بخشی از مقاله
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین استرس فرزندپروری و حمایت اجتماعی در مادران دارای کودک کم توان ذهنی بود. روش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعهی آماری پژوهش حاضر، مشتمل بر کلیه مادران کودکان مدرسه کم توان ذهنی پایه ابتدایی در شهرستان خوی بود و با توجه به این که کل جامعه آماری مادران کودکان کم توان ذهنی80 نفر بودند، از شیوهی تمام شماری برای نمونه استفاده شد. مادران، مقیاس حمایت اجتماعی کراس و همکاران - 1967 - و استرس والدگری آبیدین - 1986 - را تکمیل نمودند.. جهت تجزیه و تحلیل دادهها، از آمار توصیفی و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین استرس فرزندپروری و حمایت اجتماعی رابطهی معناداری وجود دارد. همچنین، حمایت اجتماعی پیشبینیکنندهی منفی و معنیدار استرس والدگری میباشد. از یافتههای پژوهش حاضر، نتیجه میگیریم یکی از عوامل کاهش استرس در مادران دارای کودک کم توان ذهنی، حمایت اجتماعی میباشد.
کلید واژهها: استرس فرزندپروری، حمایت اجتماعی، مادران دارای کودک کم توان ذهنی
-1 مقدمه
وجود یک کودک کمتوان ذهنی، استرسزا است و سبب عدم تعادل در سیستم خانواده میشود - بارل و همکاران، . - 1994 تحقیقات قابل توجهی در رابطه با تأثیرات مراقبت از کودک با ناتوانی انجام شده است. این تحقیقات نشان میدهند که والدین کودکان با ناتوانی در مقایسه با والدین کودکان بدون ناتوانی، استرس یا فشار روانی را زیاد تجربه میکنند - باختر و همکاران، 2000؛ ماریس و همکاران، 2002؛ السن و همکاران، 2001؛ ویس، . - 2002 از سویی، به نظر میرسد مادران نسبت به پدران برای دچار شدن به تنش روانی یا استرس، آسیبپذیرترند - لیتل، 2002؛ مارفی و همکاران، 2004؛ پلچات و همکاران، . - 1999 به این دلیل که مادران معمولاّ نسبت به پدران مراقبت مداوم از کودکشان دارند - لیم و لی، . - 2007 بنابراین، والدین کودکان کمتوان ذهنی به ویژه مادران بایستی توانایی مقابله با استرس را داشته باشند و یکی از عواملی که در کاهش استرس والدین مؤثر است، حمایت اجتماعی میباشد - بریستل، 1984؛ دیسون، 1997، شارپلی و همکاران، . - 1997
حمایت اجتماعی اغلب به طور معمول به اعمال انجام شده برای یک نفر آشفته به وسیله افراد عمده از قبیل اعضای خانواده و دوستان، همکاران، خویشاوندان و همسایگان اطلاق میشود و این اعمالمعمولاّ کمک ابزاری، کمک اجتماعی هیجانی و کمک اطلاعاتی را شامل میگردد - هاس، 1981؛ ترنر، 1983؛ نقل از توئیتس، 1986؛ نقل از نادری و همکاران، . - 1390 در سال 2008 استرازدینز و بروم - نقل از همتیراد و سپاهمنصور، - 1387 حمایت را به طور طبیعی سودمند دانستند و بیان کردند که حمایت اجتماعی موجب سلامت روان افراد میشود. آنان در بررسی خود دو نوع حمایت تحت عنوان همدمی و همراهی و مفهومسازی مشروط - موقت - را معرفی کردهاند. از نظر آنها، نوع اول حمایت یعنی نگهداری و مراقبت از افراد، به وجود آوردن احساس شاد و ایجاد حس تعلق، موجب کاهش نشانههای افسردگی میشود و شرایطی ایجاد میکند که به سازگاری افراد با استرس کمک شود. همچنین، حمایت اجتماعی میتواند در قالب زندگی زناشویی موفق، محیط اجتماعی مطلوب - فریدریچ و همکاران، - 1985
و شبکههای اجتماعی باشد که بر بهبود سلامت روان و کاهش استرس مؤثر میباشد - گرانت و وایتل، . - 2000 همسو با نتایج پژوهشهای مذکور در ارتباط با حمایت اجتماعی، تحقیقات و بررسیهای وانلیون و همکاران 2010 - ؛ نقل از نادری و همکاران، - 1390 نیز حاکی از آن است که داشتن حمایت اجتماعی میتواند در رضایت از زندگی افراد تأثیرگذار باشد. بدیهی است که انسانها در هنگام گرفتاریها به حمایت اطرافیان و دوستان خود نیاز دارند تا احساس امنیت کنند. لذا هر چه حمایت اجتماعی دیگران بیشتر باشد رضایت از زندگیشان نیز بیشتر است.تحقیقات گستردهای، نشاندهندهی تأثیر حمایت اجتماعی بر استرس والدین دارای کودک با ناتوانی است - دودوانی و ابند، 2003؛ گرینبرگ و همکاران، 1997؛
کوئیتنر و همکاران، . - 1990 هر چند حمایت اجتماعی سبب کاهش استرس میشود اما کراس - 1993 - در تحقیقات خود نشان داده است که تأثیر حمایت اجتماعی بر کاهش استرس بستگی به جنسیت دارد به این منظور که حمایت اجتماعی میتواند استرس مادران را تعدیل کند اما حمایت اجتماعی عامل مهمی برای کاهش استرس در پدران نمیباشد. علیرغم نتایج پژوهش کراس - 1993 - ، تیلور و فرانسیس - 1994 - در پژوهشی استرس و حمایت اجتماعی را در مادران و پدران با و بدون ناتوانی بررسی نمودند. گروه نمونه پژوهش، 15 نفر از والدین کودکان با ناتوانی و 15 نفر از والدین کودکان عادی بود. نتایج حاکی از آن بود که مادران کودکان با ناتوانی نسبت به مادران کودکان عادی، استرس زیادی را داشتند.
با این وجود، بین مادران و پدران در میزان استرس تفاوت معناداری وجود نداشت و همبستگی منفی معناداری بین استرس والدگری و حمایت اجتماعی وجود داشت. در راستای نتایج این پژوهش، همسو با نتایج این پژوهش، لیم و لی - 2007 - نقش حمایت اجتماعی را در بررسی رابطهی بین استرس والدگری و افسردگی در مادران کرهای بررسی نمودند. گروه نمونه پژوهش، 407 مادر دارای کودک کم توان ذهنی بود. نتایج حاکی از آن بود که استرس والدگری پیشبینیکنندهی افسردگی میباشد و پس از کنترل کردن متغیرهای جمعیت شناختی و استرس والدگری، حمایت اجتماعی سهم قابل توجهی در کاهش افسردگی این مادران داشت. همچنین، نتایج نشاندهنده آن بود که حمایت اجتماعی، تأثیر استرس بر افسردگی را تعدیل میکند.
با توجه به پژوهشهای انجام شده، مادران با کودک کم توان ذهنی استرس بیشتری را تجربه میکنند و ارتباط معناداری بین حمایت اجتماعی و بهبود سلامت روان وجود دارد. بنابراین، انجام پژوهش در این زمینه اهمیت خاصی را دارا میباشد و با توجه به کمبودهای محسوس، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه استرس و حمایت اجتماعی در مادران با کودک کم توان ذهنی به دنبال پاسخ گویی به این سؤال که » آیا رابطهی معناداری بین استرس و حمایت اجتماعی در مادران با کودک کم توان ذهنی وجود دارد« انجام شد.
-2 روش پژوهش
روش پژوهش از نوع روش همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، مشتمل بر کلیه مادران کودکان مدرسه کم توان ذهنی پایه ابتدایی در شهرستان خوی در سال تحصیلی 93-94 بودند. با توجه به این که کل جامعه آماری مادران کودکان کم توان ذهنی80 نفر بودند، از شیوهی تمام شماری برای نمونه استفاده شد.
-3 ابزار پژوهش
-1-3 استرس فرزندپروری: ابزار مورد استفاده مقیاس استرس فرزندپروری آبیدین بود که در سال 1967 تهیه و تنظیم گردیده است. این ابزار شامل 120 سؤال از نوع 5گزینه ای می باشد که دارای 101 ماده اصلی و 19 ماده اختیاری است و شامل 14 مقیاس فردی در سه قلمرو کودکی، مقیاس والدینی و یک مقیاس برای اندازه گیری استرس کلی زندگی است. مقیاس های قلمرو کودکی عبارتند از ْسازشپذیری11 ماده، پذیرندگی 7 ماده، فزو ن طلبی9 ماده، خلق 5 ماده، بیتوجهی و فزون کنشی 9 ماده، تقویتگری 6 ماده، مقیاسهای قلمرو والدین شامل؛ افسردگی9 ماده، دلبستگی7 ماده، محدودیتهای نقش والدینی 7 ماده، احساس صلاحیت 13 ماده، انزوای اجتماعی 6 ماده، روابط با همسر 7 ماده، سلامت والدین5 ماده میباشد و استرس زندگی مقیاس اختیاری که دارای 19 ماده است. وقتی نمرات از صدک75 صدم فراتر میرود. نمرات به طور افراطی بینهایت بالا در نظر گرفته می شود و مشکلات بیشتر را نشان میدهد. به برخی از سؤالها در یک مقیاس پیوستاری از نوع مقیاس لیکرت کاملا مخالفم تاکاملاً موافقم پاسخ داده میشود که در وسط این طیف گزینه موافقم، مطمئن نیستم و مخالفم قرار دارد و در برخی دیگر پنچ پاسخ وجود دارد که باید یکی از آنها انتخاب شود. در پژوهش حاضر، همبستگی نمره بعد استرس فرزندپروری کودکی با نمره کل 0/87 و همبستگی بعد استرس فرزندپروری والدینی با نمره کل 0/90 و پایایی درونی این مقیاس 0/72 بدست آمد