بخشی از مقاله

چکیده:
اسطوره ها در ایجاد حس تعلق به هویت ملی نقش بسیار مهمی دارند.برای دریافت اسطوره ها اول باید خود را بشناسیم و افسانه ها واسطوره ها کمک میکنند که ما خودمان را بیابییم.تصاویر اسطوره ای زمانی حاصل میشوند که ضمیر ناخودآگاه وضمیر خود آگاه با یکدیگر در تماس باشند.زمانی که تصاویر اسطوره ای نداریم با عمیق ترین بخش وجودمان در تماس نیستیم.طراح باید بداند که شخصیت فرهنگی هر جامعه نیاز به پشتیبانی وپاسداری دارد.

میراث فرهنگی در جامعه بسان سپری حفاظتی در برابر هجوم تندباد اطلاعات قرار گرفته که همه ی ما را همسان کرده و ملزم به یکنواختی می نماید.آیا فقط باید به پیام های بر گرفته از تجارت گرایی و مد واکنش نشان دهیم؟ما باید در طراحی که ارایه شیوه زندگی است برای بقای هویت جامعه خود تلاش نماییم.این موضوع بدین منظور نیست که از مسولیت خود در قبال مبادله فرهنگی با جامعه جهانی چشم پوشی کنیم.بلکه باید بدانیم که ارزش های بومی خود را برای ارایه داریم.برای حفظ این شیوه زندگی باید میراث نامملوس خود را بشناسیم،سپس باید از ارزش ها واسطوره هایی که به آن ها افتخار می کنیم حفاظت نماییم.

در زمینه ی خرد سنتی مان درگیر فرسایش روز افزون هستیم.بخشی از این فرسایش حاصل قبول کورکورانه ی فرهنگ مدرن به دلیل عرصه ی فناوری های روز افزون به جوامع سنتی است.تاثیرات جانبی جهانی شدن باید به وسیله ی فرآیندی میان دانشی کنترل شود که در هر مقطع تصمیم سازی نماید.گزینه های مورد انتخاب در چنین فرآیندی از تلفیق موضوعات بومی ومدرن حاصل میشود.ما نباید خود را در تعاملات جهانی سازی گم کنیم می باید همواره به خاطر داشته باشیم که سنت های فرهنگی مان روشهای مناسب تری برای نیل به اهداف پایداری محیط است.در این صورت پایداری مفهوم خاصی پیدا میکند که در چارچوب تعاریف جهانی جایگاه خود را میابد.تنها در این مسیر است که هویت خود را باز می یابیم.

به دلیل فراموششدن این ارزشها ومفاهیم در بناهای جدید وبی توجهی به اسطورهای سنتی - که ریشه در رفتارها باورهای مردم دارد - در معماری جدید ما را بر آن داشت تا پژوهشی در این زمیته انجام دهیم. بر مبنای موضوع موردبررسی در این پژوهش مهمترین اهداف آن تأثیر باورهای فرهنگی و تربیتی دینی در شکلگیری محیط کالبدی خانههای سنتی، ایجاد ارتباطی نظری و استدلالی بین معماری نیازهای مردم درگذر زمان؛ بررسی تحولات در باورهای فلسفی، اهداف، انگیزهها در هر دوره تاریخ.با روش توصیفی تحلیلی است و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای است.

در این پژوهش،نگارنده کوشیده است با بررسی تطبیقی به پرسشهای تحقیق اعم از اینکه: در هر دوره تاریخی چه تحولاتی در باورهای فلسفی، اهداف، انگیزهها رخداده است؟ تأثیر باورهای اسطورهای فرهنگ اصیل ایرانی بر کیفیت فضایی خانههای سنتی چیست و چه ارتباطات نظری و استدلالی بین معماری باورهای مردمی وجود دارد ؟تا حد توان خودپاسخ گوید.

مقدمه:
در شناخت هنجارهای جامعه اسطوره ها جایگاه خاصی دارند.باور داشتن به این اصل ضروری است که صحنه ی زندگی دارای سناریویی است ومعماری نیز باید پاسخ گوی بهترین نحوه ی برگزاری این سناریو باشد.در این فرآیند باید از افسانه زندگی را کشف کرد.اسطوره ها بر اساس باورهای جامعه شکل میگیرند - سسری، - 2010در طراحی وارایه ی پیشنهاد برای هر جامعه آگاهی از باورهای آن جامعه بسیار موثر است.

این باورها زیر بنای ادبیات،هنر،علم وتاریخ آن جامعه است.این باورها نشان دهنده ی گذشته وحال جامعه است.ارتباط میان گذشته وحال و شناخت پیشینه ی تاریخی در ظهور هویت جامعه بسیار موثر است.زمینه های اسطوره ها راه کارها ولوازم زندگی ما هستند.آنها سازنده ی جسم ومحیط ما هستند.اسطوره های زنده با همه ی موضوعات زندگی سروکار دارند ومتناسب با سرشت دانش زمان ما هستند.مادر وفرزند از تصورات اسطوره ای است.اولین تجربه هر فرد آغوش مادرش است.زمین وکاینات به مثابه مادرمان این اسطوره را از کودکی به بلوغ می رساند

پس هماهنگی با طبیعت از اسطوره هاست.چنین مشارکت ارزشمندی با محیط در زندگی شهری امروز قطع شده است. - 116ص - در زندگی امروزه تکنولوژی فرآیندهای طبیعی را از ما پنهان کرده است.فرآیندهای طبیعی که ادامه ی حیا ت مان به آنها متکی است .ما از طبیعت جدا و بی ارتباط شده ایم.ما باید فرآیند طبیعی را در زندگی مان شفاف وقابل لمس کردن ودیدن کنیم.ما توسط تکنولوژی اسیر معادلات و معاملات اقتصادی شده ایم.

هر اسطوره و ارزشی متناسب با جامعه خاص خود است و ارزش ها در طول زمان متحول می شوند. چیزی که پنجاه سال پیش درست و مناسب بود اکنون نیست.برخی قوانین اخلاقی جامعه نیز باید با این تغییرات همگام شود.باید تصورات خود از جامعه را با تشبیه ها واستعاره های امروزین هماهنگ نمود.سرعت وتداوم تغییرات از موضوعات زمان ما هستند همین عوامل نقش اسطوره ها را در زندگی ما کم رنگ نموده است.

از سالیان پیش غرب خود را از ایده های اولیه جدا ساخت.تا قبل از آن اسطوره ها ومراسم نقش مهمی در زندگی مردم داشتند.در نگاه غربی به سنبل ها - که پیام را در سمبل ها گم میکند - رابطه مان با ایده های اولیه قطع شده است وما هنوز دنباله روی غرب را ادامه می دهیم. - ص - 124 نماد واسطه جاودانی است میان آنچه خرد درمیابد و آنچه درنمییابد.ازاینرو،بهترین زبان برای بیان اساطیر،زبان نماد است نه مفاهیم عقلی.هر انسان در هر دوره،به نمادها قالبی نو میبخشد.بدین گونه که آن حقیقت جاودانه،که نماد نمایشگر آن است،هر بار به صورتی تازه به ما عرصه میشود

با فرض اینکه ذائقه مردم و همچنین اعتقادات وباورهای مردمی درگذر زمان تغییر کرده است و با به وجود آمدن تکنولوژیهای جدید وپر هزینه ،مصالح بوم آورد وکم هزینه به دست فراموشی سپرده هشدهاند به پرسشهای زیر میپردازیم در هر دوره تاریخی چه تحولاتی در باورهای فلسفی، اهداف، انگیزهها رخداده است؟ تأثیر باورهای اسطورهای فرهنگ اصیل ایرانی بر کیفیت فضایی خانههای سنتی چیست و چه ارتباطات نظری و استدلالی بین معماری باورهای مردمی وجود دارد

روش وطرح تحقیق
از جنبه هستی شناختی پارادایمهای تحقیق،واقعیت در این پژوهش پدیدهای مادی نیست و وابسته به تفسیر محقق آن است.از جنبه معرفتشناختی دانش در این پروژه ذهنی است نه عینی.دانش از تعامل بین پژوهشگر وموضوع موردپژوهش که همانا غور در باورها و اعتقادات مردم این سرزمین وتاثیر آن در خانههای سنتی است حاصل میشود.و از جنبه روششناختی دانش از طریق ارائه تفسیرهای مختلف از واقعیت ایجاد میگردد.بهاینترتیب مبنای فلسفی تحقیق دیدگاه تفسیری است و روش تحقیق میبایست از یکی از طرحهای تحقیق کیفی انتخاب شود.بر این اساس روش تحقیق پدیدارشناسی که در آن پژوهشگر بهنقد وتفسیر یک پدیده که در اینجا تأثیر باورها واسطوره ها بر خانه ایرانی است میپردازد.

ادبیات موضوع پیشینه تحقیق

از دیرباز در فرهنگ ایرانی مفاهیمی چون تقدس و احترام به طبیعت،احترام به نان،احترام به بزرگان - وجود اتاقهای شاه نشیبن - و ایجاد فضاهای امن ودرونگرا - محرمیتها - وجود داشته است.و این باورها در اشکال و مفاهیمی از معماری خانههای ایرانی بهگونهای نمادین تجلی میابند. از سوی دیگر در دهههای اخیر در ادبیات روانشناسی محیطی و بهخصوص از جانب پدیدارشناسان در راستای توجه به القائات معنایی محیطهای انسان نساخت، به تعریف و جایگاه معنایی خانه توجه خاص شده است .

ریشه این توجهات به رویارویی با تبعات ناخوشایند حذف جبری و شاید عجولانه بسیاری از فعالیتهای درون خانه به لحاظ تحولات فرهنگی، اقتصادی وفنی بازمیگردد"..فرمولها ضابطهها الگوها و مدلها جایگزین مواجهههای شخصی و غنی و مکاشفههای صمیمانه مکانها،محیطها و چشم اندازهای واقعی گشته و تجربه مدرن از فضا بهصورت عنصری خالی جایگزین ویژگیهایی چون تنوع، شگفتی ،ابهام ، سرزندگی، تصو رپذیری، خاطرهانگیزی و در یه کلام سکونت پذیری مکان شده است - "پرتوی ، - 1387 : 12 در دهههای اخیر در پی دلزدگی از افراطیگری مدرنیسم در تنزل انتظارات انسان از مکان ، درک معانی عمیق محیط و تفحص پیرامون مسائلی ورای عملکرد همچون ارتباط متقابل انسان و متغیرهای محیطی باورها و اعتقادات ایرانی موردتوجه بسیار قرارگرفته است.

اسطوره
به گفته الن داندز اسطوره افسانه ومسیر قدسی است که شرایط موجود جهان ومردم تشریح میکند.اسطوره ها در ارتباط تنگاتنگ با معنویت تعریف می شوند.کشف اسطوره های وجودی نقش مهمی در فرآیند طراحی دارند.سفر قهرمان ما را از دنیای معمول وروزمره به حیطه ی عجایب ماوراالطبیع ه می رساندکه در آن هر چیزی ممکن است.سفر قهرمان الگویی است که در بسیاری از فرهنگ ها یافت میشود.این وجه از اسطوره ها در سفر قهرمان منجر به دگرگونی رویکرد به زندگی در مسافر می شود.این سفر اسطوره ای ما را دعوت به نگاهی عمیق تر میکند.

اسطوره ها شامل هنجارها وفرهنگ جامعه هستند ونه تنها به عنوان عامل انتقال این فرهنگ به نسل بعدی موثر بوده بلکه در زمینه ی طراحی برای ایجاد دانش،برای کشف چگونگی این زندگی وخرد پیشنهاد زندگی بهتر کارساز است.

اسطوره ها بر اساس باورهای جامعه شکل می گیرند.اسطوره ها به طور معمول از واقعیت های زمان های دور تشکیل می شوند.در طراحی وارایه ی پیشنهاد برای جامعه دانش باورها اساس ادبیات،هنر،علم وتاریخ هر جامعه است.ارتباط میان حال وگذشته وشناخت پیشینه تاریخی در ظهور هویت جامعه بسیار موثر است. میرسی ایلیاد می گوید مهم ترین عمل کرد اسطوره ایجاد مدل رفتاری در جامعه است.

ادامه حیات فرهنگ هر جامعه تنها با حفظ تمامیت اسط.ره های آن جامعه تحقق می یابد.اسطوره های جوامع از دو بخش مبتنی بر واقعیت و براساس موضوعات کاذب ایجاد می شوند.جوزف کمپل اعلام می دارد که اسطوره ها شامل هنجارها ومشخصه های هر گروه فرهنگی خاص میشود ومی توانند به مثابه وسیله انتقال فرهنگ به نسل های آتی عمل کننداگر اسطوره ها نسل به نسل منتقل شوند با آنها فرهنگه چگونه زندگی کردن نیز انتقال می یابد.

اسطوره ها زمینه ساز هویت جامعه اند.افراد جامعه با باورها وارزش های مشابه چارچوب هویتی خاصی دارند.قهرمانان و اسطوره های هر فرهنگ متضمن ارتباط عمیق میان افراد جامعه است. افسانه ها با موضوع شجاعت ودانایی قهرمانان برای مردم الهام بخش است. اولین وابتدایی ترین وسیله ی انتقال اسطوره ها وافسانه ها نقل قول دهان به دهان بوده است.

بعضی از داستانهای طولانی تر به وسیله شعر سروده شده اند. این نوع اشعار در فاخرترین تشبیه ها در شاهنامه ی فردوسی فراوان است.هنرهای دیگر چون نقاشی ومجسمه سازی نیز در بازگویی وثبت اسطوره ها وافسانه ها نقش مهمی ایفا می کنند.همینطور موسیقی ورقص ومراسم مربوط به آنها یادآور اسطوره ها هستند.مراسم آیینی فرهنگ ها از اسطوره ها نشات گرفته است.مهم ترین نحوه ی حفظ وانتقال اسطوره ها وافسانه ها در ادبیات نوشتاری یافت می شود.

فرهنگ ها از مجموعه ی افسانه هایی با نتایج اخلاقی شکل می گیرند.درسهایی در مورد رفتارهای درست در شرایط هر جامعه،اخلاق و ضوابط اخلاقی آن جامعه را به وجود می آورد.شناخت این چارچوب در رابطه با ارایه پیشنهادها برای آن جامعه ضروری است.طراحی همواره پیشنهاد راه حل برای مشکلات جامعه داردوشناخت در رسیدن به راه حلهای مناسب راه گشاست.فلسفه زندگی مردم جامعه در اسطوره ها وافسانه ها نهان است.برای طراحی بر اساس سناریوی زندگی باید از این فلسفه مطلع شد - ص - 119 جامعه ای که اسطوره وافسانه برای پشتیبانی وعمومیت یافتن ندارد

به از هم پاشیدگی منجر میشود.این مسیری است که در جامعه امروزمان طی می شود. ما اسطوره های مان را یا اصلا نمی شناسیم یا به طور ناقص می شناسیم.به دنبال اسطوره های تحمیلی هستیم.با این رویکرد دیگر اسطوره ای باقی نمی ماند.آنچه برایمان مانده ارمغان ایدولوژی غرب وسایر جوامع است.برای هماهنگی میان جایگاه فرد وچرخه ی زندگی اش به اسطوره ها در جوامع نیاز داریم.شناخت اسطوره های محیط زندگی وپیشینه ی جامعه مان که با محیط اطرافمان در هم آمیخته برای ادامه حیات ضروریست.

اسطوره و ادبیات
اسطوره خاستگاه تفکروعاطفه بشر است وآرزوهای او را باز میتاباند.از این رو با فلسفه وادبیات پیوند نزدیک دارد ودر آثار ادبی وهنری تاثیر فراوان گذاشته است.اسطوره وقتی وارد ادبیات می گردد،شرح وروایات کارهای سترگ ویا وصف اشخاصی است که واقعا وجود تاریخی داشته اند ویا واقعی بودنشان مورد تصدیق است اما تخیل مردم آن را دگرگون ساخته وسنت ادبی به آن شاخ وبرگ بسیار داده است.اسطوره با تاریخ وادبیات گیوندی تنگاتنگ وناگسستنی دارد،تا آنجا که به مبالغه گفته اند هیچ خط ومرزی نمی تواند دنیای تاریخ را به کلی از دنیای اسطوره و شعر جدا کند - روتون،17، - 1385ادبیات وارث نوعی اساطیر است وبدین گونه داستان هایی در اختیار شاعر قرار دارد که از قبل سنتی سترگ محسوب میشود واز اقتدار ومرجعیت کلانی برخوردار است.

معنای اصلی وپایدار اسطوره در تاریخ ادبیات اثر گذاشته است ومهر ونشان خود را بر آن نهاده است،بدین ترتیب اسطوره عنصر ساختاری در ادبیات است و وابستگی بنیادین میان اسطوره وادبیات انکار ناپذیر است.بطوریکه هرگاه افسون اسطوره زدایی مطرح میشود آینده ادبیات در خطر قرار می گیرد

تعریف کاربردی اسطوره
»هنر آیینه تمام نمای درون انسان است واساطیر نمایش مصور از عقده های او[2]« »اسطوره قصه گونه ای است که طی توالی نسل های انسانی در افواه نقل می شود منشآ پدیدهای طبیعت وهمچنین آیین هاوعقاید موروث را به نحوی ساده لوحانه تبیین میکند و دخالت قوای مافوق طبیعت را در امور طبیعی وانسانی همراه با اسباب پیدایش دگرگونی هایی که با اثر این دخالت ها در احوال عالم حاصل می آید،به بیان می آورد.

این گونه قصه از آن رو که در حد ادراک عوام فوم ومتضمن توجیه خرافات وتقلیدهای آن هاست،به وجهی،قصه عامیانه محسوب میشود اما هر قصه عامیتنه هم اسطوره نیست اسطوره چنان قصه ای است که ناظر به توجیه واقعیات طبیعی از طریق رابطه موهوم بین آن ها با مافوق طبیعی است 

اسطوره تاریخ نخستین ومعنوی یک جامعه است واز این نظر،با زبان آن جامعه قابل مقایسه است.زبان واسطوره،که هر دو کارکردی مشترک دارند ودر انحصار متئن ادبی اند،حقایق مربوط به گذشته دور را برای ما بازگو می کنند

اسطوره در ناخودآگاه هم وند یک واقعیت می زید،واقعیتی که در خودآگاه انعکاس می یابد،چنان که زبان نیز گاهی بدین گونه عمل میکند.هر موضوع حکایت از آن دارد که فرد بخشی از اسطوره شده وبار دیگر به ویژه طی جشن ها در آن می زید و کشف میکند که اسطوره در نظر او اکنون چه بی پرده وآشکار است

خاستگاه اسطوره:
»شکل گیری اساطیری،بر اساس انعکاس ساخت های اجتماعی ،پدیده های طبیعت وعکس العمل های روانی انسان بوده است.تقریبا در اساطیر همه اقوام،احترام به طبیعت وعناصر طبیعت به چشم می خورد.نظیر آسمان،خورشید،زمین،کوه،درخت که به صورت خدایان ظاهر می شوند.روابط خدایان با یکدیگر وبا انسان،انعکاسی از روابط اجتماعی عصر شکل گیری اساطیر است،اما اسطوره،تابعی از مسایل روانی انسان،باورها واعتقادات انسان ها چه به صورت فردی چه به صورت اجتماعی هست«

دگردیسی اسطوره:

اسطوره که پدیده هایی فرهنگی هستند،همچون دیگر پدیده ها با گذشت زمان دگرگون می شوند.پاره ای به طور کلی ماهیت وچیستی خود را از دست می دهند وگونه ای دیگر در کارایی برخی دیگر دگردیسی رخ میدهد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید