بخشی از مقاله

چکیده

باباطاهر عریان از بزرگترین عارفان و شاعران قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجري و اهل همدان است و شاعري است بزرگ و عارف و اهل دل با روحی بلند که عشق سرکش وجودي و اندیشههاي پاك عارفانه اش را در قالب محدود دوبیتی و تنها در بحر: »هَزج مسدس مقصور« با زبانی بسیار ساده بیان کرده است که رو به سوي معشوقی ازلی و لامتناهی دارد و از آنجا که باباطاهر در پی معنی و اندیشههاي عارفانه است، صنایع لفظی بهکار رفته در شعر او برخلاف شاعران دیگر پارسی زبان، بسیار محدودند و به ضرورت وزن و مفاهیم عارفانه نمود پیدا میکنند نه آنکه او در پی ساخت این صنایع باشد و در واقع معنی در شعر باباطاهر برصنایع لفظی غلبه دارد و همین امر موجب بزرگترین امتیاز باباطاهر، نسبت به شاعران دیگر زبان و ادب فارسی شده است.

بیان مسأله

در این گفتار سعی بر آن است تا با شناخت صنایع لفظی در شعر باباطاهر مشخص گردد که باباطاهر در بیان مفاهیم بلند عارفانه تا چه اندازه از صنایع لفظی شعر استفاده کرده است و از میان این صنایع کدام یک در اشعار او کارکرد بیشتري دارد و آیا براي بیان این مفاهیم عارفانه، قصد دارد از صنایع لفظی استفاده کند یا اینکه این صنایع لفظی هستند که در پی این مفاهیم به خودي خود می آیند و به واسطه شعراو زیبایی پیدا میکنند؟

اهمیت موضوع

از آنجا که شعر سخنی است خیال انگیز و از خیال شاعر برمی خیزد صنایع لفظی نیز میتواند به منزله جلوه و زیبایی شعر به حساب آید زیرا آنچه از خیال تراوش میکند بوسیله صنایع لفظی جلوه پیدا میکند بنابراین بررسی و شناخت صنایع لفظی که به منزله لباسی زیبا بر تن شعر است میتواند به شناخت شعر و جایگاه شاعر- در خصوص آرایه هاي لفظی- در میان شاعران یک زمان کمک کند.

پیشینه تحقیق

با آنکه دوبیتی از قالبهاي شعري خاص زبان فارسی است که همانند قالب هاي رایج دیگر از صنایع لفظی برخوردار است اما در جستجوهاي کتابخانه اي دربارة صنایع لفظی این قالب تحقیقی به عمل نیامده است. در این مقاله سعی بر آن است تا به موضوع صنایع لفظی در دوبیتیهاي باباطاهر پرداخته شود.

مواد و روش تحقیق

مواد این تحقیق صنایع لفظی در اشعار باباطاهر وروش تحقیقی آن توصیفی و کتابخانهاي ارائه شده است.

اهداف و فرضیههاي پژوهش

از آنجا که صنایع لفظی جلوه دهنده شعر و در واقع پوسته اي است که معنی را در خود فرو می برد میتواند فهم معنی را براي مخاطب دشوار کند، در این صورت شاعر باید محتوا و معنی شعر را بر صنایع لفظی ترجیح دهد تا مخاطب به سهولت بتواند به معنی دست پیدا کند. این پژوهش می پردازد به اثبات این فرضیه که باباطاهر توانسته است معنی را بر لفظ پوشش دهد تا آنجاکه معنی به آسانی به دست آید.

باباطاهر کیست؟

پیش از آنکه به موضوع اصلی پرداخته شود، بهتر آن است که ابتدا مختصري از احوال این شاعر و دوبیتیهاي او سخن به میان آوریم تا از این رهگذر هم او را معرفی کرده باشیم وهم به موضوع اصلی این گفتار که »صنایع لفظی« در اشعار باباطاهر است پرداخته باشیم.

اکثر کسانی که قصد داشته اند باباطاهر را – آنگونه که شایسته اوست – معرفی کنند او را شاعر و عارفی بلند پایه با لقب

»عریان« و به استناد ملاقاتش با طغرل سلجوقی او را شاعر قرن پنجم ه. ق دانسته اند، هرچند تاریخ دقیق زندگی او در هاله اي از ابهام فرو رفته است.
خود او درباره همدانی بودنش میگوید:» مو آن اسپید بازم همدانی« و در اتروا طلبی از مردم میگوید: »لانه در کوه دارم در نهانی« و در اتکا به خود و بی نیازي از مردم میگوید:

ببال خود  پرم کوهان به کوهان  //  به چنگ خود کرم نخجیربانی

همین اتزواطلبی او از خلق و بی نیازي از مردم سبب شده است تا او را با لقب »عریان« یعنی عاري از تعلقات دنیا بشناسند، هر چند در زمینه این لقب برایش افسانه ها ساخته اند اما به گفته علی رضا اوسطی در کتاب »میراث گذشتگان« لقب عریان براي باباطاهر: »این است که وي هیچ گاه خود را اسیر تمنیات این دنیاي فانی یا دنیا پرستی و ماده گرایی نکرده است

در مورد ملاقاتش با طغرل بیگ سلجوقی دکتر ذبیح االله صفا در کتاب »تاریخ ادبیات در ایران« از قول »راحه الصدور و آیه السرور« راوندي میگوید: » شنیدم که چون سلطان طغرل بک به همدان آمد از اولیا سه پیر بودند: باباطاهر و بابا جعفر و شیخ حمشاد.

کوهکی است بر در همدان، آن را خضر خوانند. بر انجا ایستاده بودند. نظرسلطان برایشان آمد. کوکبه لشگر بداشت و پیاده شد و با وزیر ابونصر الکُندري پیش ایشان آمد و دستهاشان ببوسید، باباطاهر پاره اي شیفته گونه بودي او را گفت: اي ترك، با خلق خدا چه خواهی کرد؟

سلطان گفت: آنچه تو فرمایی.
بابا گفت: آن کن که خدا می فرماید: آیه: - ﱠان االله یامرُ بالعدلِ و الاحسان - - نحل: - 92

سلطان بگریست و گفت چنان کنم«

عین همین مطب را نیز دکتر احمد ملایري در کتاب »دوبیتیهاي کامل باباطاهر« از قول »راحه الصدور راوندي« تایید کرده است

در واقع احمد ملایري و کسانی که به گفته راوندي استناد کردهاند، قصد داشتهاند باباطاهرعریان را شاعر مسلّم عهد سلجوقی معرفی کنند اما نصر االله پور جوادي در کتاب» شرح احوال و نگاهی به آثار ابو محمد طاهر جصاص همدانی« حکایت راوندي مبنی بر ملاقات باباطاهر با طغرل سلجوقی را بی اساس میداند. او اعتقاد دارد که: » راوندي اصلا نام هیچ شخصی را به عنوان راوي ذکر نکرده است.همین قدر میگوید که: »شنیدم.«

آغاز کردن یک داستان با گفتن» شنیدم « شگردي است که شعرا و نویسندگان براي واقعی جلوه دادن داستان هاي ساختگی خود به کار می برند ساختار داستان راوندي هم بسیار ساده لوحانه و ساختگی می نماید که البته درست به نظر میآید چه آنکه یک سند تاریخی وقتی اعتبار دارد که از یک منبع روشن الهام بگیرد نه براي بهره برداري از یک حکایت به قصد تایید یک حاکم و دین دار بودن او چنانکه در پایان همین ملاقات، طغرل را دیندارترین مردم معرفی میکند: »در دین محمدي - ص - دیندارتر و بیدارتر از طغرل نبود

نصر االله پور جوادي پس از تحقیق دقیق و مقایسه ي کتاب هاي مختلف که دربارة باباطاهر نوشته شده است، تاریخ تولد باباطاهر را سال 326 هجري و وفات او را 410 یا418 هجري میداند و در واقع او را شاعر عصر دیلیمان میداند

در این گفتار آنچه مسلم است این است که انسان ها به همان قدر که بزرگ هستند و صاحب اندیشه هاي بزرگ،در دوره اي که می زیسته اند خود را آنگونه که مدّ نظر ماست معرفی نکرده اند و یا کسانی که بعدها قصد معرفی آنها را داشته اند یا دقّت نکرده اند و یا در گذر زمان در کتابتهاي بعدي و سهل انگاریها، آن گونه که امروزه انتظار میرود معرفی نشدهاند و پس از گذشت چندي شناخت دقیق آنها حالتی از سایه روشن یا به عبارتی افسانه مانند به خود گرفته است که باباطاهر نیز از همین جمله است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید