بخشی از مقاله
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر برنامه آموزش فلسفه برای کودکان در پرورش روحیه پرسشگری دانش آموزان بود. جامعه آماری پژوهش کلیه ی دانش آموزان پایهی چهارم ابتدایی شهر بابل، که در سال تحصیلی 94-95 مشغول به تحصیل می باشند. از این میان تعداد 22 نفر دانش آموز پسر 11 - نفرگروه آزمایش،11 نفر گروه کنترل - ، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای بررسی فرضیه ی پژوهش از روش شبه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد.
جهت جمع آوری داده ها پرسشنامه روحیه پرسشگری با الفای کرونباخ 0.75 که به وسیله محقق ساخته شده است استفاده گردید. قبل از اجرای برنامه گروه ها همگن شده تا تفاوت ها به کمترین حد خود برسند . دانش آموزان گروه آزمایش طی 8 جلسه90دقیقه ای - هر هفته1جلسه - ، تحت آموزش برنامه فلسفه برای کودکان قرار گرفتند. در ادارهی این کلاس ها از روش کلاسداری به شیوهی حلقهی کندوکاو استفاده شد. مواد آموزشی مورد استفاده در این پژوهش کتابهای داستانهای فکری برای کودکان تألیف رابرت فیشر و فیلیپ کم بودند. در پایان دادهها با استفاده ازروش تحلیل کوواریانس چند متغیره - ANCOVA - و با نرم افزارSPSS ویرایش20، مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتههای این پژوهش در مجموع اعتبار و اعتمادپذیری برنامه فلسفه برای کودکان را در پرورش روحیه پرسشگری و مؤلفه های آنها را تأیید کرد.
مقدمه
از جمله بارزترین ویژگی های عصر حاضر تغییرات و تحولات وسیعی می باشد که در تمامی ارکان سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جوامع به وقوع پیوسته است. بی شک نظام تعلیم وتربیت رکن اساسی پیشرفت هر اجتماعی است. آموزش و پرورش هرکشور را نه تنها باید به عنوان نهادی در نظر گرفت که وظیفه آن آموختن دانستنی ها و توانا سازی کودکان امروز برای برآوردن نیازهای فردای آنان است ، بلکه یکی از اساسی ترین نهادها درشکل دادن و پرورش دانش آموزان متفکر، نقاد و ماهر در برقراری ارتباط سازنده و سالم با دیگران است. تحول مبانی نظری و علمی، رویکردهای جدیدی را در تعیین اهداف تربیتی و فرآیند آموزش مطرح کرده است
آنچه در گذشته مهم تلقی می شد امروز در اغلب موارد اهمیت خود را از دست داده است ومسائلی از قبیل تفکر انتقادی، استدلال، روحیه ی پرسشگری و روش های نوین آموزشی از عوامل مهم و تأثیرگذار در امر آموزش تلقی می شود. برای کودکان کافی نیست فقط آنچه راکه به آنها گفته می شود به حافظه بسپارند و سپس به یاد آورند، بلکه آنان باید موضوع را بیازمایند وتجزیه وتحلیل کنند، درست همان طورکه فرایند تفکر، پردازش اموری است که کودکان درباره ی جهان و با حواسشان یاد می گیرند. آنان هم چنین باید درباره ی آنچه درمدرسه یاد می گیرند بیندیشند، حفظ کردن مطالب مهارت فکری کم ارزش و سطح پایینی است . باید مفهوم سازی ، داوری ، تمییز امور از همدیگر، استدلال ، و اموری از این قبیل را به کودکان یاد داد
صاحبنظران یکی از مهم ترین شیوه های یادگیری را پرسش کردن می دانند - یعقوبی ، . - 1388 به نظرفیشر، پرسش خوب تفکر را به چالش می کشد و تلاشی برای فهمیدن است ، این گونه پرسش ها دشوارند، معمولا از چیزی قطعی سرچشمه نمی گیرند و خواستار پاسخ بی انتها و متفکرانه اند. بهترین پرسش ها هردو عنصر چالش و علاقه را ایجاد می کنند - فیشر،. - 1385 از این رو محیط های آموزشی باید تمام تلاش خود را برای ارتقای روحیه ی پرسشگری دانش آموزان به کار بندند.
مهم ترین شکل تعامل انسانی ، ارتباطی است که برمبنای پرسش وپاسخ پی ریزی می شود. بنابراین ، پرسشگری به عنوان یک مهارت در تمامی سطوح تعامل اجتماع مورد نیاز است ، پرسشگری عنصری کلیدی در فرایند یادگیری است و به دانش آموزان کمک می کند تا از طریق ترکیب دانش قبلی و اطلاعات جدید خود، هدایت یادگیری خویش را به دست بگیرند. علاوه براین ، سوالات دانش آموزان نقش مهمی را در یادگیری معنی دار آن ها ایفا می کند و تأ ثیر زیادی بر آشکار کردن کیفیت تفکرشان وچارجوب مفهومی آن می گذارد
فلسفه برای کودکان ، برنامه ای است برای آموزش تفکر نقادانه و خلاق در درک ماهیت موضوعات فلسفی میان کودکان با تأکید بر سه محور : خوداصلاح گری داشتن ، حساسیت معقول نسبت به زمینه و داوری بر پایه ی اعتماد برملاک هاست
این برنامه قصد دارد از دوران کودکی به اصلاح وضعیت آموزش تفکر در تعلیم و تربیت، تقویت تفکر انتقادی، تفکر خلاق، تفکر مراقبتی، و تفکر جمعی بپردازد. متیو لیپمن، بنیانگذار جنبش فلسفه برای کودکان در این باره می گوید: درست همانطور که رشته ای به نام فلسفه وجود دارد و فلسفه ای هم برای کودکان وجود دارد، اما آنچه "فلسفه برای کودکانَ" نامیده می شود، تلاشی برای بسط فلسفه است ، با این هدف که بتوان آن را همانند نوعی آموزش به کاربرد. این فلسفه ، آموزشی است که درآن از فلسفه برای واداشتن ذهن کودک به کوشش در جهت پاسخ گویی به نیاز و اشتیاقی که به معنا دارد بهره گیری می شود
هم چنین داوری خوب ، ابداعات خلاقانه ، وتوجه مسئولانه به محیط واطرافیان ویژگی هایی هستندکه این برنامه برای تقویت آنها گام برمی دارد
شرکت درکندوکاو مشترک ، کودکان را درگیر موضع گیری های شناختی می کند مانند: تولید فرضیه شفاف سازی واژه ها و درخواست دلیل ، اما از طرف دیگر کندوکاو علمی، اجتماعی است که دانش آموزان را به در میان گذاشتن دیدگاه ها یشان ،گوش کردن به یکدیگر ،چهره خوانی ، بنا نهادن تفکرات خود روی تفکرات دیگران و به چالش کشیدن آنها، جست وجوی دیدگاه های گم شده و بازسازی ایده های خویش ملزم می کند. اغلب دانش آموزان نمی توانند در مقابل این نوع گفت وگوی کلاسی پرمعنا مقاومت کنند، بدین معناکه نمی توانند در آن شرکت نکرده وتأملاتشان را بیان نکنند ، بنابراین مهارت های شناختی واجتماعی آنها به طورطبیعی و در بسترکار به دست می آید و نه فقط از طریق آموزش مستقیم براین اساس هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر برنامه آموزش فلسفه برروحیه ی پرسشگری در دانش آموزان است .
فلسفه برای کودکان ، دانش آموزان را قادرمی سازد تا بین موضوعات مختلفی که می آموزند، پلی بزنند، بنابراین برنامه ی درسی برای آنان پرمعناتر خواهد شد، هم مهارت های تفکر و هم مهارت های همکاری که در این برنامه رشد و پرورش می یابند، سبب بهبود ارتباطات و مسئولیت پذیری اجتماعی بیش تر می شود، در واقع با شراکت کودکان درجست وجویی برای معنا و بسط و توسعه ی قوای ادراکی و فهم آنها از مطالب ، قدرت تفکر استدلالی و انتزاعی درآنان افزایش یافته و سبب ارتقای عزت نفس آنها می شود. این امربه کودک کمک می کند تا کیفیت قضاوت های خود را در زندگی روزمره بهبود بخشد و بدین ترتیب روابط میان فردی سالم تری را بنیاد گزارد
لیپمن وهمکارانش معتقدند که منظور از آموزش فلسفه به کودکان آموختن روش تفکر فلسفی است، از طریق گفت وگوهای فلسفی که اغلب به روش سقراطی است ، بنابراین در نظرگرفتن فلسفه در معنایی که حامیان آموزش فلسفه به کودکان آن را دنبال می کنند نمونه ای ازرویکرد پژوهشی به تعلیم وتربیت است
کلاس درس در برنامه فلسفه برای کودکان برای اینکه تحقیق وکندوکاو را محور آموزش و پرورش کند، تبدیل به حلقه ها یا اجتماع هایی می شود که در آنها از رابطه ی دوستی و همکاری برای مشارکت مثبت در فضای آموزشی استقبال شود.این فضای مشارکت مثبت جانشین فضای رقابتی و نیمه خصمانه ای می شود که در بسیاری از کلاس های سنتی رواج دارد. ویژگی های خاص حلقه های کندوکاو عبارت اند از: تأمل و تعمق غیرخصمانه ،شناخت های مشترک ،خود اصلاحی ،فرهنگ و تخیل فلسفی ، تقویت توانایی مطالعه ،و درک عمیق متون براساس دیالوگ وگفت وگو و لذت بردن ازآنها
دانش آموزانی که درحال ورود به هزاره ی سوم اند باید افرادی باشند که توانایی فکر کردن برای خودشان، خودجهت دهی ، خودآموزی ،خود تعدیل کنندگی و داوری مدلل را داشته باشند ، آنها برای توانمند شدن در برخورد منطقی با چالش ها و مسائل زندگی ، به یادگیری مهارت هایی فراسوی محتوای دانش نیازمندند - جاویدی کلاته جعفر آبادی ،. - 1385 مهارت تفکر ، راهی است مطمئن برای دست یافتن به اهداف دیگر، اما خود این مهارت ها هدف اصلی آموزش و پرورش نیز است
هارتر برنقش اساسی جست وجوی معنا در شناخت تأکید می ورزد و معتقد است که دانش آموزان باید فعالانه تلاش کنند تا اطلاعات جدید را با دانسته های قبلی خود وحدت بخشند و آنچه را معلوم و با ارزش است استنباط و انتخاب کنند وبه طور راهبردی درباره ی یادگیری خود بیندیشند
متأسفانه مدارس امروز، توجه خودرا بیشتربه انتقال اطلاعات وحقایق معطوف کرده اند، با این همه بسیاری ازعلمای تربیتی هم چون انیس ، پل ، و لیپمن معتقدند که تربیت انسان های صاحب اندیشه باید نخستین هدف تعلیم و تربیت باشد - شعبانی،. - 1382 به خاطراینکه پرسشگریَ درفلسفه برای کودکان هرگز پایانی ندارد وشیوه های اصلی لیپمن در اجتماع پژوهشی طرح پرسش های سقراطی است، برخلاف روش های بسیار قدیمی، برارتباط بین معلم و دانش آموز تأکید می گردد ، ارتباطی که در آن معلم ظرفیت های بچه ها را برای افکار خلاقانه و انتقادی تخمین می زند
حال باتوجه به این که پایه های روحیه ی پرسشگری در همان اوایل دوران تحصیل دردوران پیش دبستانی و دوره ی ابتدایی بنیان گذاری می شود لذا ضروری است که این آموزش از همان دوران پیش دبستانی و دوران ابتدایی صورت بپذیرد لیکن انتظار می رود دوره ی پیش دبستانی و دوره ی ابتدایی کودکان را برای موفقیت های تحصیلی درآینده آماده کند ،آنان را افرادی اجتماعی و خلاق و صبور بار بیاورد و برای سازگاری با جوامع فرهنگی ومتنوع خود مهیا سازد