بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطهی معنای زندگی با سلامت روان مادران دارای دانشآموز کمتوانذهنی آموزشپذیر انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. کلّیهی مادران دارای دانشآموزان کمتوانذهنی آموزشپذیر شهر اردبیل در سالتحصیلی 1394-95 جامعهی آماری این پژوهش را تشکیل میدادند که از میان آنها با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس 130 مادر به عنوان نمونه انتخاب شده و به پرسشنامهی هدف در زندگی گرامباف و ماهولیک و پرسشنامهی سلامت عمومی گلدنبرگ و هیلر پاسخ دادند.

برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافتهها نشان داد که بین معنای زندگی با سلامت روان مادران دارای دانشآموز کمتوانذهنی آموزشپذیر رابطهی مثبت معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون آشکار کرد که تقریباً 36 درصد از کل واریانس سلامت روان مادران دارای دانش-آموز کمتوانذهنی آموزشپذیر براساس معنای زندگی پیش بینی است. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که داشتن معنا در زندگی از متغیرهای مهم و مرتبط با سلامت روان مادران دارای دانشآموز کمتوانذهنی آموزشپذیر میباشد.

مقدمه

کودکان استثنایی1، افرادی هستند کهتفاوتِ ویژه یا استثنایی با سایر کودکان از لحاظِ تواناییهای حسی، فیزیکی، نورولوژیک، ذاتی - خلق و خویی - ، یا هوشی و یا از لحاظ طبیعت دارند - انجمن روانشناسی آمریکا2، . - 2013 از جمله شایعترین و شدیدترین نارساییهای رشدی کمتوانیهایذهنی3است - میرباک و تتزچنر4، . - 2008 کمتوان ذهنی شامل افرادی میشود که هوش آنها حدود دو انحراف معیار از میانگین هوش عمومی پایینتر بوده و دارای اختلال در کارکرد سازشی مثل ارتباط برقرار کردن، مراقبت از خود، مهارتهای اجتماعی، اشتغال و ایمنی شخصی هستند و از نظر رشدی دچار تأخیر چشمگیری میباشند.

تعداد قابل توجهی از خانوادهها در جامعهی ایرانی، از اثرات منفی داشتن یک فرزند کمتوانذهنی، همچنین از بار مراقبتی بسیار زیاد و فشارهای روانی، اجتماعی و مالی ناشی از داشتن چنین فرزندانی رنج میبرند که این عوامل میتوانند ثبات خانوادگی را برهم زده و باعث برهم ریختگی سازمان خانواده شود - سیف نراقی و نادری، . - 1393 در این میان، نقش مادران بهعلّت اینکه اوقات زیادی در کنار کودکان هستند و ارتباط مستمری با آنان دارند، بیشتر آشکار میشود.

همچنین بهعلّت اینکه مادران در مقایسه با پدران مسئولیت بیشتری در مراقبت از کودکان دارند، بیشتر در معرض مشکلات مربوط به سلامت روان هستند - اولسون و هوانگ6، . - 2006 مادران دارای فرزند کمتوانذهنی دارای استرس و بحرانهای روانی هستند و همین مسئله سازش-یافتگی و سلامت جسمی و روانی آنها را تهدید میکند و اکثر مواقع تأثیر منفی بر آنها میگذرد. همچنین پژوهشها نشان میدهد که مادران با فرزند کمتوانذهنی سطح بالایی از استرس و سطح پایینی از سلامت عمومی و سلامت جسمی را نشان می-دهند.

بررسیهای انجام یافته در این خصوص نشان دادهاند که مادران دارای فرزند کمتوانذهنی در مقایسه با مادران عادی سطح سلامت عمومی پایینتر، اضطراب و افسردگی بالاتر - دوماس، ولف، فیسمن و کولیگان8، - 1991، و سطح بهزیستی روانشناختی پایینتری - آیزنهاور، بیکر و بلاکر9، - 2005 دارند. به طور کلّی، مرور مطالعاتی که روی مادران فرزندان کمتوانذهنی انجام شده، نشان میدهد که زندگی پراسترس، فشارهای هیجانی، تعارضات خانوادگی، مشکلات کنترل و نگهداری کودک و احساس گناه باعث پایین آمدن سطح سلامت روانی آنها میشود - لیم1، . - 2002 همچنین پژوهشهای دیگر نشان داده است که مادران دارای فرزند کمتوانذهنی در مقایسه با مادران دارای فرزند سالم، سطح سلامت عمومی پایینتری هستند.

از جمله عواملی که به فرد در برخورد با موقعیتهای دشوار و تنشزای زندگی کمک کرده و افراد را در برابر اختلالات آسیب شناختی و دشواریهای زندگی در امان نگه میدارد، داشتن معنا در زندگی3است. معنا در زندگی معمولاً به احساسی از یکپارچگی وجودی اشاره میکند که به دنبال پاسخ دادن به چیستی زندگی، پی بردن به هدف زندگی و دست یافتن به اهداف ارزنده و در نتیجه رسیدن به حس تکمیل بودن و مفید بودن حاصل میشود - یههو و چیونگ4، . - 2010 این اصطلاح شامل دو مؤلفهی داشتن معنا در زندگی و تلاش برای جستجوی معناست. داشتن معنا در زندگی به حالتی اطلاق میشود که براساس آن دریافت شخص از تجارب زندگی بر این حس متّکی است که رویدادهای زندگی هدفمند هستند و در راستای آن هدف شکل میگیرند.

در حالی که تلاش برای جستجوی معنا به فعالیت و شدّت تمایل افراد به یافتن، ساختن و یا بحث در مورد معنای زندگی اطلاق میشود - استجر، فرازیر، اوشی و کالر5، . - 2006 از دیدگاه روانشناسی و سلامت روان بین کسانی که زندگی را معنادار ادراک میکنند و کسانی که مفهوم و مبنایی برای آن قائل نیستند تفاوتهای بسیاری وجود دارد. افراد با سطوح بالای معناداری در هنگام رویارویی با مسائل روزمره، فقط بر جنبههای مشخصی از مشکل تمرکز میکنند، در صورتی که اشخاص با سطوح پایین معنا در زندگی، به محدود بودن زمان به عنوان مشکلی بزرگ مینگرند و مشکلات فعلی را با احتمال نرسیدن به اهداف آینده پیوند میدهند.

به این ترتیب، شخصی که سطوح بالاتری از معناداری در زندگی را تجربه میکند به آسانی قادر به رویارویی با شرایط سخت است.  سطوح بالای معنا در زندگی نه فقط به فرد در رویارویی با دشواریها کمک میکند، بلکه باعث افزایش رضایت شخصی و احساس کامیابی در فرد میشود. در نتیجه میتوان گفت جنبههای خاصی از معناداری نقش عمدهای در افزایش توان فرد در مقابله با مشکلات دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید