بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر، تاثیر یادگیری مشارکتی و مهارتهای اجتماعی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را مورد بررسی قرار میدهد که امروزه توجه بسیاری از کارشناسان حوزهی تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. در این مقاله الگویی شبه تجربی برای بررسی دقیق اثر یادگیری مشارکتی از طریق آموختن با هم بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان طراحی و اجرا شده است.
جامعه تحقیق 70 نفر از دانشآموزان پایه ششم ابتدایی دبستانهای مرودشت بوده است که به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها از آزمون رشد و مهارتهای اجتماعی - محقق ساخته - و آزمون پیشرفت تحصیلی - معلم ساخته - استفاده شده است.
جامعه تحقیق را به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم کرده و در گروه آزمایش از روش یادگیری مشارکتی و در گروه کنترل از روش سنتی استفاده کردیم. تجزیه و تحلیل نتایج به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و استفاده از نرم افزار MATLAB 2013 انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد که یادگیری مشارکتی تاثیر بیشتری نسبت به روش سنتی بر میزان پیشرفت تحصیلی دانشآموزان داشت.
عوامل مختلفی باعث می گردند برنامه های درسی مقبولیت خود را بتدریج از دست بدهند. برای جلوگیری از این زوال برنامه ، لازم است عناصر آن به طور مرتب مورد ارزیابی قرار گیرد و عوامل تهدید کننده آن شناخته شده و برنامه اصلاح گردد
در آموزش دوره ابتدایی نیاز است اهداف، محتوا، روش های تدریس و روشهای ارزیابی آن مورد پژوهش قرار گیرند تا نارسائیهای آن شناخته و به اصلاح آن پرداخته شود. گر چه پیشرفت تحصیلی تحت تاثیر عواملی از قبیل هوش، انگیزه، نحوه ارزشیابی و خانواده قرار میگیرد، از دیگر سو، یادگیری دانش آموزان و شیوه تدریس نیز حائز اهمیت است.
در اکثر مدارس عمدتا روش سخنرانی و انفرادی مورد استفاده قرار میگیرد و کمتر به روشهای فعال و گروهی توجه می شود. نظریههای جدید یادگیری عنوان می دارند که یادگیری وقتی موثر است که یادگیرنده نقش اصلی را داشته باشد. معلم باید راهنما و جهت دهنده باشد و تلاش نماید تا به طرق مختلف دانش آموزان را هر چه بیشتر در فعالیتهای کلاسی مشارکت دهد. در روشهای سنتی و انفرادی که امروزه از آنها به عنوان روش های غیر فعال یاد می شو،. معلم نقش فعالی در جریان تدریس دارد ومطالب را به طور شفاهی در کلاس بیان نمود و دانش آموزان فقط به صحبتهای او گوش داده و مطالب مورد نظر را حفظ می نمایند.
در چنین شرایطی زمینه های لازم برای رشد اجتماعی شاگردان فراهم نمی شود و حتی پیشرفت تحصیلی و رشد فکری شاگردان نیز مورد تاثیر نامطلوب این شرایط قرار میگیرد. به همین دلیل امروزه موضوع روشهای آموزشی فعال، یادگیری فعال و یادگیرنده فعال جایگاه ویژهای در مباحث تربیتی پیدا کرده است.
نامطلوب بودن این روشها به حدی است که بسیاری از صاحبنظران تربیتی معتقدند فقر تفکر دانش آموزان نتیجه حاکمیت روشهای سنتی در مدارس است
.2 یادگیری مشارکتی
در بین روشهای مختلف آموزش و یادگیری که توسط متخصصین پیشنهاد گردیده، روش یادگیری مشارکتی که در سه دهه اخیر مطرح شده موثرتر از سایر روشها به نظر میرسد و از حمایت تحقیقاتی بالایی برخوردار است. یادگیری مشارکتی وسیله ای برای تقویت مهارتهای فکری و ارتقاء سطح یادگیری، وسیلهای برای بهبود روابط دانش آموزان نژادهای مختلف و آماده کردن آنها برای ایفای نقش در فعالیتهای گروهی است. بسیاری از تحقیقات نشان دادهاند که دانش آموزان به لحاظ تحصیلی و اجتماعی، وقتی فرصتهایی برای تعامل با یکدیگر بدست میآورند و زمانی که به صورت مشترک روی اهداف کار میکنند، موفقیتهای بیشتری کسب میکنند
از طریق تعامل، دانش آموزان یاد میگیرند که با یکدیگر موضوعات را مورد بررسی قرار دهند، در ایدهها و اندیشههای یکدیگر سهیم شوند، تفاوتهای خود را بهتر بشناسند و فهم جدیدی را بنا نهند
همچنین وقتی دانش آموزان به صورت مشارکتی با یکدیگر کار میکنند، فعالیت بیشتری را از خود در بحثهای گروهی نشان میدهند و در سطوح بالای مباحثه با یکدیگر به بحث میپردازند و وقتی دیگران صحبت میکنند به خوبی گوش میدهند و به طور عقلانی مشارکت ارزشمندتری را بوجود میآورند
در روش یادگیری مشارکتی، وابستگی بین فردی، تعامل چهره به چهره دانش آموزان و مسئولیت انفرادی وجود دارد و این تکلیف را به عهده ی تمامی اعضا می گذارد که مراقب یادگیری یکدیگر باشند تا گروه موفق شود