بخشی از مقاله
چکیده
در کتابهاي تاریخ ادبیّات ایران، ورود عناصر و مفاهیم عرفانی به شاعر بزرگ غزه، سنایی غزنوي نسبت داده میشود. اگر این پیش فرض ملاك قضاوت در مورد شعر پیش و بعد از سنایی قرار گیرد، به صورت طبیعی باید شاهد حضور اندیشههاي مترقی عرفانی در متون منظوم پس از سنایی باشیم در حالی که در عمل خلاف این امر مشاهده میشود. این تحقیق در صدد است به روش پژوهش کتابخانهاي، نشان دهد بسیاري از مفاهیم عرفانی که در متون قرنهاي ششم تا دهم هجري قمري ادبیّات فارسی قابل مشاهده است به صورتی واضح و پررنگ در دوبیتیهاي باباطاهر دیده میشود. از جمله این مضامین، هفت مرحله سلوك عرفانی است که به صورتی کامل و سازمان یافته در کتاب منطقالطیر عطار تبیین شده است. باباطاهر با آنکه نزدیک به 150 سال پیش از عطار و حدود هشتاد سال پیش از سنایی میزیست با این حال در اشعار او ردپاي آشکار هفت وادي عشق و سلوك معنوي و ویژگیهاي هر مرحله را میتوان دید.
مقدمه:
گزارهاي بارها تکرار شونده در کتابهاي ادبیات به ما یادآوري میکند که ورود مفاهیم عرفانی و اصطلاحات صوفیه به ویژه در حوزه غزل از اوایل قرن ششم و با پیش گامی شاعر بزرگ غزنه، سنایی اتفاق افتاده است. دکتر ذبیح االله صفا در کتاب تاریخ ادبیات ایران آنجا که از سنایی سخن میگوید ابتدا به شعرهاي دوران جوانی سنایی که ملهم از روحیه درباري و لهوپیشگی شاعر بوده است اشاره دارد و آنگاه از دوره دوم شعرهاي شاعر یاد میکند که محصول دوره تغییر حال و تکامل معنوي شاعر بوده و سنایی در این دوره، مدتی را در سیر آفاق و انفس گذرانده و چندي با رجال بزرگ خراسان معاشرت داشته و مدتی در خدمت مشایخ جلیل زانوي تلمذ بر زمین زده و دیرگاهی در تفکر و تأمل به سر برده و مایه علمی خود را از این راهها تکامل داده استدکتر صفا سپس ادامه میدهد:
»سنایی شعر خود را با افکارنو و اندیشههاي دینی و عرفانی همراه کرده و ازین میان سنخ فکري جدید و شیوة شاعري تازه خود را پدید آورده و در قصائد و غزلیات و قلندریات و ترجیعات متعدد نشان داده و به همان سبک، شناخته و معروف شده است. این دسته از آثار و اشعار سنائی پر است از معارف و حقایق عرفانی و حکمی و اندیشههاي دینی و زهد و وعظ و ترك و تمثیلات تعلیمی که با بیانی شیوا و استوار ادا شده است« - همان ، . - 276 صفا آنگاه با عباراتی که به طور ضمنی بر پیشگامی سنایی در تبیین اندیشههاي عرفانی در شعر فارسی اذعان دارد تاثیر سنائی بر شاعران بعد از خود را چنین بیان میکند:
» این روش که سنایی در شعر پیش گرفت مبدأ تحول بزرگی در شعر فارسی و یکی از علل انصراف شعرا از امورساده و توصیفات عادي و توجه آنان به مسائل مشکلتر به قصد اظهار استادي و مهارت شده است و غالب شعرایی که بعد از سنائی در مسائل حکمی و عرفانی و دینی و وعظ وارد میشدند به این شاعر و آثار او نظر داشته]اند« ...[ - همان ، . - 276 پیشگامی سنائی در حوزه شعر عرفانی در کتابهاي درسی با عباراتی واضحتر بیان شده است:
»از اوایل قرن ششم، عرفان و اصطلاحات صوفیه با پیش گامی سنایی به حوزه غزل راه مییابد و نوع عارفانه آن که در قرون بعد به وسیله مولانا و حافظ به کمال میرسد محصول این قرن است«و همین سخن را کتاب تاریخ ادبیات دوره متوسطه اینگونه تکرار میکند: » سنائی در قصاید خود به زهد و حکمت و مضامین اخلاقی روي آورد و در غزل به جاي مضمونهاي عاشقانه و معنیهاي برخاسته از عشق ظاهري، به معانی عرفانی و الهامات ناشی از عشق واقعی به مبدأ هستی یعنی خالق بیچون پرداخت و با این کار شعر فارسی را به تحولی بزرگ رهنمون شد و چشم شاعران پس از خود را به روي دنیاها و قلمروهاي ناشناختهاي باز کرد« گر این قضاوت، ملاکی قابل تأمل براي حضور پررنگ عرفان در ادبیات باشد با بررسی دوره حیات سنائی و مفاهیم موجود در شعر او میتوان با نگاهی روشنتر به شعر شاعران قبل و بعد از سنائی پرداخت چرا که با این ارزیابی، سنائی شاخصی در ورود مفاهیم عرفانی به ادبیات منظوم میشود و ویژگیهاي شعري باباطاهر فرصتی براي بررسی منصفانه پیدا میکند.
با فرض پیشگام بودن سنائی در حوزة ادبیات عرفانی و با توجه به بررسی اجمالی آثار او که نشانگر حضور و نمود مفاهیم عرفانی به صورت ابتدائی و کمرنگ می باشد طبیعتاً باید انتظار مفاهیم عرفانی والا و آثار عرفانی کامل و پخته و حاوي اندیشههاي متعالی را در متون نظم و نثر پس از سنائی داشت و با این ترتیب وجود اندیشههاي پخته و متکامل عرفانی در شعر باباطاهر به ویژه دوبیتیهاي او باید غیرعادي تلقی شود. چرا که باباطاهر سالها پیشتر از سنائی پا به جهان گذاشته و شعر سروده است. در واقع باباطاهر به شاعران دو نسل قبلتر از سنائی تعلق دارد. اشارهاي به زندگینامه دو شاعر موضوع را روشنتر میکند:
دکتر ذبیح االله صفا، تاریخ تولد سنائی را اواسط یا اوایل نیمه دوم قرن پنجم و محل تولدش را غزنین - صفا، 1368، - 272 و دکتر یاحقی ولادت سنائی را حوالی سال 473 هجري میداند - یاحقی، 1379، . - 140 از سوي دیگر تاریخ تولد باباطاهر در مقدمه کتاب » دیوان کامل باباطاهر« ابتدا به نقل از رضا قلیخان هدایت در مجمعالفصحاء سال 410 ذکر شده و در ادامه با اشاره به مقالهاي که میرزامهدي خان کوکب در شرح حال باباطاهر در مجله آسیایی بنگاله در سال 1904 منتشر کرده است نتیجه گرفته شده که تولد باباطاهر در 1000 میلادي و 390 یا 391 هجري اتفاق افتاده است و دلیل این استنتاج، رمزگشایی از این دوبیتی ذکر شده است:
مو آن بحرم که در ظرف آمدستم مو آن نقطه که در حرف آمدستم
به هر الفی الف قدي برآیو الف قدم که در الف آمدستم
- باباطاهر، 1311، مقدمه صص ید و یه -
و در کمال شگفتی برخلاف گمان عمومی، با بررسی مختصر دوبیتیهاي باباطاهر، نشانههایی بسیار روشن از اندیشههاي عرفانی اصیل میتوان یافت که مشابه آنها در شعر شاعران قرون بعد، از مولانا، حافظ و عراقی در قرون هفتم و هشتم گرفته تا حتی نظریه کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت و حکمت متعالیه ملاصدرا در قرن یازده هجري دیده میشود. اشاره به تمام نظرات متعالی باباطاهر شاید خارج از توان یک مقاله باشد لذا این تحقیق در صدد است در مورد نشانههاي حضور هفت وادي عرفان در دوبیتیهاي باباطاهر کنکاش کند؛ هفت گام سلوکی که خواه ناخواه پاي عطار نیشابوري را به میان میکشد چرا که هفت وادي یا شهر عشق و داستان معروف سیمرغ با او معنا پیدا میکند.
در مورد عطار گفته شده است که او در حدود سال 540 ه. ق در کدکن نیشابور به دنیا آمد اگر چه بعضی هم مانند دولتشاه در تذکره الشعرا موطن او را شادیاخ نیشابور نوشته و سال ولادتش را نیز 513 ه. ق ذکر کردهاند که درست نیست - سجادي، 1387، . - 125 وقتی تفاوت دوره زندگی باباطاهر را با شیخ عطار مقایسه میکنیم به فاصلهاي حدود 150 ساله میرسیم و آنگاه به اهمیت کار باباطاهر در تبیین مضامین عرفانی و پیشگامی حقیقی او در نشر اندیشههاي اهل سلوك پی میبریم.
هفت مرحله سلوك عرفانی
در مورد مراحل و منازل سلوكِ بنده به سوي معشوق، عارفان و صاحبان نظران، سلایق مختلفی دارند. بعضی اعتقاد دارند رسیدن به خدا تنها دو گام نیاز دارد: گامی پا بر نفس گذاشتن و گام دوم رسیدن به معبود. گروهی همانند ملاصدرا به چهار سِفر ، عده اي همچون عطار به هفت شهر و بعضی چون ابن سینا به صد منزل معتقدند. در این میان مشهورترین دیدگاه از آنِ عطار نیشابوري است که در کتاب »منطق الطیر« مراحل هفتگانه سیر الی االله را به تفصیل ذکر میکند. او این مراحل را ضمن توضیح یک سفر معنوي و از زبان پرندگان بیان میکند که براي رسیدن به پادشاه و رهبرشان رنج سفري طولانی و طاقت فرسا را تا کوه قاف به جان میخرند.
با آنکه مضمون سیر معنوي پرندگانی براي یافتن رهبرشان پیش از عطار به گونهاي موجز و بدون اشاره به مراحل و جزئیات امر، در »رساله الطیر« ابن سینا، »رساله الطیر« امام محمد غزالی، »باب الحمامه المطوقه« کلیله و دمنه و قصیده »منطق الطیر« حکیم خاقانی نیز آمده است - عطار، 1370 ، مقدمه هفده - با این حال هیچیک وضوح و روشنی سفر و جزئیات و مراحل مختلفش را با تفصیل و توضیح مورد نیاز ندارند و افتخار جاودانه ساختن این داستان ارزشمند از آنِ حکیم نیشابور در منطق الطیر است. باباطاهر نیز بیآنکه تلاش کند مراحل مختلف این سیر روحانی را سازماندهی کرده و همچون عطار به این مراحل، تقدم و تأخري بدهد در کسوت یک صاحبدل روشن ضمیر به سختیهاي سلوك اشاره میکند.