بخشی از مقاله

چکیده:

آموزش وپرورش به عنوان یکی از نهادهای اجتماعی،خود تحت تاثیرتغییرو تحولات تکنولوژیکی و اجتماعی بوده است.با وجود انواع مسائل ومشکلات جدید در زندگی روز مرّه انسانها،بار سنگین نظام های آموزشی سنگین تر شده است.بحرانهای جهانی از قبیل انفجار جمعیت، انفجار دانش و آلودگی محیط زیست،مشکلات جدیدی است که بر مشکلات گذشته،افزوده شده وپیشرفت های انسان در علوم انسانی مانند روان شناسی تعلیم و تربیت و… نقاط ضعف و کمبود های آموزشی را بیشتر آشکار کرده و راه را برای ایجاد تغیرات سود مند جدید باز کرده اند.یکی از عواملی که برای مقابله با مشکلات آموزشی در کشورها مورد توجه قرار گرفته است، تکنولوژی آموزشی است .

تکنولوژی آموزشی ابزار و روش های در اختیار صاحب نظران و دست اندرکاران تربیتی قرارمی دهد که آنها را برای غلبه بر مسائل و مشکلاتی که ذکر شد تجهیز می کند. آموزش ها هنگامی به عمل تبدیل می شوند و از حیطه شناختی - مرحله دانش - خارج شده و به مراحل بالاتر وارد می شود که یادگیرنده در رسیدن به آنها نقش داشته باشند و به قول خود دانش آموز سازنده آن مهارت باشد . در غیر این صورت ، به خاطر سپردن طوطی وار چند اصل و قاعده عملی ، به عمل فرد بر مبنای آنها کمک نمی کند . ارزش هایی که خود فرد به آنها رسیده باشد درونی می شود و قابلیت به عمل در آمدن نیز پیدا می کند .

به هرحال، این آموخته ها درطول زندگی موجب تغییر دررفتار و بینش یادگیرندگان می شوند. همانطورکه ذکرشد، انسانها برای دستیابی به نیازهای مختلف به کسب اطلاعات و دانش می پردازند و می آموزند. بنابراین دریادگیری باید این اختلاف درنیازها و سلایق و تفاوتهای یادگیری را درنظرگرفت. نباید انتظارداشت که افراد به طوریکسان، مطلبی را یادبگیرند. باید به انگیزه های یادگیرنده نسبت به مواد آموختنی توجه کرد. بدون شک، حالت ایده آل یادگیری، یادگیری مطلوب است. برای اجرای یادگیری مطلوب هم ابزارها و منابع متنوعی وجود دارند که با پیشرفت فناوری برتعداد آنها افزوده می شود. باید درنظرداشت که میزان موفقیت هرجامعه، وابسته به توان یادگیرندگانی دارد که درگیرفرایند یادگیری همیشگی هستند.

کلمات کلیدی :یادگیری-تکنولوژی آموزشی- دانش آموزان

یاد گیری وتکنولوژی آموزشی:

راه حل هایی که به کمک آن می توان با بحران های ناشی از مسائل جامعه مقابله کردمتفاوت است. پاره ای از این راه حل ها سنتی و کلاسیک هستند. به طور مثال: می توان معلم بهتری تربیت کرد، برتعدادساعاتی که این معلم تدریس می کند افزود، فضا وابزار الات آموزشی به نحو صحیح تری به کار گرفت وحتی می توان سهم بیشتری از آموزش اطفال را به اولیا واجتماع محلی سپرد. اما چیزی است که متولیان سیستم آموزشی در کشور هایدر حال توسعه متوجٌه شده اند ، که جلو گیری از همه گیر شدن بحران با این شیوه ها امکان پذیر نیست. مثلا اگر منابع موجود از ابتدا بیش از اندازه کم وغیر کافی باشند بهره گیری صحیح وعاقلانه این منابع امکان ندارد.

توجه به این نکته سبب شده است تا بسیاری از کشور ها بجای استفاده از روش هایسنتٌی معمولی راه حل های جدید تر واساسی تر بیابند. یکی از روش ها که موضوع بحث همگان است،کاربرد»صحیح تکنولوژی آموزشی« است بحث »تکنولوژی آموزشی« به عنوان یک راه حل اساسی فقط صحبت درباره ابزار آلات نیست. وسایل مواد هیچگاه به تنهایی نمی توانند جوابگوی بحران های آموزشیباشند. نقش معلٌم در سیستم جدید با توجه به تکنولوژی آموزشی تغییر کرده است. در این نظام معلم به عنوان یکراهنما ،مشاور و مدرٌس معرٌفی می شود. دراینروش معلٌم یک سخنران نیست،فرصت یاد گیری را در اختیار دانش آموزان قرار میدهد.معلٌم مجهز به وسایلمتعّددی که بر اساس هدف های آموزشی ساخه شده اند است.او سعی می کند مدرسه را به محیطی خلاق برای کشف و پرورش استعدادها تبدیل کند. - مسعود کنعانی و همکاران- - 1374

در حال حاضر تکنولوژی جدیددر کلیه نهادهای اجتماعی به منظور افزایش بازده وکارایی وپاسخگویی به نیازها و مشکلات انسان به کار گرفته شده است.حدود این کار برد ومیزان کارایی آن به رشد وتوسعه فرهنگی هر جامعه بستگی دارد. بین کشور های در حال رشد و رشد یافته در کاربرد تکنولوژی جدید تفاوت وجود دارد.در کشور های رشد یافته تکنولوژی از درون و به ویژه نهادهای آموزشی آن جوامع بر خواسته است در حالی که مشکلات عینی ونیاز های آنی وحیاتی در کشور های در حال رشد،آنها را وا می دارد که قبل از رسیدن فرهنگ جامعه به پذیرش ؛ تکنولوژی را به صورت یک کالای وارداتی بپذیرد. - مسعود کنعانی و همکاران- - 1374

بهتر است از تکنولوژی در ارائه راه حل مسایل و مشکلات جوامع استفاده شود و یادگیری نیز به منظور ارائه راه حل برای مشکلات جامعه صورت پذیرد. بنابراین باید میان مدرسه و جامعه ارتباط پویا و زنده ای ایجاد گردد تا به این ترتیب،بتوان مواد درسی را بر اساس نوع زندگی روز مرٌه محلی ومسائل ومشکلات فردی تهیه وتدوین کرد.البته افراد محلی هم باید به منظور استفاده مناسب از این منابع محلی،آموزش ببینند.زیرا تکنولوژی تنها در آموزش رسمی مورد استفاده قرار نمی گیرد به علاوه یافته های مدرسه هم باید در جامعه بازدهی داشته باشد. بنابراین هماهنگی میان آموزش و عمل واستفاده صحیح از منابع محیطی باید مورد توجه برنامه ریزان آموزشی قرار گیرد .

چهارمدل برای فضاهای یادگیری پیش بینی شده است که عبارتنداز:

- 1 مدلهای یادگیری شبکه ای
دراین مدل، اولین مساله تغییر درمحیط یادگیری است، که به صورت خاص مربوط به تغییر فعالیتها و محیط کلاسی به کمک ابزارهای ارتباطی موبایل و بی سیم است. این امر باعث تغییر درمحیط کلاس، به خصوص نقش معلم می شود. این مساله به مدل یادگیری درکلاسهای آینده نیز مرتبط می شود. مساله دوم تغییردرهدف ازآموزش است. یعنی چیستی و چرایی آموزش درقرن جدید نسبت به گذشته متفاوت است. هدف آموزش باید ورای یاددادن کلیات دانش به یادگیرندگان باشد. آموزش باید به یادگیرندگان، اجازه تحصیل مهارتهای صحیح فردی مدیریت انگیزه ها و توانایی جستجو و یکپارچه سازی اطلاعات برای حل مسائل را بدهد .

- 2 یادگیری درکلاسهای آینده

دراین مدل، محدودیت مکانی و زمانی ازمیان برداشته می شود و مفهوم کلاس توسعه پیدا می کند. دراین کلاسها از تخته سفیدهای الکترونیکی استفاده می شود و سطح تعامل میان یادگیرندگان و معلم بسیار بالا می باشد. اتصال به کلاس ازطریق رایانه صورت می گیرد و معلم بهتر می تواند فعالیتهای یادگیری را به صورت مشارکتی طراحی کند. یادگیرندگان یک تیم را تشکیل می دهند و دریادگیری مشارکت می کنند. دراین مدل یادگیری، استفاده ازکتابها و مجلات الکترونیکی و وب سایتهای مختلف مورد نیاز، ضروری می نماید.

- 3 یادگیری ساختاردانش و توانایی حل مشکل

هدف ازآموزش، تبدیل دانش آموز یا بهتربگوییم شهروند به فردی با قدرت تصمیم گیری بالا و حل کننده خلاق مشکلات است که توان انطباق یافتن با قرن 21 را داشته باشد.افزون براین، با توجه به رقابت غیرقابل اجتناب جهانی، هرکشوری مجبوراست نظام آموزشی خودرا طوری تغییردهد که تمامی شهروندانش بتوانند آموزشهای جدید را درکل مدت حیات یادبگیرند یا دانش قدیمی خودرا روزآمد کنند.این مدل درکشورهای آسیایی نظیرتایوان، هنگ کنگ، سنگاپور اجرا شده و درنظام آموزشی آنها اصلاحات اساسی به وجود آورده است. دراین مدل یادگیری، علاوه برآموختن مهارتهای پایه همانند نوشتن و خواندن، توانایی حل مشکل ومهارتهای عرضه تخصص خود دراجتماع، نیز آموزش داده می شود و سبب گسترش اهداف آموزشی شده است. پس به طورکلی، محتوا و اهداف آموزشی دچارتحول می گردد. تفاوتهای فردی و به کارگیری هوش و خلاقیت پس ازآموزش کلیات دانش مورد توجه قرارمی گیرند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید