بخشی از مقاله

چکیده

هدف پژوهش حاضر تاثیر درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر نشخوار فکری بیماران زن مبتلا به ام.اس بود.روش پژوهشازنوع نیمه آزمایشی همراه باگروه آزمایش وگواه بود.حجم نمونه شامل 24 نفربیمار زن مبتلا به ام.اس 12 - نفردرگروه گواه،12نفرگروه آزمایش - بود که بعد ازهمتا سازی از نظرسن ٍشغل ، تحصیلات ،وضعیت اقتصادی و اجتماعی ،میزان درآمد به دو گروه آزمایش وگواه تقسیم شدند سپس به پرسشنامه نشخوارفکری پاسخ دادند.گروه آزمایش به مدت 8 هفته جلسه ی 2 ساعته تحت آموزش درمان شناختی مبتنی برحضورذهن قرارگرفتند، درحالی که گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که حاکی از بهبود قابل ملاحظهی شرکت کنندگان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بوده است.

مقدمه

بیماری ام اس - مولتیپل اسکلروزیس - 1،یکی ازشایع ترین بیماریهای مزمن سیستم اعصاب مرکزی است. در این بیماری سیستم ایمنی قادر به تمییز بین پروتئین های ویروسی ومیلین بدن خود فرد نبوده ولذا آنتی بادی هایی تولید می کند که به بدن حمله می کنند

این بیماری بطور عمده دربالغین جوان بروز می نماید و قسمتهای مختلف سیستم عصبی مرکزی رادرگیر می کند.علایم اولیه معمولا قبل از 55 سالگی ایجاد می شود و بیشترین میزان بروز علایم بین 20تا 40 سالگی است.زن ها تقریبا دوبرابر مردان مبتلا می شوند

علایم رفتاری مربوط به ام. اس متنوع بوده و عبارتند از شنگولی، افسردگی، تغییرات شخصیتی و روان پریشی و به طور کلی اختلالات هیجانی است. و یکی از مهمترین الگوهای فکری که در سبب شناسی و عود اختلالات هیجانی به ویژه افسردگی نقش اساسی دارد، نشخوار فکری2 است که در بیماران ام زیاد به چشم می خورد.مارتین و تسر - 1996، - 1989، نشخوار فکری را افکاری می دانند که تمایل به تکرار دارند، از دیدگاه آنها نشخوار فکری به طبقه ای کامل از افکار اشاره می کند که آگاهانه هستند و حول یک موضوع می گردند و حتی در صورت غیبت محرک های محیطی فوری و ضروری نیز این افکار پدیدار می شوند

نشخوار فکری تلاش درجهت حل وفصل هیجان های مشکل زا ازطریق فرایند تحلیل وحل مسئله است. عموما افرادی که دارای سبک نشخوارفکری هستند زمان زیادی را صرف مفهوم پردازی تجربه ها،تلاش برای یافتن راه حل های مشکلات هیجانی وتحلیل چرایی وضعیت احساسی خود می کنند.الگوی نشخوار فکری نوعی گرایش به انتقاد کردن،قضاوت کردن،تکرار شدن به صورت چرخشی را شکل می دهد. - پاپاجورجیووولز، - 2004هم در مشاهدات آزمایشگاهی وهم از طریق پرسشنامه های خود گزارشی مشخص شده که زنان بیشتر از مردان نشخوار فکری دارند.

همچنین زنان بیشتر از مردان معتقدند که کنترل هیجانات منفی مانند غم،ترس وخشم مشکل است.دشواری کنترل هیجانات منفی باعث می شود که فردتمایل به نشخوار فکری داشته باشند.افرادی که احساس کنترل پایین روی حوادث مهم زندگی را گزارش می کنند، معمولا نشخوار فکری بیشتری دارند که خود عامل مهمی درتفاوت جنسی در نشخوارفکری است.این یافته ها نشان می دهد

اخیرا نالن- هاک سما وهمکارانش به بررسی ارتباط نشخوار فکری با سندرم های پرداختند که تا حدی زیادی با افسردگی هم ابتلای دارند - مانند اضطراب وعتیاد به الکل - نتایج این بررسی نشان دادنشخوار فکری قویا بارشد سندرم افسردگی -اضطراب3 رابطه دارد. اما نشخوار فکری به عنوان یکی از عوارض جانبی بیماری ام. اس. تاثیر به سزایی در کاهش بهزیستی روانی بیماران مبتلا دارد و یافتن درمان هایی که بتواند منجر به کاهش نشخوار فکری در بیماران ام. اس. شود، می تواند در افزایش توانایی بیمار در برخورد با بیماری خود مفید و موثر باشد.

از سوی دیگر یکی از ویژگی های انسان موفق کسب مهارتهای لازم برای مدیریت بر خود - رفتار، هیجان، ذهن و... - است. با توجه به مشغله های مختلف روزمره، نشخوارهای فکری مداوم وشرایط پر استرسی که پیرامون اکثریت ما وجود دارد، اهمیت مدیریت کردن بر ذهن بیش از پیش نمایان میشود. حضور ذهن1راهکاری موثر برای دستیابی به حداکثر توانمندی ذهن و مدیریت بر آن است.حضور ذهن به معنای آگاهی از افکار، رفتار، هیجانات و انگیزه ها است به طوری که بهتر بتوانیم آنها را مدیریت و تنظیم کنیم.

به عبارت دیگر حضور ذهن به معنای توجه کردن به شیوه ای خاص است. یعنی توجه و تمرکزی که سه عنصر در آن دخالت دارد:

-1 بودن در حال حاضر-2 هدفمند -3 بدون قضاوت.این نوع توجه موجب افزایش آگاهی، شفافیت و وضوح و پذیرش واقعیت حال حاضر می شود 

وقتی فرد در می یابد که ذهن دائما در حال تعبیر و تفسیر است قادر می شود با دقت بیشتری به افکار خود توجه کند و بدون بیزاری یا قضاوت آنها را مورد بررسی قرار دهد و علت وجود آنها را دریابد. تمرین حضور ذهن این توانایی را به فرد می دهد که دریابد » افکار صرفا افکار هستند« و زمانی که می فهمد افکارش ممکن است حقیقت نداشته باشند راحت تر می تواند آنها را رها کند. انسان همواره پیامها یا صداهایی را از طریق ذهن استدلالی خود می شنود.. بسیار مهم است که وی از پیامهایی که در طی فکر کردن از ذهن خود می شنود آگاه باشد، درگیر افکارش نشود و بتواند آنها را رها کند

درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن4شرکت کنندگان راتشویق میکند که به الگوهای پاسخ ناکارآمد تکراری توجه کنند و اجازه بدهند بروند. این شیوه درمان، ارتباطات با افکار و احساسات را فراهم می آورد همانطور که رویدادهای ذهنی در حال عبور روی می دهد، موضوع آگاهی می شود و سپس می میرند، سپس یک انتخاب برای درگیر شدن در نشخوار فکری، نگرانی و اجتناب فراهم می آید. در درمان شناختی مبتنی برحضور ذهن توجه به حس های بدنی همانطور که هستند.

به جای درگیر کردن فکر به بدن شود. یکی از چیزهای جذاب درمورد رویکرد MBCT این است که همهی تجربه ها را می پذیرد و به شرکت کننده ها مهارت آموزش تدریجی تجربه را همانطور که هست را یاد می دهد، در حالی که ترویج رویکرد کنجکاوی و ترحم به جای قضاوت را درپی دارد. یکی از عناصر اصلی MBCT نگرشی از دلسوزی، محبت و پذیرش بی طرفانه است شرکت کنندگان را ترغیب می کند تا به تفکرات دشوار،تصورات و احساسات با شفقت5 و کنجکاوی نزدیک شوند.

تمرینات نگرش مهربانی به سمت خود به جای قضاوتهای شدید و انتقاد از خود به خصوص در مواجهه با مشکلات و شکست را پرورش می دهد. با افزایش شفقت - دلسوزی - به خود در مواجهه با افکار واحساسات منفی،MBCT می تواند اجتناب تجربه ای راکاهش دهد، درماندگی را تسکین دهد و باعث ارتقا و بهبودی سلامت روان شود. هدف MBCT کاهش احتمال بازگشت عود با آموزش به شرکت کننده ها است که به علائم هشدار دهنده ی اولیه اضطراب درگیر هستند با افزایش مهارتها از افزایش اضطراب جلوگیری کند

اهمیت مساله در این است که نشخوارفکری به صورت پیچیدهای بااجتناب تجربهای گره خورده است- هردوی آن هاراهبردهایی هستندکه موجب برانگیختن تلاش درجهت گریزازتجربه عاطفی دشوارمی شوند.فرایندهای نشخوارفکری برهیجان های ناخوشایندبرچسب مشکل می گذارد وبرای رهاشدن ازآن هاتلاش می کنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید