بخشی از مقاله
چکیده
یکی از اهداف گزارشگری مالی، ارائهی اطلاعاتی است که برای سرمایهگذاران، اعتباردهندگان و دیگر کاربران فعلی وبالقوه در تصمیمگیریهای مربوط به سرمایهگذاری و اعتباردهی و سایر تصمیمها، سودمند باشد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر اندازه شرکت بر رابطه بین کیفیت افشا و ساختار سرمایه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1386-1391 به روش دادههای ترکیبی بود. نتایج این مطالعه نشان داد که بین اندازه شرکت و کیفیت افشا با ساختار سرمایه رابطهای مثبت و بین رشد شرکت و ساختار سرمایه رابطهای منفی برقرار است.
مقدمه
در دهه اخیر بر نقش اطلاع رسانی حسابداری بیش از هر زمان دیگری تاکید شده است. لیکن اطلاعات حسابداری در قالب گزارش ها و صورت های مالی، جهت تصمیم گیری، مورد استفاده سرمایه گذاران، اعتباردهندگان و افراد ذینفع قرار می گیرد. همچنین پیشرفت های وسیع، در به کارگیری مدل های کمی علوم رفتاری و فن آوری اطلاعات، نقش قابل توجهی در تحول حسابداری ایفا نموده است. از سوی دیگر بروز این تحولات زمینه های متنوعی برای پژوهش های علمی و تجربی در حسابداری فراهم کرده است، از جمله پژوهش های تجربی در حسابداری می توان به تحقیقات "ارزش های مرتبط" که به ارتباط بین متغیرهای مبتنی بر قیمت اوراق بهادار و متغیرهای حسابداری می پردازد اشاره نمود.
با توجه به اینکه پژوهش حاضر نیز به بررسی رابطه بین کیفیت افشاء بعنوان یک متغیر حسابداری و ساختار سرمایه بعنوان عاملی مبتنی بر قیمت سهام و اوراق قرضه پرداخته، پژوهشی از نوع" ارزش های مرتبط" است.
براساس تئوری نمایندگی ممکن است تصمیمات مدیران لزوماً در راستای به حداکثر رساندن ثروت سهامداران نباشد، لذا بایستی ساز وکارهای کنترلی کافی برای محافظت از سرمایه سهامداران و افزایش ثروت آنان در مقابل تضاد منافع ایجاد گردد. موضوع شفافیت صورت های مالی و کیفیت افشاءی اطلاعات ارائه شده در آن، بعنوان یک راهکار عملی مورد توجه قرار گرفته است. به نظر می رسد انتظارات سرمایه گذاران تحت تاثیر اطلاعات ارائه شده توسط شرکت ها و سطح افشاءی آن قرار دارد، بطوری که عدم افشاءی به موقع و دیرهنگام اطلاعات مالی موجب گمراهی سهامداران می شود و اثر نامطلوبی بر ثروت آنها دارد.
اصطلاح افشاء در گسترده ترین مفهوم خود در برگیرنده اقلام ضروری - اجباری - و اختیاری اطلاعات است که از طریق صورت های مالی اساسی، یادداشت های پیوست و هرگونه اطلاعات مکمل دیگر در اختیار استفاده کنندگان قرار می گیرد. در مورد افشاء، افشاءیی کافی است که گویای حداقل اطلاعات مورد نیاز برای تصمیم گیری باشد و همچنین بیان کننده این است که صورت های مالی نباید گمراه کننده باشند.
طوریکه از لحاظ اهداف گزارشگری مالی، قابل فهم، مربوط، به موقع، آگاه کننده و کامل باشد. تحقیقات در مورد پیامدهای اقتصادی افشاء اطلاعات یک موضوع قابل ملاحظه در تحقیقات مالی و حسابداری است. انگیزه اصلی چنین تحقیقی تاثیرات آن بر سیاست گذاری است مخصوصا فرآیند استاندارد سازی، در حقیقت شناخت پیامدهای اقتصادی افشاء اطلاعات می تواند بعنوان مبنایی برای ارزیابی هزینه ها و فوائد افشایی مورد استفاده قرار گیرد که مبنای قابل ملاحظه و مهم در فرآیند استاندارد سازی هستند.
تصمیمات تامین مالی یکی از وظایف مهم مدیریت در تعیین" بهترین ترکیب تامین منابع مالی" و بعبارت دیگر "ساختار سرمایه" است. ساختار سرمایه که نخستین بار توسط مودیلیانی و میلر در سال 1958 مطرح گردید، شامل بدهی و حقوق صاحبان سهام است که شرکت ها به وسیله آن به تامین مالی بلند مدت برای دارایی های خود می پردازند. در واقع ساختار سرمایه، تامین مالی بلند مدت شرکت می باشد که به وسیله بدهی های بلندمدت و حقوق صاحبان سهام نشان داده می شود. و ساختار مالی شامل بدهی های کوتاه مدت، بدهی های بلند مدت و حقوق صاحبان سهام است.
بنابراین ساختار سرمایه بخشی از ساختار مالی را تشکیل می دهد. با توجه به اینکه تامین منابع مالی مورد نیاز برای رشد شرکت همواره با محدودیت همراه است، می توان گفت، هدف اصلی تصمیمات ساختار سرمایه حداکثر نمودن ارزش بازار شرکت از طریق ترکیب مناسب منابع وجوه بلند مدت می باشد. این ترکیب که ساختار بهینه سرمایه نام دارد، متوسط هزینه سرمایه شرکت را به حداقل می رساند.
به رغم مشکلات موجود در افشای به موقع و کافی اطلاعات حسابداری دلایل بسیاری برای لزوم انجام این مطالعه و تحقیق در زمینه رابطه بین کیفیت افشاء اطلاعات و ساختار سرمایه وجود دارد بنابراین پرداختن به این موضوع و بررسی چگونگی حفظ سرمایه سهامداران و افزایش آن ضروری به نظر می رسد.
با توجه به جنبه های اقتصادی اطلاعات، گزارشگری مالی و سیستم حسابداری نقش حیاتی را در بازار سرمایه ایفا می کنند. یکی از ویژگی های اقتصادی شرکت، اندازه شرکت است. در این مطالعات اندازه شرکت به عنوان یک متغییر کنترل شده درنظر گرفته شده است، زیرا اندازه شرکت خود بر ساختار سرمایه تاثیر گذار است. دایموند و ویرچیا - 1991 - 1 ادعا کردند که شرکت های بزرگ از سیاست های افشای خود منافع بیشتری در مقایسه با شرکتهای کوچک بدست می آورند.
در شرکت های کوچک، افشای بیشتر موجب می شود که آنها نسبت بیشتری از هزینه و ریسک را تحمل کنند که باعث می شود هزینه کل افشا برای آنها در مقابل شرکت های بزرگ بیشتر باشد. در شرکتهای کوچک به اندازه ای که ریسک ناشی از بالا بردن سطح افشا افزایش می یابد، ممکن است بازده مورد انتظار سرمایه گذاران کاهش نیابد.
با توجه به این توضیحات قابل درک است که اندازه شرکتها می تواند یک نقش محوری به عنوان یک متغییر تعدیل کننده بازی کند. ساختار مقاله در ادامه به شرح زیر می باشد در:
بخش اول، مبانی نظری و پیشینه تحقیقات مربوط به موضوع مورد بررسی قرار میگیرد، در بخش بعدی فرضیه پژوهش صورت گرفته مطرح می گردد. بخش سوم در رابطه با روش شناسی تحقیق و تعریف مفهومی و عملیاتی متغییر ها می باشد. در بخش چهارم نتایج بدست آمده از آزمونهای تحقیق ارائه میگردد و نهایتا اینکه، نتیجه گیری مربوط به مقاله در بخش نهایی جایی میگیرد.
مبانی نظری به صورت مرسوم، افشای شرکتی بیشتر بر روی اطلاعات مالی که در چهارچوب اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری قرار میگیرد، تمرکز میکند. افشای اطلاعات رابطه نزدیکی با نابرابری اطلاعاتی دارد. مطابق با تئوری اقتصادی، افشا ممکن است نابرابری اطلاعاتی را کاهش دهد.
عمومی کردن اطلاعات خصوصی منجر میشود که نیاز به جست و جو برای اطلاعات کاهش یابد. به عبارت دیگر هنگامی که اطلاعات خصوصی افشا شود نابرابری اطلاعاتی در میان استفاده کنندگان کاهش می یابد. یک راه برای کاهش نابرابری اطلاعاتی افشای بیشتر اطلاعات میباشد. نابرابری اطلاعاتی ناشی از سطح یا کیفیت پایین افشا باعث بروز مشکل انتخاب ناسازگار می شود. اوراق بهاداری که گرفتار این مشکل باشند داری نقد شوندگی پایین تری می باشند.