بخشی از مقاله
خلاصه:
دوره تصدی حسابرس یکی از شاخصهای کیفیت حسابرسی می باشد.رابطه طولانی مدت بین حسابرس و صاحبکار می تواند استقلال حسابرس و کیفیت حسابرسی را کاهش دهد.کاهش احتمالی استقلال حسابرس از روابط طولانی مدت با صاحبکار می تواند تاثیر از ترکیب هیات مدیره داشته باشد.از این رو توجه این پژوهش به یکی از ویژگی های هیات مدیره ،استقلال هیات مدیره که ناشی از نسبت اعضای غیر موظف و مدیران غیر اجرایی و ارتباط ان بر دوره تصدی حسابرسان می باشد.نتایج ها مبین ان است که شرکت ها برای اعتبار بخشیدن به صورت های مالی گزارش خود چرخش اجباری حسابرس را ملزم دانسته و استقلال هیات مدیره ارتباط معناداری با این موضوع دارد.
1. مقدمه
مباحثات مداوم مربوط به چگونگی دستیابی به عملکردهای موثرتر شرکتهای دولتی و ارتقا کیفیت گزارشات مالی بر قدرت نظارتی مستقل اعطا شده به عوامل خاص سازمانی در درون و بیرون از سازمانهای تجاری تمرکز کرده است.در میان این مدعیان شرکتهای حسابرسی و مدیران خارجی مستقلی وجود دارد.اکثر قوانین و مقرارت اجرایی شرکت بر موضوع استقلال در کنار لغات حسابرس و مدیر به عنوان روشی برای حفاظت از سهامداران و به طور کلی سرمایه گذاران تاکید دارند.
از انجا که هیات مدیره و حسابرسان خارجی از لحاظ بنیادین, اعضای اصلی نخستین و دومین خط "دفاع" برای ضمانت جهت یک عملکرد مالی و شرکتهای منصف به شمار می ایند.این شانس را داریم که ارتباط میان نمای استقلال این دو عملکرد از شرکتهای دولتی را مورد کاوش قرار دهیم.
هیات مدیره با توجه به گزارش حسابرسان پیش نویس بیانیه ی مالی ارائه شده در جلسه سهامداران برای تصویب نهایی را تصویب می کنند.در این پژوهش تمرکز برروی مدیران مستقل است زیرا در مقررات شرکتهای دولتی این مشخصه مورد تاکید قرار می گیرد تا تضمینی برای شرکتهای دولتی باشد.
2. پیشینه تحقیق
2.1 استقلال هیات مدیره و مدیران غیر موظف
هیات مدیره یکی از ساز و کارهای مهم حاکمیت شرکت تلقی می شود در بهبود کیفیت گزارشگری مالی و افزایش پاسخگویی ایفا می کند.مدیران مستقل می توانند به درک درست نقش نظارتی و راهبری خود، سلامت مالی بنگاه را به ارمغان اورده و مانع تضاد منافع بین بازیگران نظام حاکمیت شرکتی شوند.بر همین اساس در ببیشتر تحقیقات انجام شده در حوزه حاکمیت شرکتی بر اهمیت نقش مدیران غیر اجرایی در بهبود فرایند گزارشگری تاکید شده است و جایگاه هیات مدیره شرکت به عنوان نهاد هدایت کننده ای که نقش مراقبت و نظارت بر کار مدیران اجرایی را برعهده دارد بیش از پیش اهمیت می یابد
از دیدگاه نظریه نمایندگی می توان چنین فرض کرد که مدیران غیر موظف - غیر اجرایی - وظیفه نظارت بر سایر اعضای هیات مدیره را برعهده دارد.برخی از پژوهش های علمی نشان داده است که وظیفه نظارت مدیران غیر موظف - غیر اجرایی - بر مدیریت به نحو موثر اعمال شده است.
اعضای غیر موظف هیات مدیره از طریق نظارت بر مدیران موظف برروی تصمیمات انان نظارت دارند در نتیجه ترکیب هیات مدیره می تواند بر عملکرد مالی شرکتها اثرگذار باشد در صورتی که اکثریت اعضای هیات مدیره را مدیران مستقل غیر موظف تشکیل دهد هیات مدیره از کارایی بیشتری برخوردار خواهد بود.
تئوری نمایندگی برای افزایش استقلال هیات مدیره از مدیریت از این ایده پشتیبانی می کند که هیات مدیره می بایست تحت اختیار مدیران بیرونی - غیراجرایی - باشد.زیرا رفتارهای فرصت طلبانه مدیریت باید توسط مدیران غیر اجرایی شرکت تحت کنترل و نظارت باشد.وجود چنین مدیرانی می تواند کیفیت تصمیمات مدیریت را تحت تاثیر قرار داده و راهکارهای مناسب که باید توسط مدیریت انجام شود تا عملکرد شرکت بهبود یابد را در اختیار وی قرار می دهد.
اثربخشی تفکیک تصمیم گیری توسط مدیریت و کنترل توسط هیات مدیره از انجا نشات می گیرد که مدیران غیر موظف به دلیل منافعشان حاضر به تبانی با مدیران اجرایی نمی باشند.از انجا که مدیران غیر موظف اکثرا در سایر شرکتها دارای سمت اجرایی مدیریت یا تصمیم گیری می باشند انگیزه بالایی برای کسب شهرت به عنوان تخصص امر تصمیم گیری و برخورداری از فرصت های شغلی بهتر در اینده دارند.عدم همسویی انگیزه مدیران برای استفاده از ثروت مالکان برای منافع شخصی خویش با انگیزه مدیران غیر موظف برای کسب شهرت باعث بهبود نظارت بر مدیریت شرکت شده و کاهش هزینه های نمایندگی را در پی خواهد داشت.
جایگاه هیات مدیره ی شرکت به عنوان نهاد هدایت کننده ای که نقش مراقبت و نظارت بر کار مدیران اجرایی را به منظور حفظ منافع مالکیتی سهامداران بر عهده دارد، دارای اهمیت ویژه ای است.تعداد متون علمی که به بررسی وظیفه و نقش مدیران غیر موظف و مشارکت انان در یک نظام راهبری شرکتی مطلوب پرداخته اند،زیاد است و هرروز به تعداد انها افزوده می شود.در نظام راهبری شرکتی مطلوب، مشکلات نمایندگی کاهش می یابد.
در زمینه ی حضور مدیران غیر موظف و هیات مدیره شرکتها، شواهد تجربی موافق و مخالف وجود دارد.از دیدگاه نظریه نمایندگی، مدیران غیر موظف وظیفه نظارت بر سایر اعضای هیات مدیره را بر عهده دارند.در تعداد قابل توجهی از متون علمی بر اهمیت نقش هیات مدیره در نظام راهبری شرکتی و لزوم نظارت مدیران غیر موظف بر سایر مدیران تاکید شده است. بدون وجود نقش نظارتی مدیران غیر موظف این امکان وجود دارد که مدیران موظف از طریق کسب کنترل کامل طرح های مربوط به حقوق و مزایا وهم چنین ایجاد امنیت شغلی از موقعیت خود سو استفاده کنند.
برخی از پژوهش ها نشان داده است، وظیفه نظارت مدیران غیر موظف بر مدیریت به نحو موثری اعمال شده است علاوه بر این می توان جابه جایی مدیران عامل را به عنوان شاخصی برای نشان دادن نظارت موثر مورد استفاده قرار داد.در این زمینه، اثار مثبت حضور مدیران غیر موظف برای سهامداران، نشان دهنده ی واکنش مثبت قیمت سهام در هنگام انتخاب این مدیران است.
البته از دیدگاه دیگر، مدیران غیر موظف تنها به عنوان یک عنصر مهم از یک ساختار غیر ضروری شناخته می شوند.مطابق این دیدگاه، بازار به صورت طبیعی به مدیران شرکت، نظم و انضباط لازم را می بخشد و منافع مدیران و سهامداران را همسو می سازد
در مجموع چنین به نظر می رسد که اکثر شواهد تجربی موجود حتی با وجود برخی یافته های متضاد بر اهمیت نقش هر دو گروه از مدیران موظف و غیر موظف تاکید کرده اند، زیرا با وجود تفاوت میان مهارت های این دو گروه، توانمندی ها و خدمات قابل ارائه ی هر دوی انان برای هیات مدیره ضروری است.چنین بر می اید که بیشتر شواهد در جهت حمایت از نقش نظارتی مدیران غیر موظف بوده است.اخیرا بحث مدیران مستقل در ایران مطرح گردیده است و ایین نامه نظام راهبری شرکتی تصویب شده است که انتخاب مدیر مستقل را الزام نموده است
مسئولیت اصلی هیات مدیره، ایجاد راهبری کارامد بر امور شرکت در راستای منافع سهامدارن و تعادل در منافع ذینفعان مختلف ان از جمله مشتریان، کارکنان، سرمایه گذاران و جوامع محلی می باشد.در کلیه اقداماتی که هیات مدیره به عمل می اورد.از مدیران انتظار می رود تصمیمات تجاری خود را به گونه ای اتخاذ کنند که منطقا معتقدند بهترین منافع شرکت در ان است.در ایفای این تعهد مدیران می توانند به صداقت و درستکاری عوامل ارشد اجرایی و مشاوران و حسابرسان مستقل ان تکیه کنند.
همه هیات مدیره ها، ناظران هوشیار مدیریت شرکت نیستند.اکثریت اعضای هیات مدیره باید از مدیران غیر موظف باشند.موظف شدن اعضای هیات مدیره با تصویب هیات مدیره می باشد و مدیر ذینفع در این مورد حق رای ندارد.
2-2 دوره تصدی حسابرس
پدیده تصدی حسابرس باعث مطرح شدن استدلال هایی از سوی مخالفان و موافقان این پدیده گردید.موافقان مدت کمتر تصدی حسابرس ، تاکید شان بر جنبه استقلال حسابرس و نگاهی تازه به حسابرسی است.انها ادعا می کنند در رابطه های طولانی مدت حسابرس با صاحبکار ، استقلال حسابرس خدشه دار می شود.از سوی دیگر مخالفان تغییر حسابرس بر ضعف اطلاعاتی حسابرس در کوتاه مدت تصدی تاکید دارند و معتقدند چرخش اجباری موجب به وجود امدن ضعف اطلاعاتی حسابرس ودر نتیجه ، افزایش عدم تقارن اطلاعاتی بین حسابرس و صاحبکار و کاهش کیفیت حسابرسی می شود
حامیان تغییر حسابرس بر این باورند که در صورت تغییر اجباری ، حسابرسان در موقعیتی قرار می گیرند که خواهند توانست در مقابل فشارها و خواسته های مدیران مقاومت ، و قضاوت بی طرفانه تری اعمال کنند.حضور طولانی مدت حسابرس در کنار صاحبکار ، موجب ایجاد تمایلاتی برای حفظ و رعایت نظر مدیریت صاحبکار می شود، وضعیتی که استقلال و بی طرفی او را مخدوش می کند
هم چنین انها تمایل حسابرسان را به حفظ صاحبکار از طریق حمایت از او دلیل دیگری برای تصویب قوانین محدود کننده مطرح می کنند.چرا که حسابرس در سالهای اولیه فعالیت برای صاحبکار جدید متحمل هزینه های اولیه ای می گردد که به منظور جبران انها، به حفظ صاحبکار خود تمایل دارد
در مقابل ، مخالفان تغییر اجباری حسابرس عقیده دیگری دارند.به اعتقاد انها عوامل دیگری هست که حسابرسان را به حفظ استقلال وادار می کند ، به عنوان مثال تلاشی که حسابرسان در جهت حفظ اعتبار و شهرت به کار می گیرند و یا ترس از احتمال طرح دعاوی حقوقی علیه انها ساختارهایی است که مانع رفتارهای نامناسب حسابرسان می شود.انها معتقدند حسابرسان با گذشت زمان، شناخت بهتری از فعالیت های صاحبکار به دست اورده و تجربه بیشتری کسب می کنند و به این ترتیب توانایی انها در مورد مناسب بودن یا نبودن روشهای حسابداری و گزارشگری افزایش می یابد.بنابراین رابطه طولانی مدت حسابرس و صاحبکار می تواند کیفیت حسابرسی را بهبود بخشد
به اعتقاد انها تغییر حسابرس باعث خواهد شد اعتماد سرمایه گذاران به اتکا پذیری صورتهای مالی کاهش ، و از این رو اعتبار حسابرسی کاهش یابد از سوی دیگر هزینه های حسابرسی ، چه برای حسابرس و چه برای صاحبکار ، افزایش خواهد یافت
مخالفان چرخش اجباری هم چنین بیان می کنند که استانداردها و روشهای جاری ، منافع مطرح شده در دیدگاه حامیان چرخش اجباری را فراهم می کند و چرخش عادی کارکنان و مدیریت صاحبکار ، بررسیهای شریک دوم و بررسی هم پیشگان همانند چرخش اجباری عمل می کند.در همین راستا باتز و همکاران - - 1982 در تحقیق خود شواهدی ارائه می کنند که همان طور که چرخش حسابرس می تواند به سطوح پایین تر اهمیت منجر گردد ، چرخش کارکنان نیز می تواند تاثیرات مشابهی داشته باشد
شایان ذکر است که بحث محدود کردن دوره تصدی حسابرس شامل دو مقوله مجزا می باشد.یکی تغییر در سطح کادر حسابرسی به خصوص در رده شرکا و مدیران و دیگری تغییر در سطح موسسه حسابرسی است
کشورهایی نظیر امریکا و انگلیس تنها به چرخش شرکای حسابرسی اکتفا کرده اند و کشورهایی نظیر برزیل ، کره ، هند و سنگاپور شرکت ها را ملزم به تغییر موسسات حسابرسی بعد از طی یک دوره مشخص نموده اند.در این بین ، کشورهایی نظیر اتریش ، اسپانیا ، کانادا نیز بعد از شکست در اجرای قانون تغییر اجباری موسسات حسابرسی ان را بعد از مدتی کنار گذاشتند
در ایران نیز بنا بر تبصره 2 ماده 10 دستورالعمل موسسات حسابرسی معتمد سازمان بورس مصوب 1386/5/8 شورای عالی بورس اوراق بهادار، موسسات حسابرسی مجاز نیستند بعد از گذشت 4 سال ، مجددا سمت حسابرس مستقل و بازرس قانونی شرکت واحدی را بپذیرند.این در حالی است که قبل از این تاریخ هیچگونه الزامی مبنی بر چرخش اجباری موسسات حسابرسی وجود نداشت اما سازمان حسابرسی به عنوان یک مرجع در امر حسابرسی ، از اوایل دهه هشتاد چرخش کادر حسابرسی را تجربه کرده بود.
کسب شناخت بیشتر پدیده تغییر حسابرس و ارزیابی عوامل موثر بر ان و همچنین پیامدهای احتمالی ان و در نتیجه استفاده بهینه از این ابزار جز با انجام تحقیقات گسترده در این زمینه حاصل نمی شود.از انجایی که برخی محققین ادعا کرده اند که محافظه کاری طبق تفاسیر قراردادی ، مالیاتی ، هزینه های سیاسی و دعاوی حقوقی مزایایی برای استفاده کنندگان صورتهای مالی به همراه دارد.و مطالعات تجربی نیز این منافع گزارشگری محافظه کارانه چون هزینه سرمایه کمتر