بخشی از مقاله
چکیده
عوامل تأثیرگذار بر معماری ایران در دورهی پهلوی اول در دوره پهلوی اول بر اثر تغییرات بعدبه وجود آمده در ساختار سیاسی - تغییر سلطنت - و اجتماعی - گسترش ارتباط با غرب - ، اروپایی کردن آداب و رسوم، صنعتی کردن کشور، توسعهی زیربنای اقتصادی چون راهها، راهاهن و صنایع، و تعقیب سیاستهای اصلاحطلبانه در امور اقتصادی، آموزشی، نظامی و … در دستور کار قرار گرفت .
آنچه در این میان مهم است، الگو قرار گرفتن غرب در کلیهی اصلاحاتی است که دولت مجری آنها بود. در دو دههی سلطنت رضاشاه، دولت نقشی فعال در اجرای طرحهای عمرانی ایفا کرد. برای نخستین بار، از معماران بیگانه برای ساخت ادارات، وزارتخانهها، کارخانهها و … دعوت به عمل آمد و برنامهی بازسازی با سرعت و وسعت زیادی اجرا شد؛ که بر اثر آن، طرح سنتی شهرهای بزرگی چون تهران و اصفهان از بین رفت و به شهرها عناصر جدیدی مانند خیابان برای تردد اتومبیل، مجموعههایی با عملکردهای نوین، همچون ایستگاههای راهآهن و … اضافه شدند؛ تخریب بافت قدیمی شهرها هم از این دوران آغاز شد. در این زمان معماری جدید به طور رسمی و آشکار در تقابل زیربنای با معماری سنتی قرار گرفت
مقدمه
دولت ایران تعیین کنندهی سبک معماری بود و اغلب پروژههای معماری را نیز دولت اجرا میکرد. از سال 1310 ه.ش.، نخستین نشانههای مدرن شدن ساختار شهر با احداث خیابانهای بزرگ جهت آمد و شد اتومبیل، پدیدار شدند. انجمن آثار ملی با هدف حفظ، نگهداری و مرمت آثار تاریخی در این دوره تأسیس شد. معماری ایران در سالهای 1300 تا 1320، به این موارد گرایش داشت:
- ادامهی معماری سنتی که از دوره قاجار به پهلوی رسیده بود.
- ادامهی معماری التقاطی - ترکیب سنتی به غربی - که در دوران قاجار به وجود آمده بود.
- ادامهی معماری نئوکلاسیک غربی؛ نقطهی آغاز این شیوه نیز دوران قاجار بود.
رایج شدن سبک ملی:
الف - تقلید از عناصر معماری ایران پس از اسلام، ب - تقلید از عناصر معماری ایران پیش از اسلام، ج - حذف تزیینات و خالص کردن حجمها.
آغاز معماری مدرن:
الف - معماری مدرن پالایش شده ب - معماری مدرن پالایش نشده
روش تحقیق
روش پژوهشی این نوشتار به صورت ترکیبی از روش استدلال منطقی و راهبرد نمونه موردی یا به عبارت بهتر چند موردی است. ضمن اینکه پارادایم تحقیق از نوع پژوهش کیفی است، با استفاده از منابع و اسنادکتابخانه ای و همچنین ارائه تحقیقات انجام شده این مقاله تهیه شده است.
دورهی پهلوی اول
معماری غرب در این دوره، معماری غرب و جریانهای رایج آن در قالبهای زیر بر معماری ایران تأثیر گذاشتند: الف - معماری کلاسیک اروپا در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، گرایش به معماری کلاسیک خصوصاً نئوکلاسیک و نئوگوتیک و … بسیار دیده میشد. این گرایش در معماری ایران دورهی پهلوی اول مشهود است. در شهر اصفهان، بناهایی همچون بانک تجارت به این شیوه ساخته شدند. ویژگیهای این معماری عبارت بودند از: استفاده از عناصر معماری کلاسیک چون سنتوری و ستونها و سعی در رعایت تناسبهای کلاسیک.
به خاطر گرایش شخص رضاشاه به هیتلر و این که وی تعیین کنندهی اصلی معماری در دورهی خویش بود، یکی از عوامل تأثیرگذار بر معماری ایرانی در آن دوران، معماری فاشیستی آلمانی بود که در ساخت بناهای یادمانی چون شهرداری اصفهان و .. انعکاس یافت.
یکی از منابع الهام معماری ایران در دورهی پهلوی اول، معماری مدرن بود. جنبش معماری مدرن، در بیست سال اول قرن بیستم - اواخر قاجار - در بحبوحهی شرایط جنگ جهانی اول شکل گرفت. در این دوران، شرایط فنی، اقتصادی و اجرایی که کار معماران به آن وابسته بود، با سرعت زیادی تغییر کرد و دوگانگیهای جدید و عمیقتری در میان دگرگونیهای جاری و الگوهای فرهنگی ایجاد کنندهی آن پدید آورد
در این دوران نهضت معماری مدرن، با نفی تزیینات، نفی گذشته و تاریخ - به این معنی که الهام گرفتن از معماری بناهای گذشته، مردود شناخته شد - ، تأکید بر عملکردگرایی، استفاده از مصالح فنون جدید، نیاز شدید به ایجاد فضاهای مسکونی و … در دنیا مطرح گردید و افرادی چون گروپیوس، لوکوربوزیه و میسوندروهه از پیشروان آن بودند. ساختمان مدرسهی باوهاوس نمونهای از این بناهای مدرن بود. پس از قدرت گرفتن هیتلر در آلمان، معماری مدرن تنها در ساخت و ساز بناهای صنعتی به کار گرفته شد.در ایران دورهی پهلوی اول هم به تبعیت از آلمان، معماری صنعتی ایران در ساخت بناهایی چون کارهانههای نساجی، راهآهن و پلهایی چون ورسک و اهواز، استفاده شد
در این بناها برخی ویژگیها از جمله دیرپایی، سودمندی، عملکردگرایی، انسانگرایی و استفاده از تکنولوژیهای نو، از معماری مدرن تبعیت کرد. طراحی و ساخت بسیار از بناهای صنعتی این دوران، از جمله کارخانههای صنعتی، به بهرنز، معمار آلمانی نسبت داده میشود.
بررسی عوامل موثر در شکل گیری معماری پهلوی
1 پدیده های علمی و تکنولوژی:
آهنگ و شتاب تحولات در دوره پهلوی اول را از یک نگاه باید متوجه پدیده های نوین علمی و کشف پی در پی دانش های نا شناخته و نیز فن آوری های تازه به مدد این علوم دانست . این پدیده های جدید نقش مؤثری در تغییر دیدگاه های طبقات مختلف اجتماعی از سنتی به نوین داشت و طبیعی بود که از جمله ی این تغییر نگرش های معماری بود.
باستان شناسی به عنوان علمی جدید و کم سابقه در ایران دوره ی پهلوی ، وجود کنگره های متعدد علمی و هنری وادبی در این سال ها ، شیوه های جدید تحصیل و تدریس و آموزش آکادمیک ونیز ارتباط علمی و آشنایی با علوم جدید با اعزام دانشجویان به خارج ، پیدایش عملکردهای جدید و رونق عصر صنعتی و رشد فن آوری مطلوب برای جواب گویی به نیاز های تازه ، توسعه و شهر و شهر سازی جهانی در شکل جدید و علمی آن و رشد توسعه آن منطبق بر دانش روز و در نهایت پیوند محکم و بی سابقه بین علم و تکنولوژی در همه ی زمینه ها و با حرکتی جهانی منجر به ایجاد تفکری شد که هر چیز تازه باید مبنایی علمی داشته باشد و حتی اگر در این راستا به گذشته توجه شود باید از منطقی علمی برخوردار گردد.
دوره ی بیست ساله اگر چه اقداماتی بیشتر رو بنایی تابنیانی در جهت به دست آوری این علوم و فنون انجام داد ولی از آن جهت که بستر این نگرش و دستاوردهای آن در غرب صورت گرفته، هنگامی که در کشورهایی با ساختار کهن و یا سنتی قرار گرفت بیشتر به مصرف کنندگان میوه های آن تبدیل گشت .
بنابراین در ممالک جهان سوم ساختن مؤسسات علمی ، دانشگاه و یا چند کارخانه و نیز احداث چندین پل و جاده و یا خیابان کشی امروزی ، قرار گرفتن در مسیر و پهنه ی علمی و صنعتی و فنی تعبیر شد .
در این رهگذر انبوه بناهای دوره پهلوی اول نیز حاصل نوسازی و توسعه ای بود که بر این دیدگاه تکیه داشت اما نکته این بود که معماری تا قبل از این و با سابقه ای درخشان بیشتر یک بینش محسوب مشدی ،عملاً و عمدتاً به یک دانش تبدیل گشت