بخشی از مقاله

چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر رفتار معلم بر انگیزه - انگیزش - تحصیلی و اعتماد به نفس دانش آموزان می باشد. علاوه بر این، هدف تحقیق حاضر این است که اهمیت کار معلمان ودر نتیجه دانشجو معلمان - دانشجویانی که در دانشگاه فرهنگیان درس می خوانند و قرار است معلم شوند - نیز نشان داده شود و نتایج تحقیق به مسئولین ذیربط، دانشجو معلمان و دیگر افراد ذینفع ارائه شود. تحقیق از نوع کیفی و به شیوه پژوهش روایی انجام شده است،

بنابراین نتایج آن قابلیت تعمیم پیشگویانه را دارد. داستان این مقاله بر اساس خاطره ای از سال اول ابتدایی شکل گرفته است واطلاعات به شیوه کتاب خانه ای جمع آوری شده است. با توجه به مشکلات و مسائلی که هنوز در برخی مدارس کشور عزیزمان ایران وجود دارد، روایتی واقعی از رفتار یک معلم بر انگیزه تحصیلی و اعتماد به نفس دانش آموز آورده شده است تا این مشکلات بهتر شناسایی شود و امید است برای حل آنها برنامه ریزی شود.

اهداف ویژه تحقیق عبارتند از: بررسی تاثیر رفتار معلم بر اعتماد به نفس دانش آموز، تاثیر رفتار معلم بر انگیزه تحصیلی دانش آموز، تاثیر خانواده بر انگیزه تحصیلی دانش آموز، تاثیر عوامل موثر بر افت تحصیلی دانش آموز. با توجه به اطلاعاتی که گردآوری شد تاثیر این موارد بر انگیزه - انگیزش - و اعتماد به نفس دانش آموز تاثیر گذار می باشند و یک معلم وظایف بسیار حساس و خطیری دارد که باید از آنها الگوی کامل داشته باشد تا بتواند به درستی آن وظایف و مسئولیتها را به انجام برساند.

مقدمه

از نظر دستور زبان فارسی، انگیزه اسم و انگیزش اسم مصدر از مصدر انگیختن است. انگیزه یعنی سبب، علت و آنچه کسی را به کاری وادارکند. انگیزش یعنی تحریک و ترغیب. انگیزه یک عامل درونی است که انسان یا، به طور کلی، موجود زنده را به حرکت درمی آورد وانگیزش حالتی است که در اثر دخالت انگیزه به موجود زنده دست می دهد. گرامن - 1969 - انگیزش را عاملی می داند که ما را بر می انگیزد. به حرکت وا می دارد وبه سوی رفتار معین سوق می دهد

در تعریفی دیگر انگیزش چیزی است که عمل یا احساس را ترغیب می کند. برانگیختن به معنی ترغیب و تشویق کردن است. انگیزش می تواند به معنی جرقه زدن و تحریک احساس و رفتار باشد.

خودباوری یا اعتماد به نفس یکی از شرایط روحی است که شخص در آن بخاطر تجربه های قبلی، به توانایی ها و استعدادهای خود در موفقیت انجام کارها بطور موفقیت آمیز اعتماد وباور دارد. خصوصیت دارا بودن اعتماد به خویشتن نقش حیاتی در توسعه وپیشرفت و موفقیت های یک فرد ایفا می کند. به عبارت دیگر اعتماد به نفس همان خودپنداره ی ماست. که اگر این خودپنداره محدود شود دیگر انسان ها نمی توانند بیشتر از حد و مرزهای تعیین شده خودپنداره خودشان رشد کنند

راجرز عزت نفس را عبارت می داند از ارزیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندی خویشتن خود - شاملو، . - 1368 در واژه نامه ی روان شناسی ساده ترین تعریفی که برای اعتماد به نفس ارائه شده چنین است: اعتماد به نفس عبارت است از اعتقادی که شخص به خود و به توانایی ها، مهارت ها و سایر قابلیت های خود دارد. بنابراین تعریف، برای دست یافتن به اعتماد به نفس، فرد ابتدا نیازمند شناختن توانایی ها و سایر ویژگی های ارزشمند خود است. ضعف اعتماد به نفس در فرد بر رفتار اجتماعی و پیشرفت تحصیلی او اثر می گذارد و باعث کمرویی و عملکرد نامطلوب او در امتحانات شفاهی وکتبی می شود

در تعریفی دیگر عزت نفس به این صورت تعریف می شود، عقیده ای که خود درباره ی مجموعه توانایی ها، شایستگی ها ویژگی های خود دارد و به طور کلی میزان عزت نفسی که در طول دروه ی جوانی به استثنای مواقعی که در محیط دگرگونی های مهم رخ می دهد، به همراه سن افزایش می یابد

در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان »مقایسه عزت نفس دو گروه دانش آموزان موفق و ناموفق دبیرستانی شهرستان اردبیل« دریافت که بین عزت نفس دانش آموزان موفق و ناموفق، تفاوت معناداری وجود دارد و میزان عزت نفس دانش آموزان ناموفق پسر بیش از دانش آموزان ناموفق دختر است. ولی تفاوت معناداری بین عزت نفس دانش آموزان موفق پسر و دختر وجود ندارد. به طور کلی دانش آموزان موفق از عزت نفس بالاتری نسبت به دانش آموزان ناموفق برخوردارند.

اروین - 1967 - در پژوهش هایی که انجام داد به این نتیجه رسید که برداشت مثبت فرد از خود به عنوان یک انسان نه تنها مهمتر از تلاش او برای کسب پیشرفت و روحیه رفتن به مدرسه است، بلکه عامل اصلی در جهت کارایی تحصیل می باشد 

بنابراین یکی از بزرگترین معضلات آموزشی، کاهش انگیزه به تحصیل می باشد، در این میان مهمترین رسالت نظام آموزشی، آماده ساختن دانش آموزان برای کسب دانش، مهارتهای شناختی و شغلی جهت ورود به اجتماع است جوانان دارای طبایع و استعدادهای گوناگون هستند، لذا با این استعدادها شناخته شده وتقویت می شوند، تا بدین وسیله ایجاد انگیزه به تحصیل شود. بنابراین شناسایی عواملی که کاهنده انگیزه هستند، نقش مهمی را ایفا می کند. تربیت انسانهای کارآمد در صورتی میسر است که افراد با علاقه و اشتیاق دست به انتخاب رشته بزنند و با میل و رغبت ادامه تحصیل دهند تا به صورت افراد مفید برای اجتماع درآیند.در پژوهش حاضر سعی بر این است تاثیر رفتار معلم بر انگیزه تحصیلی و اعتماد به نفس دانش آموزان با توجه به اطلاعات و شواهد موجود - چه مثبت و چه منفی - نشان داده شود.

بیان مسئله

در سال 1381 من در دبستان امین شهر کشکوییه پایه اول را گذراندم در آن سال که من در ابتدای راه تحصیل قرار گرفته بودم مسائل زیادی را می دیدم که برایم جالب و محرک تحصیل و گاهی هم ناامید کننده بودند از جمله آنها رفتار معلم بود زیرا در آن سن یک دانش آموز که تازه از خانه جدا و وارد یک جامعه جدید شده است بسیار حساس و حتی از لحاظ روحی و جسمی و همچنین از لحاظ عاطفی آسیب پذیر است. بنابراین از نظر من تنها کسی که می تواند اعتماد به نفس و انگیزه را در او تقویت کند معلم کلاسش است که به اندازه مادر برای او ارزش قائل است. در سال اول تحصیلی تقویت کننده وتضعیف کننده های رفتاری زیادی را مشاهده کردم اما آنچه که نظر مرا به خود جلب کرد تاثیر رفتار معلم کلاسم بر دوستم فاطمه بود که باعث ترک تحصیل او در همان سالهای اولیه ی تحصیلی شده بود.

من تاثیر رفتار معلم را آن روز متوجه شدم که خانم ریاحی، معلم کلاس اول، با برگه های امتحانی تصحیح شده دانش آموزان به کلاس آمد. او گفت: نمره همه بچه ها غیر از یک نفر که همیشه تنبلی می کند خوب شده است. ذهن همه ی دانش آموزان به سمت فاطمه رفت زیرا او کمی در درس ریاضی مشکل داشت و همچنین بدلیل مشکلات و وظایفی که در خانه بر عهده داشت همیشه نمره هایش از بقیه بچه ها کمتر بود. زیرا او در خانواده 5 فرزندی زندگی می کرد که مادرش بعد از آخرین زایمان فلج شده بود و 3 فرزند دیگر دارای معلولیت مادرزادی بودند.

معلم اسامی دانش آموزان و نمره های آنها را بلند می خواند و آنها را تحسین می کرد نوبت به فاطمه رسید از ترس و اضطراب رنگش پریده بود. معلم بر سرش داد زد و گفت: ای دخترک تنبل کی می خواهی دست از بازیگوشی برداری خوب شد خدا خانواده ات را ناقص آفرید تا تو بهانه ای داشته باشی! دانش آموز اگر بخواهد درس بخواند در حالت مرگ هم می تواند. فاطمه طاقت نیاورد و شروع به گریه کرد خانم ریاحی بدون توجه به حرف ها و گریه های فاطمه برای تنبیهش روی یک کاغذ نوشت تنبل کلاس اول و بر پشت او چسباند و او را مجبور کرد تا در زنگ تفریح دور تا دور حیاط راه برود. زنگ تفریح بعضی از بچه ها او را مسخره کردند فاطمه بیچاره هم گریه می کرد وخجالت می کشید. بالاخره زنگ خانه زده شد فاطمه در مسیر با من بود او گفت: خانم ریاحی را دوست ندارم دلم می خواهد مثل من شود تا بفهمد من تنبل نیستم.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید