بخشی از مقاله
چکیده
در این مقاله به اشارات قرآنی و روایی در دوبیتیهاي عارف و حکیم شوریدة قرن چهارم و پنجم همدان، باباطاهر عریان توجه شده و به طور مستند به آنها پرداختهایم. دوبیتیهاي باباطاهر همدانی مجموعه اشعار دلنشینی است که در ادب پارسی از جایگاهی والا و ناب عرفانی برخوردار است. در این بین بسیاري از دوبیتیهاي بابا از نکاتی برخوردار است که قابل توجه است از جمله اشارههاي حکمی و عرفانی و اخلاقی توسط آیات قرآنی است که زینتبخش آنها شده است. در این نوشتار به تعدادي از دوبیتیها و فهلویاتی از باباطاهرهمدانی میپردازیم که در آنها به آیات و روایات اشارة مستقیم و غیرمستقیم شده است.
کلیدواژهها :تلمیح، آیات، روایات، شعر و اثرپذیري، باباطاهر.
مقدمه
قسمت اعظم مضامین بدیع اشعار شاعران وامدار معجزه نبی خاتم، قرآن و سخنان نغز و پرمغز پیامبر اکرم - ص - و وصی و جانشین آن فرزانه بزرگ، یعنی امیر بیان، امیر مؤمنان، امام علی - ع - است. بسیاري از سخنوران ایرانی، همچون ابوسعید ابوالخیر، انوري، اوحدي مراغه اي، باباطاهر عریان، بابافغانی شیرازي، شیخ بهایی، مولوي، فردوسی، خیام، حافظ، سعدي، عبدالواسع جبلی، صائب و حتی برخی پارسی سرایان دیگر کشورها، بخصوص هند، پاکستان، افغانستان و تاجیکستان نیز از خرمن فصاحت و بلاغت قرآن و نهج البلاغه خوشه چینی هاي متعدد کردهاند.
اثر پذیري از آیات و روایات
آیات و روایات دو سرچشمه فیاض و دو منبع سرشار است که باباطاهر از آن سیراب میشود. برخی از سخنان وي از مضمون آیات و روایات تأثیر یافتهاند و بی شک فهم صحیح و درست این ابیات بدون آشنایی با قرآن و حدیث میسر نمیگردد.
تجلّی قرآن و نهج البلاغه در کلام باباطاهر گاه پیدا و آشکار است و گاه پوشیده و نهان: الف - اثرپذیري پیدا و آشکار آنجاست که کلام و حدیث با همان ساختار عربی در کلام باباطاهر بیاید که به آن اثر پذیري گزارهاي میگوییم؛ مانند بیت زیر: مو از »قالوا بلی« تشویش دیرم*** گنه از برگ داران بیش دیرم اگر »لاتقنطوا« دستم نگیرد من از »یاویلنا« اندیش دیرم که اشارهاي آشکار است به آیه 53 سوره زمر،»قل یا عبادي الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمه االله اناالله یغفرالذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم« و به آیه 53 سوره یس: »قالوا یا ویلنا من بعثنا من مرقدنا هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلون.
ب - اثرپذیري پوشیده و پنهان، آنجاست که باباطاهر مضمون یا تصویري از قرآن یا نهج البلاغه را در سرودة خویش بیاورد، یا سخن خویش را بر پایه آن بنیاد نهد، بی آنکه به بهرهگیري خود اشارهاي کند که به آن اثر پذیري الهامی بنیادي، تصویري و یا تملیحی میگوییم. مانند این نمونه: به صحرا بنگرم صحرا ته وینم*** به دریا بنگرم دریا ته وینم به هر جا بنگرم کوه و در و دشت *** نشان از قامت رعنا ته وینماشارهاي پنهان است به آیه 110 سورة بقره: »و الله المشرق و المغرب فاینما تولوا فثم وجهاالله اناالله واسع علیم.
تأثیرپذیري متون نظم و نثر فارسی از آیات و روایات
شعرا و نویسندگان فارسی زبان پس از قرن دوم هجري و با سپري شدن دورة فترت ادبی، رنگی تازه به ادبیات فارسی زدند و با آمیختن فرهنگ ایرانی با آموزه هاي متعالی اسلامی، برگ زرینی در تاریخ ادبیات کشورمان گشودند. این پیوند عناصر ایرانی و اسلامی در عرصه ادبیات که با تأثیرپذیري متون نظم و نثر فارسی از کلام الهی، سخنان پیامبر اکرم - ص - و ائمه معصوم عینیت یافت، به تدریج سیر صعودي را طی کرد تا آن که در قرن ششم به اوج شکوفایی رسید.
ادبیات کهنسال کشورمان چنان مفاهیم گوناگونی را از این سرچشمه هاي پربرکت الهی وام گرفته که بدون آشنایی با قرآن و حدیث، آگاهی نسبت به تمامی زوایاي سروده ها و نوشته هاي شعرا و نویسندگان ایرانی به امري محال مبدل شده است. از طرفی، این تأثیرپذیري تنها به حوزه مفاهیم محدود نشده و حوزة علوم ادبی و چگونگی به کارگیري کلمات و کیفیت کلام را نیز در برگرفته است.
اثر پذیري اشعار باباطاهر از آیات و روایات:
باباطاهر تأثیرپذیري غیرقابل انکار و شگفت انگیزي از قرآن کریم و به تبع آن احادیث و روایات نبوي و امامان معصوم داشته که چند عامل در این امر دخیل بود. یک عامل، معتقدات خود نویسنده و شاعر است. باباطاهر، قرآن را به عنوان یک کتاب دینی و مقدس، مد نظر قرارداده و به اعتقاداتش به قرآن توجه داشته و همان طور که هر شاعر یا نویسنده اي، اندیشه و اعتقادات خود را در سروده ها و نوشتههایش منعکس میکند، شاعران و نویسندگان مسلمان ایرانی نیز به همین ترتیب و با تأثیرپذیري از قرآن و حدیث به نقل مسائل دینی در آثار خود پرداختهاند.
عامل دیگر مربوط به جایگاه الهی قرآن نزد مردم مسلمان و حکومت هاي اسلامی بوده است. به این ترتیب هر شاعر و نویسنده اي که قصد مطرح شدن در جامعه ایرانی و اسلامی نزد حاکمان و سایر ادبا را داشته، تلاشی جدي کرده تا با افزایش اطلاعات خود نسبت به این کتاب آسمانی، اشعار و نوشته هایش را با آیات و مضامین قرآن بیاراید.
از طرفی، حکومت هاي ایرانی نیز یکی دیگر از عوامل تأثیرگذاري قرآن و حدیث بر ادبیات فارسی به شمار می رود. حداقل تا زمان مغول حکومت هایی که در ایران روي کار آمده تحت لواي حکومت خلفا بوده و به این ترتیب می توان گفت یکی از عوامل مهم در این تأثیرگذاري، اعمال قدرتی بوده که حکومتها براي ترویج اسلام و قرآن به خرج می دادند و توجیهشان هم این بود که چون حکومت دینی است، بازتاب آن باید در آثار ادبی خلق شده در مرزهاي این حکومت متجلی باشد.
تمکین از ادبیات قرآنی توسط شاعران و نویسندگان، یکی دیگر از این عوامل است. با توجه به این که قرآن به عنوان یک کتاب کاملاً ادبی، الگویی موفق و نمونه اعلاي تأثیرگذاري بر مخاطب است، مورد توجه شاعران و نویسندگان هوشیار ما قرار گرفته و آنان براي اعتلا و فخامت بخشیدن به آثار خود به سراغ قرآن رفته اند.
از آنجا که شعرا و ادباي ما اهل فضل و دانش بودند و یکی از معیارهاي اندیشه مند و دانشمند بودن در گذشته و دورههاي متأخر و حتی زمان معاصر، اطلاع و آگاهی از مبانی دینی و مفاهیم اسلامی بوده، آنها سعی می کردند که این دانش خود را به نوعی مطرح کنند. البته این امر ممکن است دلیلی بر صفت مذموم فضل فروشی هم باشد، ولی به هر حال این اتفاق افتاده است. به عنوان مثال خاقانی جزء شاعران سختگوي است که شعر خود را با آمیختن به دانش هاي گوناگون مشکل کرده.
اطلاعات دینی، فقهی، آیات، احادیث، تلمیحات به قصص قرآن و سایر ادیان و نیز اطلاعات نجومی، تاریخی، پزشکی، فلسفی و... در اشعار خاقانی به وفور یافت می شود. او شاعري مقتدر، قوي و مسلط به اطلاعات گوناگون بوده و استفاده بیش از حد او از اطلاعاتش، در حدي است که گاه به نظر می رسد ضرورتی نیز براي اشاراتی تا این اندازه وجود نداشته. اما مثًلا سنایی در »حدیقه« زهد و تقوا را تعلیم می دهد، از این رو بسیاري از پیامهاي موجود در اشعارش را با آیات و احادیث مستند کرده است. اینجا طبیعتاً کثرت استفاده از آیات و احادیث به ضرورت صورت گرفته است.
چنین به نظر می رسد که در شعر و نثر قدیم انعکاس آیات و احادیث در اشکال متنوع و متعددي صورت می گرفت، از جمله درج کامل، درج ناقص، تضمین، اقتباس، تلمیح و... در بعضی از دواوین، آیه اي به جاي یک مصرع آمده است. به عنوان مثال »بسم االله الرحمن الرحیم« را نظامی به عنوان مصرعی در ابتداي مخزن الاسرار آورده است، ولی اکنون آیات و احادیث بیشتر به صورت تلمیح و اشاره مورد استفاده قرار میگیرد.
بعد از ظهور اسلام در ایران، نزدیک به دو قرن ادبیات فارسی مکتوب قابل توجهی نداشته ایم. البته این نکته به این معنا نیست که ادبا و شعراي ما از نوشتن و سرودن دست کشیدند بلکه بنا بر ضرورت هایی که در آن هنگام به وجود آمد، به زبان عربی تمایل پیدا کردند ولی نکته اي که باید آن را مورد توجه قرار دهیم، این است که این تأثیرپذیري به مرور در بین ادبا و شعراي ما بیشتر شده. مثلاً اگرچه رودکی به عنوان نخستین شاعر پرمایه ایرانی در دورة اسلامی مطرح است و تحت تأثیر قرآن، حدیث و فرهنگ دینی قرار دارد، منتها میزان این تأثیر نسبت به شاعري که در اواخر قرن پنجم و اوائل قرن ششم می زیسته کمرنگ است.