بخشی از مقاله

چکیده

حق الزحمه حسابرس یکی از عواملی است که می تواند بر طول رابطه حسابرس- صاحبکار تأثیرگذار باشد؛ که این تأثیر می تواند به صورت مثبت یا منفی باشد. در واقع شرکتها به دنبال جلب همکاری با حسابرسانی هستند که حداقل هزینه حسابرسی را به آنها تحمیل نمایند و زمانیکه مدیران از حقالزحمه حسابرسی رضایت نداشته باشند و حقالزحمه حسابرس بالا باشد حسابرس را تغییر میدهند که با این عمل درصدد کاهش مخارج شرکت، و بهبود بخشیدن به عملکرد شرکت هستند

از سوی دیگر، اگر حسابرسی با هزینه کمتر کیفیت حسابرسی را کاهش دهد، انتخاب حسابرس با حق الزحمه کمتر در درازمدت میتواند بر عملکرد شرکت لطمه وارد نماید. هدف این مقاله بررسی تأثیر حق الزحمه حسابرس بردوره تصدی حسابرس، درشرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. بدین منظور در این مقاله تعداد 97 شرکت در دوره زمانی 1392-1386 مورد بررسی قرارگرفته است. با توجه به مبانی نظری و ادبیات موضوع برای تجزیه و تحلیل داده ها، یک مدل رگرسیون چندگانه تدوین و جهت آزمون فرضیه از نرم افزار Eviews استفاده شده است. نتیجه حاصل از آزمون فرضیه نشان میدهد که حق الزحمه حسابرسی بر دوره تصدی حسابرس تأثیر ندارد.

مقدمه

دوره تصدی حسابرس برابر با مدت رابطه حسابرس - صاحبکار، یا به عبارتی تعداد سالهای مورد رسیدگی توسط یک حسابرس است و یکی ازمعیارهای کیفیت حسابرسی محسوب میشود.[11] این معیار تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله اندازه مؤسسه حسابرسی، تخصص صنعت حسابرس، حقالزحمه حسابرس، رتبه ی مؤسسه حسابرسی و ... میباشد. مطالعه عوامل مؤثر بر دوره تصدی حسابرس از نظر تأثیر آن بر استقلال حسابرس و در نتیجه بر کیفیت حسابرسی، حایز اهمیت است.

نگرانی در مورد تأثیر دوره طولانی تصدی حسابرس بر استقلال حسابرس و در نتیجه برکیفیت حسابرسی، توسط قانونگذاران و تنظیمکنندگان برای سالهای زیادی مطرح شده است. این نگرانی پس از مجموعهای از رسواییهای حسابداری بین سالهای 2001 تا 2003 افزایش یافت.[31] زیرا کیفیت پایین حسابرسی موجب کاهش اعتماد استفاده کنندگان صورتهای مالی می شود و این امر نه تنها منجر به ناکامی از دستیابی به اهداف حسابرسی می شود، بلکه موجب کاهش اعتبار فرایند حسابرسی در ابعاد کلان خواهد شد و مانع از تخصیص بهینه سرمایه در بازار اوراق بهادار و افزایش هزینه سرمایه و تأمین مالی میشود.

حق الزحمه حسابرسی یکی از معیارهای تأثیرگذار بر دوره تصدی حسابرس می باشد که می تواند وابستگی اقتصادی میان حسابرس و صاحبکار ایجاد نماید. این موضوع، ممکن است تردیدی اساسی برای استقلال حسابرس ودر نتیجه بر کیفیت حسابرسی باشد. زیرا ممکن است حسابرس برای حفظ مشتری و کسب حق الزحمه بیشتر، گزارش مطلوبتری ارائه دهد. به طور کلی، شواهد تجربی حاصل از مطالعات انجام شده این موضوع را که دوره بلندمدت تصدی حسابرس با کاهش کیفیت حسابرسی در ارتباط است را پشتیبانی نمی کند. با این وجود، منتقدان و قانونگذاران همچنان ادعا می کنند که چرخش اجباری حسابرس - کوتاه بودن دوره تصدی حسابرس - به منظور حفاظت از منافع سرمایه گذار نیاز است؛ با این وجود شواهد متناقضی در حمایت از آن وجود دارد.

بیان مسئله

دنیای کسب و کار و حرفهای امروز، دستخوش تحولات بسیاری گردیده است. جهانی شدن نه تنها به تجارت بلکه به حرفههای مختلف نیز تسری یافته است. حرفه حسابرسی نیز از این امر مستثنی نیست.[5] از طرفی به دنبال استقرار قانون ماده واحده استفاده از خدمات حسابداران رسمی و ایجاد جامعه حسابداران رسمی ایران در سال 1380، تعداد مؤسسات حسابرسی رو به افزایش نهاد.

اجرای سیاستهای خصوصی سازی در قالب قوانین برنامههای توسعه اقتصادی منجر به تغییراتی در محیط اقتصادی ایران به عنوان یکی از استفادهکنندگان خدمات حسابرسی گردید. این تغییرات تأثیر ویژهای بر بازار حسابرسی در ایران داشت، به نحوی که افزایش مؤسسات حسابرسی و افزایش رقابت در این بازار، گزینههای انتخاب حسابرس توسط صاحبکاران را افزایش داد و فرصتهای بیشتری برای انتخاب حسابرس در اختیار آنان گذاشت ولذا بر رابطه حسابرس - صاحبکار از جنبههای تغییر حسابرس و مدت تصدی حسابرسی تأثیر نهاد. همزمان با افزایش رقابت در میان مؤسسات حسابرسی، تحقیقات نشان میدهند که کیفیت حسابرسی با افزایش دوره تصدی حسابرس افزایش مییابد.

از طرفی بسیاری از افراد به ویژه قانونگذاران اعتقاد دارند روابط طولانی مدت حسابرس با صاحبکار، استقلال و توان نظارتی حسابرس و همچنین کیفیت حسابرسی را کاهش میدهد. فلینت - [22] - 1988 با این نگرش در مورد استقلال حسابرسان موافق است که استقلال حسابرس یک نگرش ذهنی است و آن را به ویژگیهای فردی یعنی درستکاری و قدرت شخصیت وی پیوند میدهد؛ که در صورت درگیر شدن حسابرس در رابطه شخصی با صاحبکار به طوری که این امر ذهنیت و نظر او را متأثر نماید، استقلال حسابرس از بین خواهد رفت.

یکی از این مخاطرات، مدت تصدی حسابرس است. وی ادعا میکند که مدت تصدی حسابرس در یک شرکت میتواند باعث شود، حسابرس روابط بسیار صمیمانهای همچون وفاداری قوی یا روابط عاطفی را با صاحبکار گسترش دهد و این امر به مرحلهای برسد که استقلال حسابرس را تهدید نماید به همین دلیل الزام صاحبکاران به تغییر مؤسسات حسابرسی وکوتاه کردن رابطه حسابرس- صاحبکار به عنوان راه حلی برای بهبود استقلال حسابرسان از سوی آنان مطرح شده است، که در سال 2002 پس از کشف فسادهای مالی بزرگ در شرکتهای انرون 1 و ورلدکام2 در ایالت متحده امریکا، قانونی به نام ساربینز- اکسلی3به تصویب رسید که این قانون در حمایت و تأمین استقلال حسابرس، چرخش مؤسسات حسابرسی را الزامی کرده است.

در ایران نیز طبق دستورالعمل مؤسسات حسابرسی سازمان بورس و اوراق بهادار مصوب 86/5/8 و اصلاحیه 90/11/17 شورای عالی بورس و اوراق بهادار، مؤسسات حسابرسی و شرکای مسئول کار حسابرسی مجاز نیستند بعد از گذشت 4 سال متوالی بار دیگر سمت حسابرس مستقل و بازرس قانونی شرکت حسابرسی شده را بپذیرند. پذیرش مجدد شرکت مذکور پس از سپری شدن حداقل 2 سال از پایان 4 سال مزبور مجاز است. دوره تصدی حسابرس، از موضوعاتی است که قانونگذاران توجه ویژهای به آن نشان دادهاند .به طور کلی، قانونگذاران و فعالان بازار سرمایه، علاقهمند به دانستن این موضوع هستندکه آیا رابطه ی بلندمدت بین شرکت ها و حسابرسان آن ها می تواند باعث خدشهدار شدن استقلال حسابرس و کاهش کیفیت حسابرسی شود.

بررسی کلی تحقیقات پیشین نشان میدهد که مدت تصدی حسابرس همواره به عنوان یک متغیر مستقل و تأثیرگذار بر سایر عوامل مطرح بوده است در حالی که مدت تصدی حسابرس خود به عنوان یک معیار کیفیت حسابرسی می تواند تحت تأثیر عوامل دیگری قرار بگیرد که در تحقیقات پیشین به صورت خیلی محدود به عنوان متغیر وابسته مورد بررسی قرار گرفته است که این خود بصورت یک خلاء و سؤال باز پژوهشی باقی مانده است.

اهمیت پژوهش

اهمیت این پژوهش از جنبه علمی، شناخت برخی از عوامل تأثیرگذار بر دوره تصدی حسابرس میباشد. آشنایی با عوامل مؤثر بر دوره تصدی حسابرس هم برای حسابرسان، هم صاحبکاران آن ها و هم اشخاصی اهمیت دارد که سیاستگذاری و قانونمندی در حرفه حسابرسی را دنبال می کنند. همچنین درک بیشتر از این رابطه، زمینه تقویت اعتبار فرآیند حسابرسی و کیفیت حسابرسی را فراهم می سازد؛ و از این یافتهها میتوان برای درک وضعیت بازار، ارایه خدمات حسابرسی و میزان رقابت در حرفه حسابرسی استفادههای بسیارکرد. اهمیت این موضوع به خصوص در سالهای اخیر و پس از تشکیل جامعه حسابداران رسمی ایران در کشور ما بیشتر دیده می شود زیرا پس از تشکیل جامعه، انحصار بازار کار حسابرسی شکسته شده و رقابت شدیدی بین حسابرسان شکل گرفته است.

پیشینه پژوهش

ارونادا و پازارس - [14] - 1997، به بررسی رابطه میان دوره تصدی و هزینههای حسابرسی پرداختند نتایج آنها نشان میدهدکه تغییر اجباری حسابرس به دلیل هزینههای گزافی که بر عهده حسابرسان و صاحبکاران میگذارد نمیتواند ابزاری مناسب در جهت بهبود استقلال وکیفیت حسابرسی باشد. دیس و جیروکس [19] - 1992 - ، لاورس [29] - 1998 - ، و ونسترائلن [35] - 2000 - نتیجهگیری کردند که تداوم انتخاب حسابرس موجب کاهش کیفیت حسابرسی می شود.

دیوید و جفرسون [18] - 2001 - ، به بررسی مدت زمان رابطه حسابرس با صاحبکار و عواملی که بر مدت تصدی مؤسسههای حسابرسی تأثیر می گذارند پرداختند. نتایج آنها نشان می دهد که اندازه شرکت حسابرسی و اظهارنظر حسابرس، دوره تصدی حسابرس را تحت تأثیر قرار نمی دهد. نتایج تحقیق جانسون و همکاران - [27] - 2002، بیانگر این بود که رابطهی کوتاه مدت حسابرس - صاحبکار، موجب کاهش کیفیت گزارشگری مالی شده و الزامی شدن تعویض ادواری حسابرس، موجب بهبود کیفیت حسابرسی نخواهد شد. گایگر و راگاناندان - [23] - 2002، دریافتند که رابطه مثبتی بین دوره تصدی حسابرس و احتمال اینکه شرکت ورشکسته در سال قبل از ورشکستگی گزارش مشروط از بابت تداوم فعالیت دریافت کرده باشد وجود دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید