بخشی از مقاله
چکیده
زمینه و هدف : باورهای غیرمنطقی عبارت اند از افکار و اندیشه ها وعقایدی که در آنها اجبار، الزام، وظیفه و مطلق گرایی به شکل افراطی وجود داشته باشد و موجب بروز اختلالات عاطفی و رفتاری گردد. هدف از این مطالعه، بررسی و اثربخشی آموزش باورهای غیر منطقی برکیفیت زندگی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی شهرستان گرگان می باشد.مواد و روش ها : این پژوهش ، مطالعه ای آزمایشی حقیقی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است که به صورت تصادفی ساده انتخاب ودر دو گروه آزمایش و گواه - هر گروه شامل15نفر - انتخاب شده اند و از پرسشنامه های استاندارد - باورهای غیرمنطقی جونز - - 1968 و کیفیت زندگی وار و شربون - 1992 - 1 برای آزمون فرضیات استفاده شده است.
جامعه و نمونه آماری : جامعه آماری تحقیق،180نفراز مادران دارای کودکان کم توان ذهنی دبستان دخترانه شهرستان گرگان می باشند که 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند.روش های تجزیه وتحلیل : از روش های توصیفی جهت تدوین جداول توزیع فراوانی،ترسیم نمودار ها و میانگین و واریانس و انحراف معیار متغیرها و در روش های آمار استنباطی از آزمون کلموگروف - اسمیرنف و تحلیل کواریانس استفاده گردید.نتیجه گیری:نتایج نخستین نشان داد که آموزش باورهای غیر منطقی برکیفیت زندگی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی تاثیر دارد. در نتیجه هر چه مادران باورهای غیرمنطقی بیشتری داشته باشد امکان بروز مشکلات رفتاری درفرزندانش بیشتر است.
کلمات کلیدی: باورهای غیر منطقی، کیفیت زندگی،کودکان کم توان ذهنی.
.1 مقدمه
جورج کلی معتقد است باورها قوانینی هستند که به وسیله آنها فرد تجربیات خود را تعییر وتفسیر می کند - کلی،. - 1955 به نظر دالوس - 1991 - باورها مشتمل بر حقایقی است که ما را هدایت می کند تا به شکل خاصی به زندگی واکنش نشان دهیم هر فرد مجموعه ای از تفکرات عمومی دارد که عقاید مرکزی یا باورهای بنیادی خوانده می شوند.معمولا این باورها نیمه آگاه هستند وآشکار می کنند که هر فرد چگونه نسبت به زندگی واکنش نشان می دهد.زمانی که یک واقعه رشته افکار را فعال می کند آنچه که شخص آگاهانه فکر می کند ،بستگی به باورهای بنیادی ای دارد که به صورت نیمه آگاه در مورد آن واقعه به کار می افتد.اینکه حقایق خاصی برای افراد دارای مفهوم است،به باورهای فرد بستگی دارد.
با شروع قرن بیستم در اکثرکشورها به خصوص کشورهای صنعتی هم زمان با استفاده ازاقدامات پیشگیری و درمانی برای بیماری ها، تغییرات زیادی در مراقبت های بهداشتی به منظور بهبود وضعیت سلامت و بهداشت صورت گرفت که این تغییرات باعث افزایش متوسط طول عمر و ارتقای کیفیت زندگی مردم شد. بنابراین بحث رابطه باورهای غیرمنطقی فردسالمند با کیفیت خواب و زندگی او از جمله مسایلی است که هنوز می تواند در حیطه های مختلف علم از جمله روانشناسی مد نظر قرار گیرد و انجام پژوهش هایی را در جهت کسب دانش بیشتر به خود می طلبد.منشأ باورهای منطقی و غیر منطقی به آلبرت الیس برمی گردد. عقاید و باورها که به نظرالیس عامل اصلی کیفیت واکنش عاطفی فرد به وقایع و حوادث می باشند به دو دسته کلی منطقی و غیر منطقی تقسیم می شوند - فیاض وهمکاران، . - 1388
کیفیت زندگی به عنوان یک بحث علمی در ده سال گذشته توجه افراد زیادی را به خودمعطوف کرده است. بطورکلی کیفیت زندگی عبارت است از میزان و درجه لذت فرد از امکانات مهم زندگیش، این امکانات از فرصتها و محدودیتهای هر شخص در زندگی ایجاد می گردد. تمایل به بررسی کیفیت زندگی به عنوان یکی از فرایندهای درمانی در طول دهه های گذشته افزایش یافته است. تعاریف کیفیت زندگی بسیار متنوع است و آن را خوشحالی، رضایت مندی، خرسندی و احساس تندرستی تعریف کرده اند.برطبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، کیفیت زندگی عبارت است از درک و آگاهی افراد از موقعیت خود در زندگی در متن فرهنگ و نظام ارزشهای محل زندگی و در ارتباط با اهداف،کیفیت زندگی یک مفهوم وسیع است و به » انتظارات، استانداردها و مسائل مربوط به خودصورت پیچیده ای با سلامت جسمانی، وضعیت روانشناختی میزان استقلال، روابط اجتماعی وباورهای شخصی فرد و همچنین ارتباط او با عوامل محیطی برجسته درآمیخته و مرتبط است - سازمان بهداشت جهانی،. - 1379
طیف وسیعی از پژوهش های - سینگر،اتریج وآلدنا،2007؛مک کنوکی،تروسدال-کندی، چنج،جارا،شوکری، - 2008 حاکی از آن است که واالدین دارای کودکان کم توان ذهنی در مقایسه با سایر والدین استرس وفشار بیشتری را تحمل می کنند.این استرس ممکن است ناشی از نگرانی درباره چگونگی کنار آمدن کودک با مشکلات آینده، مشکلات رفتاری و سطح ناتوانی کودک، تغییر در روابط خانوادگی،هزینه های اقتصادی سنگین،رؤیاهای بر بادرفته،رفتارهای ترحم آمیزدیگران،نگرش منفی جامعه،کمبوداطلاعات،محدودیت دسترسی به خدمات و امکانات و تعارضات مربوط به داشتن فرزندی دیگر باشد. مجموعه این عوامل با هم فشار روانی مضاعفی را بر والدین این کودکان وارد می آورد که زندگی شخصی و خانوادگی آنها را تحت تأثیر قرار می دهد.
مراقبت مداوم از کودک کم توان ذهنی اغلب برای والدین استرس زا است زیرا این دشواری های کودکان بطور اجتناب ناپذیری بر زندگی آنها اثر می گذارد. تحقیقات نشان داده است که والدین کودکان کم توان ذهنی عموماً در خطر مشکلات زندگی خانوادگی و دشواری های عاطفی قرار دارند.داشتن کودک کم توان ذهنی و استرس ناشی ازآن،معمولا تأثیر عمیقی بررضایت از زندگی والدین وروابط خانوادگی آنها دارد - استراچان،2005؛ مک کنوکی و همکاران،. - 2008 به طورکلی، استرس ناشی از داشتن فرزند کم توان ذهنی،بر مؤلفه های کیفیت زندگی والدین، تأثیرگذار است. کیفیت زندگی،سازه ای است که ازآن،تعاریف مختلفی شده است؛ازجمله گروه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی - - 1993 اشاره کرده که کیفیت زندگی سازه ای چندبعدی شامل ارزیابی حداقل سه بعد اصلی یعنی بهزیستی هیجانی، وضعیت جسمانی و کارکرداجتماعی است.
در این پژوهش، همانند مطالعه میچل - 2006 - کیفیت زندگی به مثابه کارکرد اجتماعی، هیجانی- روان شناختی و جسمانی در نظر گرفته شده است. آنچه محقق را بر آن داشت تا باورهای غیر منطقی را در مادران دارای کودکان کم توان ذهنی مورد بررسی قرار دهد وتأثیر آن رادر کیفیت زندگی مطالعه کند ،تجربه اشتغال در مدارس استثنایی بوده که آشنایی با بسیاری از اختلالات رفتاری ،شناختی واحساسی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی بود که زندگی آنها را تحت تأثیر خود قرار داده بود.به منظور دست یافتن به وضعیت فکری مادران ،نظام باورهای آنان مورد بررسی علمی قرار می گیرد تا معیین شود که مادران به چه میزان مبتلا به باورهای غیر منطقی اند وسپس باورهای غیر منطقی ای را که غالبا منجر به بروز اختلالات پنهان و آشکار رفتاری ،احساسی و شناختی در آنان می شود،شناسایی وبرای رفع آسیب های مکشوفه برنامه ریزی نماییم.
با توجه به اهمیت موضوع با توجه به مشکلاتی که والدین کودکان دارای کم توانی ذهنی دارند و تحمل فشار روانی آنها انجام پژوهش حاضر راتوجیه می کند. در کل، نظر به اینکه آسیب پذیری در مقابل استرس ها و مشکلات در گروه مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی، به دلیل داشتن منابع حمایتی کمتر، نسبت به مادران کودکان عادی، بیشتر تخمین زده می شود، بررسی و مقایسه ی باورغیرمنطقی برکیفیت زندگی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی از ضرورت های این پژوهش به حساب می آید. لذا هدف از پژوهش حاضر دادن پاسخ علمی به این پرسش است که آیا باورغیرمنطقی برکیفیت زندگی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی تاثیر داردیا خیر؟
- 2 سؤالات تحقیق:
- سوال اصلی تحقیق :
-1 آیا باورهای غیر منطقی برکیفیت زندگی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی تاثیر دارد؟
- سوالات فرعی:
-1 آیا آموزش مقابله با باورهای غیر منطقی بر کیفیت زندگی بعد سلامت جسمی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی تاثیر دارد؟
-2 آیا آموزش مقابله با باورهای غیر منطقی بر کیفیت زندگی بعد سلامت روانی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی تاثیر دارد؟
-3 فرضیه های تحقیق
فرضیه اصلی تحقبق:
-1 باورهای غیر منطقی برکیفیت زندگی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی تاثیر دارد.