بخشی از مقاله

چکیده:

مدارس دخترانه غربی که توسط مبلغان مسیحیِ آمریکایی و اروپایی از سال1217ش1834 /م، در ایران ایجاد شد، با هدف کادر سازی برای نهادینه سازی الگوی »زن غربی« در جامعه زنان ایران، به تربیت دختران و زنان ایرانی با فرهنگ و آداب و رسوم غربی پرداخت. در قدم بعد، فارغ التحصیلان این مدارس، دست به اقدامات نظری و عملی از جمله تأسیس انجمن ها و نشریات زنانه و ایجاد مدارس دخترانه بومی زدند که منجر به متشکل شدن آنان در جریان های موجود و ایجاد جریان های جدید شد.

هر چهارجریانِ فرهنگی روشنفکری، دفاع از حقوق زن، چپ و ملی گرا، که به تأثیر از فعالیت های فارغ التحصیلان مدارس دخترانه غربی شکل گرفتند، معتقد بودند یکی از ارکان مدرنیسم که نسخه اصلی پیشرفت غرب محسوب می شد، پیاده سازی الگوی »زن غربی« است و برای اجرای این الگو ابتدا باید مانع حجاب از سر راه برداشته می شد. در این راستا همه این جریان ها بعد از سال ها مبارزه با حجاب، با پیوستن به کانون بانوان که توسط حکومت رضاشاه برای کمک به کشف حجاب ایجاد شده بود، توانستند زمینه را برای اعلام رسمی کشف حجاب در ایران 17 دی 1314ش، مهیا نمایند.

مقدمه:

اولین مدرسه دخترانه غربی در ایران، در دوران محمد شاه قاجار و در سال1217ش1834 /م، توسط مبلغان مسیحیِ آمریکایی که به نمایندگی از هژمونی مسلط غرب، مسئولیت بسط فرهنگ مدرن را در ایران بر عهده داشته اند، در ارومیه تأسیس شد. با گسترش این گونه مدارس در ایران توسط مبلغان فرانسوی و انگلیسی، علاوه بر دخترانِ اقلیت ها، دختران مسلمان نیز با اجازه ناصرالدین شاه، وارد این مدارس شدند.

فارغ التحصیلان این مدارس به تأثیر از فضای مسیحی، مدرن و عرفیِ حاکم بر این مدارس، با احساس عقب ماندگی نسبت به غرب، دست به فعالیت های گوناگون فرهنگی جهت گذار از سنت به مدرنیته، در قالب انجمن های زنانه، مدارس بومی به سبک غربی و رسانه، در جامعه ایران زدند. در نتیجه این تلاش ها، جریان های فرهنگی چون روشنفکری، دفاع از حقوق زن و ملی گرایی، شکل گرفتند که نقطه اشتراک همه اینها، رفع حجاب، به عنوان نماد سنت و محدودیت برای زن بوده است.

این پژوهش بر آن است که جریان های فرهنگی را که توسط زنان فارغ التحصیل مدارس دخترانه خارجی، جهت زمینه سازی برای تحمیل الگوی زن غربی بر زنان ایرانی و به ویژه کشف حجاب رضاخانی ایجاد شده است، بررسی نموده و نوع تأثیر گذاری این جریانات را بر کشف حجاب ارزیابی نماید. این جریانات فرهنگی به همراه زنان تأثیر گذار در آن ها نام برده می شوند و تاریخچه ای هر چند مختصر درباره آن ها بیان می شود.

البته این تلاش ها تأثیرات محدودی در سطح جامعه آن روز ایران داشته است، اما برای درک اثرات مخرب این تلاش ها بر جامعه امروز زنان، که نه به نام جریان خاص بلکه به عنوان فرهنگ عمومی جامعه کاملا مشهود است، ناگزیریم که فعالیت های هسته اولیه زنان غربگرا را در قالب جریانات گوناگون بررسی کنیم، تا ریشه واقعی آسیب هایی را که جامعه امروز زنان را تهدید می کند در یابیم. تلاش های این گروه از زنان به خاطر اینکه گاه دارای هویت خاص و جدا از فعالیت های مردان غربگرا و گاه به صورت جریانی همدوش مردان ظاهر شده است در قالبی اعم از جریان های متداول فرهنگی و جریان های خاص زنان بررسی می شود.

معنای جریان فرهنگی

جریان به معنای تشکل، جمعیت و گروه اجتماعی معینی است که افزون بر مبانی فکری، از نوعی رفتار ویژه اجتماعی نیز برخوردار است. - خسروپناه، 1388،ص - 9 به عبارت کامل ترجریان فرهنگی منظومه نسبتاً منسجمی از باورها، ارزش ها، عقاید، سبک های زندگی، هنر، دانش ها و اندیشه هایی است که پذیرش عمومی می یابند و به نیرویی اجتماعی - سیاسی مبدل می شوند. - رضا بیگدلو، 1396،ص - 10 دختران و زنان محصل در مدارس دخترانه خارجی، با اقدامات نظری و عملی خود، برای اجرای الگوی »زن غربی« که تکه ای از پازل مدرنیزاسیون محسوب می شد، جریان های فرهنگی چون روشنفکری، دفاع از حقوق زن و ملی گرایی را سبب شدند که هر کدام به نوبه خود محملی برای مبارزه با فرهنگ، سنت و مذهب ایرانی فراهم آوردند.

اولین اقدام عملی که نسل اولِ زنان تحصیل کرده در مدارس خارجی، که بیشتر از اعیان و اشراف بودند، جهت جریان سازی فرهنگی در جامعه ایران و در ورای آن رسیدن به حقوق پایمال شده زنان، بر آن تأکید داشتند، متشکل شدن در انجمن های زنانه و انتشار روزنامه زنانه بود. گام بعدیفراهم، ساختنِ زمینه تحصیل در مدارسِ جدید بومی که همین زنان تأسیس کرده بودند، برای دختران بود که به خودی خود، می توانست زمینه نفوذ فرهنگ غرب را در اندیشه و عملکرد دختران و زنان ایرانی آماده کند. کشف حجاب علنی نیز در طول مسیر چند ده ساله این زنان، همواره مورد توجه بوده است. گام آخر، متشکل شدن همه گروه ها و جریان ها، با امکانات و کمک های مادی و معنوی حکومت رضاخان در کانون بانوان بود که منجر به اعلام رسمی کشف حجاب در سال 1314ش1936 /م، شد.

جریان روشنفکری

متفکران غربی بعد از نا امیدی مطلق از دستیابی بهمدنیت مانند تمدن پیشرفته مسلمانان در قرونِ میانه، به وسیله فرهنگ و مذهب مسیحی، دست به کارِ رنسانسی همه جانبه ردتفکر غرب شدند. پایه اساسیِتفکرِ جدید بر مخالفت با دین مسیح که مایه عقب ماندگی جامعه اروپا انگاشته می شد و عقلانیت انسان، استوار بود. این جریان، روشنگری نام داشت. جریان روشنفکری در ایران، متأثر از جریان روشنگری در غرب و قبل از مشروطه آغاز شد.

با توجه به اینکه مواجهه روشنفکران با غرب با خودباختگیِ عمیق همراه بود، همه ویژگی های روشنگری ِ غرب علی رغم ناهمگن بودن با فرهنگ ایرانی، توسط این روشنفکران به فضای فکری و فرهنگی ایران منتقل شد. » یرواند آبراهامیانویژگی« های روشنگریِ غرب را مبارزه با استبداد سلطنتی، جزم اندیشی مذهبی و امپریالیسمِ خارجی، می داند و منورالفکرانِ ایرانی را نیز متأثر از این افکار، بیزار از اینسه زنجیرِ اسارت، معرفی می کند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید