعالیتها انجام میشوند. در این روش، معلم طراح و مدیر فعالیتهای کلاس است - عطاران، . - 1393 به بیان سادهتر، در کلاس معکوس نقش اصلی معلم طراحی آموزشی است؛ یعنی طراحی سناریوهای یادگیری که پلهپله دانشآموزان را به هدفهای یادگیری مشخص نزدیک کنند.

برای به ثمر نشستن تلاشهای آموزشی و پرورشی و شیوههای گوناگون تدریس، توجه به نیازهای روحی و روانی دانشآموزان لازم و ضروری است. نیاز به عزت نفس و انگیزش پیشرفت از نیازهای اساسی و غیرقابل انکار دانشآموزان برای پیشرفت تحصیلی است. بررسی انگیزه پیشرفت از جنبههای گوناگون اهمیت دارد و از جهاتی در پیشبینی پیشرفت تحصیلی میتواند مهمتر از هوش و استعداد باشد؛ زیرا هوش از سازههای ثابت ونسبتاً دگرگون ناپذیر است، اما انگیزهی پیشرفت و سازههایی مانند آن همچون عزتنفس را میتوان با چارهاندیشیهایی دگرگون ساخت.

در نیم سده گذشته بررسیهای متعددی همبستگی میان انگیزهی پیشرفت با پیشرفتهای شغلی، رضایت از زندگی، خلاقیت و پایداری شخصیتی را نشان میدهد. افزون بر این، رشد صنعتی، اقتصادی و علمی جامعه با سطح انگیزهی پیشرفت در اعضای آن جامعه رابطهای مستقیم دارد

بهطور کلی انگیزهی پیشرفت، در برگیرنده الگویی از برنامهریزی، فعالیتها و احساساتی است که با تلاش برای دستیابی به نوعی برتری مرتبط است. بارها شاهد بودهایم که بعضی دانشآموزان علیرغم برخورداری از توانایی و استعداد یادگیری یکسان و شبیه به هم در پیشرفت تحصیلی تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند.

این تفاوتها نهتنها در یادگیری درسهای آموزشگاهی بلکه در سایر فعالیتهای غیر تحصیلی نیز به چشم میخورد. دلایل این امر را در حوزه انگیزش جستجو نمود. شناسایی مفهوم انگیزش و آگاهی از انگیزههای مختلف و تأثیر آنها بر فرایند یادگیری دانش آموزان به معلم کمک میکند تا در طرح و اجرای برنامههای آموزشی خود روشهای بهتری را به کار بندد.

تعریفهای مختلفی از اصطلاح انگیزش وجود دارد. یکی از جامعترین آنها تعریف زیر است: »انگیزش به نیروی ایجادکننده، نگهدارنده و هدایتکننده رفتار گفته میشود.« انگیزه نیز بهصورت نیاز یا خواست ویژهای که انگیزش را موجب میشود تعریف شده است - سیف، . - 1394 متغیرهای زیادی بر انگیزش دانشآموزان اثر میگذارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید