بخشی از مقاله

چکیده

برخی از اقدامات بهبود حاکمیت شرکتی،  بر نیاز به کارشناسان مالی بیشتری در هیات مدیره تاکید دارد. بر اساس نظر کارشناسان مالی مخصوصاً هنگامی که تضاد منافع بین دارندگان سهام و دارندگان بدهی زیاد باشد اهمیت این قضیه بیشتر می شود.

در این مقاله ما  تلاش کردیم که تاثیر وجود مدیران بانکی در هیئت مدیره را بر عملکرد مدیر عامل از طریق بررسی گردشهای مالی آنها و تغییرات در منافع سهامداران برای بازه زمانی 1386- 1391 در بورس اوراق بهادار تهران مورد ارزیابی قرار دهیم. قبل از تجزیه و تحلیل داده ها آزمون پایایی متغیرها و سپس آزمون چاو و هاسمن برای تعیین مدل مناسب برای برآورد استفاده شده است.

سپس از طریق مدل اثرات ثابت و تصادفی فرضیههای تحقیق مورد آزمون قرار گرفت. همچنین از آزمون ANOVA برای تشخیص  وجود یا عدم وجود رابطه بین ریسک و عملکرد شرکت با پاداش مدیر عامل با توجه به حضور یا عدم حضور مدیران بانکی در هیات مدیره، استفاده شده است. یافته های ما حاکی از این است که شرکت ها با مدیران بانکی در هیئت مدیره، هنگامی که عملکرد شرکت ضعیف است پاداش مدیر عامل را کاهش میدهند و احتمال می رود مدیر عامل را عزل نمایند. و همچنین شرکت هایی که مدیران بانکی بیشتری در هیات مدیره دارند حساسیت بیشتری به ریسک شرکت بر حسب پاداش وتصمیم به برکناری مدیر عامل نشان می دهند.

مقدمه

وجود هیئت مدیره در شرکت بیان کننده این است که هیئت مدیره نقش مهمی در نظارت بر رفتار مدیر عامل شرکت در جهت حفظ و ارتقاء منافع سهامداران ایفا می کند2]،10،.[7 با این حال هیات مدیره ممکن است همیشه در راستای منافع سهامداران عمل نکند.

قوانین حوزه غیر سهامداری به مدیران این اجازه را می دهد که تصمیمات آنها ممکن است در راستای منافع ذینفعان غیر سهامدار باشد و منافع این گروه را بر منافع کسانی که سهامدارند مقدم بشمارند.[1] در میان ترکیبات مختلفی از هیات مدیره، حضور مدیران بانکی در هیات مدیره، بدلیل تخصص آن ها در امور مالی و تضاد منافع بالقوه در نقش آنها، از یک سو به عنوان سهامداران و از سوی دیگر به عنوان اعتباردهندگان در خور توجه هست12]،.[8 آن ها برای حفظ و ارتقاء منافع سهامدارانی خدمت می کنند که ریسک بالا را ترجیح می دهند و از ط رفی خود در مقام اعتباردهندگان می باشند که ریسک پایین را ترجیح می دهند

شواهد بالا وجود تناقضات در مورد تاثیر نقش مدیران بانکی در شرکت را بخوبی نشان می دهند. در این پژوهش به بررسی شاخص هایی می پردازیم که می توانند نشان دهنده وضعیت شرکت بوده و با توجه به نقش هیات مدیره و مدیر عامل به نوعی عملکرد آنها مورد بررسی قرار می دهد.

ادبیات پژوهش :

تصمیمات هیات مدیره در رابطه با لزوم استقرار سیستم کنترل عملکرد مدیر عامل و همچنین وجود یک نفر متخصص امور مالی در هیات مدیره ، می تواند در نظارت و کنترل عملکرد مدیر عامل در تصاحب سهم بازار و سود آوری شرکت ودر نهایت منافع صاحبان سهام موثر باشد. تئوری ضرورت تقاضا برای حسابرس زمانی که رابطه مدیر عامل و سهامداران مطرح است ، بیان شده است. طبق این تئوری مدیر عامل ممکن است طوری عمل کند که در جهت منافع خود یا هیات مدیره به منافع سهامداران لطمه بزند و به همین دلیل وجود حسابرس ضرورت می یابد.[1] در حالی که پاداش ها به عنوان مشوق هایی صریح برای مدیرعامل می باشند ، خطر برکناری به عنوان مشوق های ضمنی مطرح می گردند.

اعضای هیات مدیره جهت افزایش سهم شرکت در بازار و داشتن قدرت رقابت نیازمند پویایی و بهره وری کارکنان خود می باشند. ایجاد انگیزه در مدیر عامل می تواند بازدهی شرکت را بالا ببرد و بی تفاوتی در این زمینه باعث کاهش بازده شده و نارضایتی صاحبان سهام را در بر خواهد داشت.

از دیدگاه دیوید لاکر استاد حسابرسی و مدیر تحقیقات دانشکده کسب و کار استنفورد؛ میزان پاداشی که که برای مدیر عامل در نظر گرفته می شود به نوع فردی که این سمت را پذیرفته است، عضو و غیر عضو بودن مدیر عامل در هیات مدیره، سابقه اجرایی مدیر عامل و وضعیت سهم شرکت در بازار بستگی دارد. از سوی دیگر، در فرض تعهدی، میزان بدهی به بانک ها دارای اهمیت بوده و مدیریت نقدینگی توسط مدیر عامل میتواند ریسک نقدینگی را کاهش دهد.

اعضای هیات مدیره در هر دو زمینه ریسک و عملکرد مؤثر هستند. توجه به مدیریت ریسک در هیات مدیره موجب تعادل بهینه میان ریسک و بازدهی می شود و این موضوع نظریه لزوم وجود متخصصین امور مالی در هیات مدیره را تایید می کند. ریسک اعتباری در رابطه با تامین مالی از جانب اعتبار دهندگان بر شرکت تحمیل می شود. زمانی که شرکت قادر به ایفای تعهدات خود نباشد، ریسک شرکت افزایش یافته و مدیران بانک، به احتمال زیاد سود نقدی صاحبان سهام و پاداش مدیر عامل را کاهش می دهند.

مبحث پیوستن مدیران بانکی به هیات مدیره برای شرکت بسیار ویژه است چرا که آنها به طور بالقوه جزو بستانکاران شرکت می باشند به همین دلیل بر هر نوع دریافت وام در شرکت نظارت دارند. درباره حضور مدیران بانکی در هیئت مدیره دو دیدگاه "تخصص مالی" و "تضاد منافع" وجود دارد . از آن جایی که مدیران بانکی در امور مالی تخصص دارند، به صدای سرمایه گذاران در بازار مالی بهتر گوش خواهند داد ؛به همین دلیل آنها بهتر می توانند بین انگیزه مدیر عامل و عملکرد مالی شرکت، ارتباط نزدیکی ایجاد کنند.

هنگامی که مدیران بانکی در هیات مدیره قرار دارند، پاداش و گردش مدیر عامل، حساسیت بیشتری نسبت به عملکرد شرکت خواهد داشت. علاوه بر این هنگامی که ریسک اعتباری شرکت بالاتر از حد معمول است، انتصاب مدیران بانکی، با انتظارات مثبتی در بازار همراه خواهد بود. از نقطه نظر دیدگاه "تضاد منافع" بین ذینفعان یک واحد تجاری به سبب پیروی از منافع شخصی، تضاد وجود دارد. مدیران، سهامداران، اعتبار دهندگان، دولت و... از جمله این ذینفعان به شمار می روند.

بنابر تئوری نمایندگی همواره بین سهامداران و اعتبار دهندگان نوعی تضاد م نافع وجود دارد، درحالی که اعتبار دهندگان دارای حقوق ثابتی نسبت به خالص دارایی های تجاری هستند، سهامداران حق نامحدودی نسبت به باقیمانده خالص دارایی ها دارند.[9] با توجه به محدود بودن مسئولیت سهامداران در برابر اعتبار دهندگان ممکن است سهامداران تمایل داشته باشند که با استفاده از منابع دریافتی از اعتبار دهندگان، شرکت را وارد پروژه های پرریسک نمایند.

زمانی که برای مدیران بانکی تضاد منافع از یک سو به عنوان اعتباردهندگان و از سوی دیگر به عنوان سهامداران شرکت به وجود می آید، آنها به منظور کاهش ریسک شرکت، پاداش های مدیر عامل را محدود به منافع بانک اعتباردهنده خواهند کرد. طبق این دیدگاه مدیران بانکی زمانی که ریسک شرکت افزایش می یابد به احتمال زیاد پاداش مدیر عامل را کاهش می دهند یا وی را اخراج خواهند کرد .لازم به ذکر است که دو دیدگاه مذکور لزوماً ناسازگار نیستند و بنابر نظریه های مطرح شده مدیران بانکی می توانند حساسیت را به کمک هر دو عامل عملکرد و ریسک ایجاد کنند

ادبیات پیرامون تاثیر حضور مدیران بانکی در تصمیم گیری های مالی شرکت، گستردگی چندانی ندارد. کروزنر و استرهان، عوامل موثر بر داشتن مدیران بانکی را عنوان کرده اند. با توجه به تعهدات وام دهندگان و نگرانی از دعوی قضایی، آنها دریافتند که شرکت هایی که ریسک در آن ها در سطح بزرگ و متوسط هست، به احتمال بیشتری از از مدیران بانکی مستقل استفاده می کنند.آنها دریافتند که بخش کوچکی از 500 شرکت فوربس31.6 - 1 درصد - از مدیران بانکی در هیات مدیره خود استفاده کردند.

دیاموند2، استدلال کرد که حضور مدیران بانکی اطلاعات نامتقارن را کاهش می دهد.[5] گونر و همکاران3، سیسلی و سیامارا4، به این نتیجه رسیدند که وجود مدیران بانکی در هیات مدیره به طور معمول محدودیت های مالی شر کت وام گیرنده را کاهش می دهد و این کار را از طریق کاهش هزینه وام گیری از جمله کاهش تعهدات انجام می دهند . علاوه بر این آنها بیان کردند که اعطای وام به شرکت هایی با کیفیت اعتباری خوب و فرصت سرمایه گذاری محدود شده، بیشتر هست

تحقیقات میشل و واکر، نشان می دهد که مدیران بانکی وابسته بیشترین انگیزه برای تشدید نظارت را دارند و عنوان کردند که مدیران بانکی در کاهش ریسک شرکت های وام گیرنده موثر هستند. درباره تاثیر مدیران بانکی در زمینه حاکمیت شرکتی، مطالعات گونر و همکاران، دیتمن و همکاران، نتوانست رابطه معناداری بین حضور مدیران بانکی و پاداش مدیر عامل پیدا کند .آنها در تحقیقات خود پیرامون تاثیر مدیران بانکی بر پاداش مدیر عامل، از بازده سهام به عنوان متغیر توضیحی برای عملکرد شرکت و تغییرات پاداش مدیر عامل به عنوان متغیر وابسته استفاده نمودند

فرضیات تحقیق:

فرضیه اول: رابطه بین ریسک شرکت و پاداش مدیر عامل، با توجه به وجود یا عدم وجود هیئت مدیره بانکی تغییر می کند.

فرضیه فرعی اول: در شرکتهای دارای هیئت مدیره بانکی، بین ریسک شرکت و پاداش هیئت مدیره یک رابطه منفی وجود دارد.

فرضیه فرعی دوم: در شرکتهای فاقد هیئت مدیره بانکی، بین ریسک شرکت و پاداش هیئت مدیره یک رابطه مثبت وجود دارد.

فرضیه دوم: رابطه بین عملکرد شرکت و پاداش مدیر عامل، با توجه به وجود یا عدم وجود هیئت مدیره بانکی تغییر می کند.

فرضیه فرعی سوم: در شرکتهای دارای هیئت مدیره بانکی، بین عملکرد شرکت و پاداش هیئت مدیره یک رابطه مثبت وجود دارد.

فرضیه فرعی چهارم: در شرکتهای فاقد هیئت مدیره بانکی، بین عملکرد شرکت و پاداش هیئت مدیره یک رابطه منفی وجود دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید