بخشی از مقاله

چکیده

انسان به عنوان اشرف مخلوقات و برتر موجودات دارای ویژگی ها و صفاتی است، که این موجود را از سایر موجودات برتر ساخته است. یکی از خصوصیات و برتری ها داشتن عقیده و نظر و آراء درباره دنیا و آخرت است که اصولاً انسان کیست؟ و از کجا آمده است؟ و به کجا خواهد رفت؟ و هدف از این خلقت چیست؟همه این سوالات و پاسخ ها در ویژگی دینداری و فطرت خداجویی وی به ودیعه نهاده شده است.

حال سوال این است، که آیا باورهای دینی در ازدواج موفق هم تأثیر دارد؟ باید گفت باورهای دینی در موفقیت ازدواج تأثیر دارد. یعنی زوجین که دارای باورهای دینی و مذهبی هستند و با صبر و حلم و قضا و قدر و حکم الهی و احتراز از خودپسندی و غرور و دنیاپرستی و توجه به ارزش والای انسانی و تقدس ازدواج و نسل آینده همه سختی های زندگی را به عنوان حلاوت و شیرینی زندگی به جان می خرند و تحمل سختی ها و مرارت ها و ناملایمات را به قیمت اجر نهایی و تقدیر الهی و ثواب اخروی تحمل می کنند و طلاق و جدایی را فقط بهخاطر مثلاً نداشتن ماشین یا فلان ویلا یا فلان مسافرت یا فلان مد و هنرپیشه انجام نمی دهند و هزاران شرایط از این نمونه ها که ثابت شده است کسانیکه در باورهای دینی و ارزش های مذهبی و اعتقادات آرمانی و آسمانی جدیت دارند.

دارای زندگی آرام و دلپسند و پسندیده و متعادل و الگو و سالم و طبیعی هستند، حتی از کوچکترین امکان مالی و شغلی و تربیتی خدا را شکرگزار هستند و حتی بلاها و مصیبت ها را تقدیر الهی می پندارند و آن را آزمایش الهی می شمارند. این مقاله به بررسی رابطه بین دینداری - اعتقادات مذهبی - و ازدواج موفق و کاهش مقوله طلاق با توجه به ویژگی های زوجین که دارای ملاک های دینداری هستند یا برعکس می پردازد.

کلیدواژگان: دینداری، اعتقادات دینی، باور دینی، ازدواج موفق، طلاق

مقدمه:

طلاق را ازمهّمترین پدیدههای حیات انسانی تلقی میکنند. این پدیده دارای اضلاعی به تعداد تمامی جوانب و اضلاع جامعه انسانی است. نخست یک پدیده روانی است زیرا بر تعادل نهتنها انسانها بلکه فرزندان، بستگان، دوستان و نزدیکان آنان اثر میگذارد. در ثانی پدیدهای است اقتصادی »چه« به گسست خانواده به عنوان یک واحد اقتصادی میانجامد و ایجاد تعادل روانی انسانها، موجبات بروز اثراتی سهمگین در حیات اقتصادی آنان نیز فراهم میسازد.

گذشته از این، طلاق پدیده ایست موثر بر تمامی جوانب جمیعت در یک جامعه، زیرا از طرفی بر کمیت جمعیت اثر مینهد. چون تنها واحد مشروع و اساسی تولید مثل یعنی خانواده را از هم میپاشد، از طرف دیگر بر کیفیت جمعیت اثر دارد. طلاق همان گونه که یک پدیده اجتماعی است و در راه شناخت آن به علل و عوامل اجتماعی باید پرداخت یک پدیده روان شناختی یا بهتر - روان شناختی- جامعه شناختی - نیز هست.

باید از طریق آموزش، حساس سازی انسانها، آگاه سازی آنان و در نهایت ایجاد همدلی چنان کرد که حتی نام طلاق، زشت باشد انسان را ناخوش آید و دل را آزار دهد. حراست از میثاق مقدس زوجیت، هدفی پاک و بزرگ است، چه برای سعادت انسان ها، چه برای جامعه، در کشاکش گردونه زندگی، آنانی باقی می مانند که رشته های پیوند خانوادگی آنان مستحکمتر می شود. در سختی های زندگی تنها خانواده پیام آور جاودان محبت و حمایت است و آنان که به دیگر نهادها دل خوش کنند، با شکست روبرو می شوند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید