بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش به روش تدریس نمایشخلاق بر مهارت داستاننویسی در دانشآموزان کلاس ششم دوره ابتدایی شهرستان بوکان صورت گرفته است متغیر مورد بررسی در این پژوهش داستاننویسی بود روش مطالعه حاضر نیمه آزمایشی بود که بر روی نمونهای 103 نفری 53 - دختر و 50 پسر - از دانشآموزان کلاس ششم اجرا گردید. مقیاس داستاننویسی به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. که روایی و پایایی آن نیز احراز گردید. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل کواریانس استفاده شد. یافتهها نشان دادند که دانشآموزانی که از طریق روش تدریس نمایشخلاق آموزش دیده بودند نسبت به دانشآموزانی که به روش تدریس رایج آموزش دیدهاند، پیشرفت معناداری در نمره مقیاس داستاننویسی داشتند.

واژگان کلیدی: روش تدریس نمایشخلاق، داستاننویسی، دوره ابتدایی.

مقدمه

نخستین کوششهای کودک برای تولید خط و نخستین تجربههای او از وجود نظام نوشتاری را باید در خط خطیکردنها و نقاشیهای وی جستجو کرد. نقاشیها را باید نخستین نوشتههای کودک به شمار آورد  کودک در نقاشی خود مفاهیمی از محیط را باز میتاباند و زمانی که با قصهپردازی درباره نقاشیهای خود، این نمادهای مکتوب و تصاویر را به زبان مبدل میکند، به تجربههای تازه در عرصه زبان دست مییابد. قابلیت تبدیل تصاویر و خطوط به زبان شفاهی، آغاز آگاهی کودک به وجود رابطه میان نوشتار و گفتار است.

داستانها یک سلسه وقایق و رویدادهای واقعی و غیر واقعی هستند که به صورت زنده و همراه با جزئیات بیان شده به طوری که تخیلات خواننده بتواند آنها را در ذهن خود مجسم کندمیرصادقی عناصر داستان را پیرنگ، شخصیتپردازی، حقیقت مانندی، درونمایه یا مضمون، موضوع، زاویه دید یا زاویه روایت، صحنه پردازی، گفتوگو، سبک یا شیوه نگارش، لحن پردازی، فضاسازی و نمادگرایی معرفی میکند.

درون نمایه یا تم تفکری است که داستان را یکپارچه نگه میدارد. در واقع اندیشه و معنای محوری که در یک نوشته ادبی وجود دارد، درون مایه آن نوشته است - لاکنز ، . - 135 :1999 نحوه ارائه درونمایه میتواند به صورت آشکار و یا پنهان باشد، نویسندگان از درونمایه پنهان به عنوان شگردی تاثیرگذار بر خواننده استفاده میکنند ودر این صورت خواننده از طریق تفسیر افکار، عواطف و تخیلات شخصیتها برآیند موضوع داستان به درونمایه پی میبرد.

از دیگر عناصر داستان پیرنگ است. پیرنگ کالبد و استخوان بندی وقایع است  پیرنگ اغلب بر واژگونی وضعیت و موقعیتهای داستان بنا میشود. گرهافکنی، وضعیت و موقعیت دشواری است که خط اصلی پیرنگ را دگرگون میکند و شخصیت اصلی را در برابر نیروهای دیگر قرار میدهد و عامل کشمکش را به وجود میآورد. انواع پیرنگ عبارت است از »پیرنگ بسته« و »پیرنگ باز» .«پی رنگ بسته دارای ویژگیهایی گرهگشایی و نتیجه گیری قطعی است. اما در پیرنگ باز اغلب گره گشایی وجود ندارد و نتیجه گیری نیز قطعی نیست  بنابراین در »پیرنگ باز« نویسنده به مسائل طرح شده پاسخ نمیدهد و به خواننده اجازه میدهد تا خود، راه حل را بیابد.

کسانی را که توسط نویسنده خلق میشوند تا عمل داستانی را به سرانجام برسانند شخصیت مینامند. شخصیت در اثر روایتی یا نمایشی، فردی است که کیفیت روانی و اخلاقی او در عمل او و آنچه میگوید و انجام میدهد، وجود داشته باشد. خلق چنین شخصیتهایی برای خواننده در حوزه داستان یا نمایشنامه و فیلنامه تقریبا مثل افراد واقعی جلوه میکند.

هر واقعهای در زمان و مکان خاصی روی میدهد. پس عنصر زمان و مکان در داستان واقعی نقش مهمی دارد. شخصیتهای انسانی داستان واقعی، انسانهای اجتماعی هستند و تحت تاثیر محیط خویش قرار دارند و بر همین اساس عنصر زمان، رفتار و عمل داستانی در زمانها و مکانهای متفاوت، گوناگون خواهد بود و هرگاه نویسندگان بخواهند به طور غیر مستقیم شخصیتها و روند داستان را به خواننده بشناسانند با توصیف محیط اطراف و شرایط زمانی این کار را انجام میدهند. به کارگیری دو عنصر زمان و مکان در بارورپذیری عمل داستانی نقش مهمی دارد.

زاویه دید، نمایش دهنده شیوهای است که نویسنده به کمک آن مصالح و مواد داستانی خود را به خواننده ارائه میکند و در واقع رابطه نویسنده را با داستان نشان میدهد با توجه به اینکه چه کسی داستان را نقل میکند و یا داستان چگونه بیان میشود، شکلهای مختلف و ترکیبهای متنوعی از چهار نوع اصلی زاویه دید امکان پذیر است؛ -1 راوی اول شخص، -2 دانای کل، -3 دانای کل محدود و -4 زاویه دید عینی یا نمایشی سبک راه و روشی است که نویسنده برای عینیت بخشیدن به فکر و اندیشه و تخیل خود بر میگزیند. سبک شامل طرز تنظیم و ترتیب عقاید، انتخاب واژگان، تصویر خیال، ساختار و تنوع جملهها، ضرب آهنگ، تکرار، انسجام، تاکید، وحدت و لحن است .

یادگیری مهارت داستاننویسی مستلزم به کارگیری روشهای آموزشی متنوعی است که دانش آموز در آن نقش پررنگی داشته باشد. منشاء این روشها در رویکرد سازندهگرایی قرار دارد. دیدگاه سازندهگرایی براساس مبانی معرفت شناختی و روانشناختی یادگیری سازندهگرایی، طراحی آموزشی را مشتمل بر فراهم آوردن منابع و فرآیندهای یادگیری به منظور تسهیل یادگیری شاگردان که همان خلق معنا در ذهن آنان است، میداند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید