بخشی از مقاله
چکیده
این پژوهش رابطه بین استفاده از رسانههای اجتماعی و خلاقیت کارکنان با رویکرد مدیریت دانش را مورد بررسی قرار میدهد. و هدف بررسی نقش رسانههای اجتماعی و بر خلاقیت افراد است. این مقاله نشان میدهد چگونه استفاده از رسانههای اجتماعی به افراد قدرت شرکت در تعاملات فردی و گروهی و تاثیر آن بر جنبههای مشترک مدیریت دانش را میدهد که به نوبه خود نوعی توانمندسازی فرایندشناسی خلاق افراد است.
اطلاعات جمع آوری شده از مدیران و کارشناسان شرکت مخابرات استان تهران تایید کرد که خلاقیت کارکنان مسلما مرتبط است به مشارکت آنها در شبکههای اجتماعی و استفاده آنها از رسانههای اجتماعی برای جستجو، ذخیرهسازی و خواندن اطلاعات - فرایندهای شناختی داخلی - ؛ و به اشتراکگذاری، بحث و ایجاد اطلاعات سازنده - فرایندهای شناختی خارجی - .
این مطالعه با ارائه یک زیربنای نظری و شواهد عملی نشان میدهد که چگونه شبکههای اجتماعی میتواند خلاقیت کارکنان را تحت تاثیر قرار دهند. از این رو این یافته ها نشان داد که سازمانها باید به شناسایی و مدیریت افراد خلاق - سطح خرد - و زمینههای سازمانی - سطح کلان - و ایجاد و مدیریت شبکههای خلاق اجتماعی - سطح میانی - اقدام نمایند.
مقدمه
با توجه به سابقه طولانی خلاقیت در زندگی از ابتدای خلقت، سازمانها در یافتهاند برای تداوم حضور در بازار نیاز به اندیشههای نو و ایدههای خلاقانه دارند در واقع سازمانها خلاق میتوانند برای بقا تلاش کنند. اما در بازار رقابتی کنونی که نوآوری و خلاقیت به راحتی کپیبرداری می شود خلاقیت و نوآوری به تنهایی قادر به ایجاد برتری رقابتی برای سازمان نمیباشد. در اینجا نقش مدیریت دانش و تاثیر آن بر خلاقیت آشکار میگردد. در ساختار و فرهنگ سازمانی، دانش نمیتواند به راحتی کپی و جایگزین شود. بنابراین، سازمانها میتوانند با استف اده از مدیریت دانش ن سبت به ایجاد ک سب و کار با ارزش، انح صاری، بی نظیر و غیر قابل انتقال اقدام کنند.
مدیریت دانش، رسانهها اجتماعی و خلاقیت کارکنان - امروزه، دانش، نوآوری و خلاقیت به طور گستردهای میتوانند به عنوان عوامل رقابتی مهم و قابل ملاحظهای برای تقویت انطباق، بقا و عملکرد فوقالعاده سازمانی عمل کنند.
در واقع یک رابطه متقابل بین این مفاهیم وجود دارد. هم از نظر ظرفیت سازمان جهت حفظ کردن توانایی خود برای تولید ایدهها و نوآوری و هم از نظر ظرفیت یادگیری، گسترش دانش و به اشتراکگذاری دانش خود توسط کارکنان سازمان.
با توجه به افزایش رقابت و ریسک در دنیای تجارت و تغییرات سریع تکنولوژی اصل برتری رقابتی پایدار در یادگیری مستمر سازمانی، مدیریت دانش و نوآوری است.
همچنین یک تمایز روشن بین نوآوری و خلاقیت وجود دارد . نوآوری اغلب به عنوان اجرای ایدهها تعریف شده است، در حالی که خلاقیت به تولید ایدهها مربوط میشود، در مطالعات بررسی سوابق نوآوری به این نتیجه ر سیدهاند که خلاقیت یک عامل لازم برای نوآوری ا ست و یک رابطه م سلم بین خلاقیت و نوآوری سازمانی وجود دارد
امروزه رسانههای اجتماعی افراد را قادر می سازند تا برای ایجاد دانش غیرنمادین، دانش را از منابع مختلف گردآوری، به اشتراکگذاری، ذخیره و ترک یب ن ما ید، افراد به منظور آ گاهی و مشار کت در فرآیندهای ایجاد دانش جمعی به وسیله به اشتراک گذاری تجربیات، شبکههای اجتماعی را شناسایی و به عضویت آن در می آیند. علاوه بر این، تکنولوژی عملیاتهای تشخیصی متعددی انجام میدهد که پیش از این به وسیله انسان انجام میشد - برای مثال، ذخیره و بازیابی اطلاعات و ارتباطات داخلی - . مطالعه رابطه میان استفاده از رسانههای اجتماعی برای مقاصد مدیریت دانش و خلاقیت کارکنان حائز اهمیت است، زیرا شرکتها باید تلاش و زمانی که کارمندانشان صرف رسانههای اجتماعی میکنند را توجیه نمایند.
در این راستا، خلاقیت تبدیل میشود به یک عامل حیاتی که سازمانها باید آن را بهبود بخشند زیرا به آنها کمک میکند تا به محیط با سرعت درحالت تغییر پاسخ دهند. در واقع، تحقیقات نشان میدهد که خلاقیت در بقا و شایستگی رقابتی است که تا حد زیادی میتواند عملکرد شرکتها را افزایش دهد. به این دلیل که رفتار کارکنان خلاق مثبت، عملکرد خلاقیت شخصی و عملکرد نوآورانه تیمی سازمان را تحت تاثیر قرار میدهد.
رسانههای اجتماعی تاثیر چشمگیری در تغییر اکوسیستم دانشی شرکتها ایجاد کرد و به آنها این امکان را داد تا به گسترش و کارآمدتر کردن انجام فعالیتها مدیریت دانش فراتر از مرزهای سازمانی خود اقدام کنند و همچنین آنها را در استمرار این فعالیت به صورت غیر رسمی یاری کرد. - سیگالا، - 2012 در واقع، ر سانههای اجتماعی مردم را به جمعکردن، ا شتراکگذاری، ذخیره و واکاوی دانش از منابع مختلف برای ایجاد دانش جدید قادر ساخت. با حضور آگاهانه در رسانههای اجتماعی و شرکت در فرایندهای تولید دانش جمعی با ا شتراک گذا شتن تجربیات، انتقاد از نظریه ها در جوامع مختلف که باعث ایجاد مفهومی جدید از مدیریت دانش گردید.
با توجه به اینکه موضوع مدیریت دانش در سازمانها به تازگی مورد توجه قرار گرفته است و از سوی دیگر به دلیل نقش بسیار موثر مدیریت دانش در بروز خلاقیت سازمان، این تحقیق درصدد است تا به برر سی تأثیر مدیریت دانش بر خلاقیت سازمانی کارکنان شرکت مخابرات ا ستان تهران و نق شی که ر سانههای اجتماعی میتوانند در این بین ایفا کنند بپردازد.
پیشینه تحقیق
با توجه به اهمیت رابطه میان مدیریت دانش ، نوآوری و خلاقیت، پژوهشها بیشتر به مفهوم رابطه بین مدیریت دانش و نوآوری میپردازند. و نقش مدیریت دانش در خلاقیت نادیده گرفته شده است. در واقع مطالعات متعدد نشان میدهد مدیریت دانش بر عملکرد نوآوری سازمان در تولید و بخشهایی از سازمان که از تکنولوژی بالاتری استفاده میکنند، - ون ریل و همکاران، - 2004 تاثیر میگذارد.
مطالعات بسیار کمی رابطه میان مدیریت دانش و خلاقیت را در میان سازمانهای ارائه دهنده خدمات عمومی به خصوص شرکت مخابرات منطقه تهران بررسی کردهاند. با وجود اینکه خلاقیت پیش نیاز حیاتی نوآوری و عملکرد سازمان است. زیرا خلاقیت کارکنان به شدت به دسترسی و در دسترس بودن اطلاعات درست در زمان مناسب بستگی دارد. اما شکاف موجود بین این دو تعجب آور است.
با فراگیر شدن استفاده از رسانههای اجتماعی تحول دانشی در سازمانها بوجود آمد و آنها را در زمینه گسترش و کارآمدتر کردن انجام فعالیتهای مدیریت دانش فراتر از مرزهای سازمانی خود توانمند ساخت. با این وجود، اگر چه تحقیقات زیادی بر روی چگونگی استفاده از رسانههای اجتماعی برای غنی سازی تواناییها و بهبود عملکرد دانشی سازمانها صورت گرفته، هیچ مطالعه ای هنوز رابطه بین استفاده از رسانههای اجتماعی برای اهداف مدیریت دانش و خلاقیت کارکنان را مورد بررسی قرار نداده است.
علاوه بر این پژوهشهای صورت گرفته در خصوص خلاقیت کارکنان بیشتر مطالعه بر روی عوامل شخصی کارکنان مانند شخصیت، انگیزه،... و عوامل سازمانی مانند فرهنگ سازمانی، سبک رهبری و ... متمرکز بوده است. و به این واقعیت که خلاقیت یک انسان و یا یک سازمان توسط روابط و شبکههایی که برای آنها طراحی شده است هدایت میشود اهمیت داده نشده است.
اهمیت این موضوع حیاتی است، باید توجه داشت که خلاقیت یک فرایند منحصر به فرد نیست، بلکه نسبتا غیر اجتماعی است و فرایند ارتباطات، شبکهها و حتی تعاملات سیاسی میتوانند تاثیر بسیاری بر روی ظهور ایده و خلاقیت داشته باشند.
مطالعات اخیر در باره خلاقیت تاکید میکند به فراتر رفتن از فرایند عوامل شناختی فردی و بر روی عوامل موثر بر دسترسی به دانشهای متنوع در محیط کار، ساختارهای اجتماعی کارکنان و روابط مشترک بین آنها تمرکز دارد. با وجود این چالشها و نیازهای تحقیقاتی در زمینههای مدیریت دانش و خلاقیت ، هنوز هیچ تحقیقی که نقش رسانههای اجتماعی که میتواند بر روی خلاقیت کارکنان تاثیر بگذارد وجود ندارد.
علاوه بر این، به دلیل پیشرفت تکنولوژیهایی که فرآیند یادگیری کارکنان را دگرگون کرده و انتقال دادن دانش را در فرایندهای مستقل، غیر رسمی، باز و شبکهای گسترش داده است نیاز به بررسی رابطه خلاقیت کارکنان و دسترسی آنها به شبکههای اجتماعی و اطلاعات، بسیار ضروری است. اگرچه پژوهشهای اخیر تاثیر روابط اجتماعی بر خلاقیت کارکنان را کشف کرده است.
این مطالعات با تمرکز درون سازمانی تنها تعاملات اجتماعی که در درون یک سازمان یا یک تیم نوآوری اتخاذ کردهاند بررسی کردهاند. علاوه بر این، این مطالعات تمرکز کردهاند بر تولید خلاقیت به جای سوابق خلاقیت، و بنابراین، آنها در ارائه درک درستی از اینکه شبکهها چگونه میتواند عملکرد خلاق را تحت تاثیر قرار دهد، شکست خورده اند. در نتیجه، چون رسانههای اجتماعی گسترش یافتهاند و تعامل کارکنان، تبادل دانش و شیوههای مدیریت دانش فراتر از سازمان و مرزهای مشخص نیز توسعه یافته، در نظر گرفتن نقش خلاقیت در تعاملات بین کارکنان که در درون شبکههای اجتماعیاند بوسیله بررسی رابطه خلاقیت و رسانههای اجتماعی با رویکرد مدیریت دانش امری حیاتی است.
صنعت ارتباطات با ظهور شبکههای اجتماعی دچار تحولات اساسی شده است. در نتیجه شرکتهای فعال در این صنعت نیاز دارند به اینکه خلاقیت خود را افزایش دهند و به طور مداوم نوآوری کنند. با اینکه رسانههای اجتماعی خود چالشی برای صنعت ارتباطات است. ولی میتوان با استفاده رسانههای اجتماعی برای مدیریت ارتباط با مشتری، توسعه خدمات جدید، دانش، تجارت الکترونیک و بازاریابی موفق تر عمل کرد.
هیچ تحقیقی درباره نقشی که رسانههای اجتماعی میتوانند بر روی صنعت ارتباطات و قابلیتهای نوآوری به طور خاص تاثیری که بر خلاقیت کارکنان آنها را داشته باشد وجود ندارد. هدف این مقاله دارای دو بخش است. بخش اول نقش رسانههای اجتماعی در مدیریت دانش؛ وبررسی رابطه بین بهره برداری از رسانههای اجتماعی برای اهداف مدیریت دانش و خلاقیت کارکنان را مورد بررسی قرار میدهد. و در بخش دوم یک چشم انداز مدیریت دانش برای بهره برداری از خلاقیت کارکنان ارایه میدهد و سپس، توضیح میدهد چگونه رسانههای اجتماعی و فرآیندهای مدیریت دانش میتواند خلاقیت را بالا ببرند.
مدیریت دانش و رسانههای اجتماعی
مدیریت دانش، مجموعه ای از فرایندها برای فهم و به کارگیری منبع استراتژیک دانش در سازمان است. مدیریت دانش، رویکردی ساخت یافته است که رویههایی را برای شناسایی، ارزیابی و سازماندهی، ذخیره و به کارگیری دانش به منظور تامین نیازها و اهداف سازمان برقرار میسازد اگرچه برای مفهوم سازی دانش روشهای متعددی وجود دارد، این اتفاق نظر وجود دارد که مدیریت دانش رویکردی ساختاریافته برای ایجاد، تدوین، استفاده، گردآوری، تبادل، ارزیابی و حفظ دانش برای واکنش به چالشهای محیط و ایجاد ارزش اضافی است.
مدیریت دانش زمانی برای یک سازمان ارزش محسوب میشود که بتواند منشاء تغییرات در رفتار، توسعه ایدههای جدید، فرآیندها، شیوهها و سیاستها گردد.
بنابراین رابطه مستقیمی بین خلاقیت و مدیریت دانش وجود دارد. دانش معمولا به دو دسته دانش آشکار و دانش ضمنی طبقه بندی میشود. دانش از درهم تنیدگی اشکال گوناگون دانش - ضمنی،آشکار، فردی و جمعی - ایجاد میشود و به وسیله مارپیچ دانش بیان میشود که بیانگر تبدیل مکرر دانش ضمنی به دانش آشکار از طرق چهار حالت اجتماعیسازی، بیرونیسازی، ترکیب و درونیسازی است.
انسانها وقتی که با هم معاشرت میکنند دانش ضمنی آنها بواسطه فعالیتهای مشترک مانند با هم بودن و در یک محیط زندگی کردن انتقال مییابد . در واقع اقدام به بیرونی سازی دانش خود میکنند. بیرونی سازی بیان دانش ضمنی و انتقال آن به شکلهای قابل درک برای دیگران است. به اصطلاح افراد مرزهای درونی و بیرونی خود راگسترش میدهند. بیرونی سازی دانش نیازمند پردازش عمیق تر و درک روشن تری از دانش را دارد به این معنی که به اشتراک گذاشتن دانش انسانها را تشویق به تلاش ذهنی میکند که این موضوع به بهبود فرایند یادگیری کمک میکند. علاوه بر این تبادل دانش بین افراد در فرآیندهای اجتماعی کردن آنها را قادر میسازد با پردازش ، مقایسه و ترکیب دانش خود با دانش دیگران دانش درونی خود را گسترش دهند و به یک دانش جدید دست یابند.
رسانههای اجتماعی کمک میکنند تا انسانها این دانش جدید خود را برای پردازش و دریافت بازخورد آن بیرونی سازی کنند و رابطه متقابل بین دانش جدید و قدیم باعث پرورش مدیریت دانش میگردد. هیچ شخصی هرگز از ایجاد و یا وجود دانش ضمنی خود آگاه نیست مگر اینکه همواره در فرایند اجتماعیسازی؛ برونیسازی، ترکیب و فرآیندهای درونی درگیر باشد. بنابراین، این فعل و انفعال بین این فرایندهای شناختی فردی و اجتماعی است که انسان را قادر به گسترش سیستم شناختی و همچنین فرآیندهای مدیریت دانش و نتایج آن میکند.
مدلهای متعددی وجود دارند که فرآیندهای مدیریت دانش را توضیح می دهند، اغلب این فرآیندها شامل این پنج فرآیند مدیریت دانش می باشند: اکتساب، تولید و ایجاد، تدوین، ذخیره، به اشتراک گذاری، انتقال و استفاده از مدیریت دانش . محققان بر خلق دانش و به اشتراک گذاری دانش تاکید یکسانی دارند. به این دلیل که خلق دانش با افزودن و به روزرسانی دانش، فرآیند دانش را تجهیز و تجدید مینماید، حال آنکه دانش انباشته ظرفیت جذب افراد را افزایش میدهد و آنها را قادر میسازد تا جذب بیشتری داشته باشند و دانش بیشتری تولید کنند.
علاوه بر این، به اشتراکگذاری دانش، با تبدیل فرآیندهای فردی به یادگیری واقعی از فرآیند بهبود مستمر پشتیبانی میکند. رسانههای اجتماعی و بخصوص شبکههای اجتماعی میتوانند به عنوان ابزار قدرتمندی در خدمت مدیریت دانش باشند. خصوصا اگر راهی باشد تا پیامها، آگهیها و اعلامیههای اینترنتی را دریافت و به اشتراک گذارد.
در حقیقت برای برخی از سازمانها چنین شبکههایی بسیار مفیدتر از بستههای نرمافزاری تجاری مدیریت دانش میباشند. در این شبکهها مواردی چون اطلاعات بازار، آگهیهای فروش و غیره توسط افراد به اشتراک گذاشته میشود. خارج از ساختارهای جبری اداری و قوانین ساختگی، این شبکهها قادرند به طور غیر رسمی و به بهترین وجه کارایی داشته باشند.
موضوعی که در رابطه با شبکههای مجازی بسیار مهیج است، گسترش استفاده از تلفنهای هوشمند و تبلتها باعث گردیده که انسانها بتوانند فایلهای صوتی، تصویری و اقلام متعددی از انواع دیگر اطلاعات، داده ودانش را به راحتی به اشتراک بگذارند. با اینکه چنین فرم به اشتراکگذاری دانش ممکن است بیقاعده و مغشوش به نظر برسد، باید خاطرنشان کرد که نظم و ترتیب میتواند از شلوغی و بینظمی هم به وجود بیاید و دانش نیز میتواند از چند تکه اطلاعات بیارزش به دست آید. بدین ترتیب سیستمهای فردی و غیررسمیکه به کاربران امکان میدهند، قوانین و مقررات را خودشان تعریف کنند و به کانالهای مورد علاقه خود متصل شوند، در حال نوآرایی و تغییرشکل مدیریت دانش هستند. - گرین گارد - 2011 از نظر تحلیلی، رسانههای اجتماعی سبب میشوند که افراد با مشارکت، بحث و مذاکره محتوا با دیگران از طریق یک رویکرد محاوره ای و مشارکتی اطلاعات، بازخورد و انعکاس یک نقش فعال در ساخت و ساز دانش داشته باشند.