بخشی از مقاله
چکیده
در سال های اخیر با توجه به رشد روزافزون و وسعت تغییرات روش های آموزشی، سازگار نمودن بستر یادگیری با تمامی جوانب نیازهای یادگیرنده، در کانون توجه متخصصین آموزش قرار گرفته است از آنجا که امر آموزش و یادگیری در دنیایی با چنین تغییرات سریع و در روزگاری که دانش به عنوان ابزاری قوی در جهت توسعه و حتی بقا اجتماعی می باشد
به نظر می رسد نقش محیط های یادگیری در تداوم آموزش برای دانش آموزان غیر قابل انکار است و نیاز حیاتی برای محیط های یادگیری تطبیق پذیری بر اساس تغییرات و نیاز ها می باشد از طرفی در یک محیط آموزشی فعال و پویا معلمان به جای استفاده از روشهای سنتی، میتوانند با تدارک منابع تجربی، عملاً دانشآموزان را به جستوجو و کشف پاسخها هدایت کنند، همچنین معلم به عنوان حمایتکننده و راهنمایی کننده، میتوانند باعث تسهیل روند یادگیری شود همکاری و مشارکت پی گیر داشته و گام به گام با دانشآموز پیشرفت میکند، و انگیزه بیشتری را برای رشد و ارتقای درسی در یادگیرندگان فراهم میآورد .
هدف از پژوهش حاضر برسی تاثیر ادغام کلاس درس پویا همراه با حمایت معلم در بهبود روند یادگیری دانش آموزان است و در نهایت چنین استنتاج می شود که خلق یک کلاس درس با محیطی پویا و انعطاف پذیر، همراه با حمایت معلم می تواند انگیزه یادگیری در دانش آموزان را تقویت کند .
-1 مقدمه:
این موضوع که فضاهای آموزشی بر میزان یادگیری و دیگر دستاوردهای دانش آموزان موثراست، غیر قابل انکار است و این اعتقاد وجود دارد که محیط های یادگیری امروز، باید از محرکهای لازم برخوردار بوده تا امکان فعالیتهای غیر ساکن را تسهیل نماید، چرا که اساسیترین نیازهای نظامهای آموزشی نوین، "تحرک فیزیکی و ذهنی" و "رشد روحیه اجتماعی" است و این محیط فعال می تواند باعث ایجاد انگیزه در دانش آموزان شود، انگیزش با یادگیری ارتباط دارد، زیرا یادگیری فرآیندی متعالی است که مستلزم کوشش عمدی و آگاهانه است.
حتی اگر دانش آموزانی که از توانایی بالا برخوردارند، هنگام یادگیری توجه کافی نداشته باشند و کوشش از خود نشان ندهند، قادر به یادگیری نخواهند بود. برای این که دانش آموزان بتوانند از محیط آموشی حداکثر بهره را ببرند ، باید مربیان و پرورشکاران زمینه ای فراهم آورند که دانش آموزان با حمایت آنها به درگیری در فعالیت های یادگیری برانگیخته شوند.
-2 کلاس پویا :
از آنجایی که بسیاری از فعالیتها و خواسته ها در کلاس درس اتفاق می افتد، لازم است به کلاس درس و ویژگیهای کارکردی آن توجه ویژه داشت . با وجود پیشرفتهای جدید در نورپردازی، آکوستیک و فن ساختمان هنوز اغلب مدارس ما جعبه هایی هستند پر شده از مکعب هایی به نام کلاس که عموما از اوایل قرن نوزدهم به صورت یک اتاق مستطیل شکل با نیمکت های ردیفی رو به تخته سیاه با پنجره های بزرگ به قصد فراهم آوردن تهویه، نور، تخلیه سریع و آسانی نظارت و دیگر نیازها موجود بوده است
اما تحقیقات جدید در زمینه چگونگی تاثیر محیط فیزیکی بر تسهیل فعالیت های یادگیری، نشان می دهد که امروزه معلمان به بیش از یک اتاق مستطیل برای آموزش کودکان نیاز دارند براین اساس می توان معیارهای زیر را برای کلا سهای امروزی بسط داد:
1 -در یک کلاس درس عمدتا فعالیت هایی نظیر - سکوت یا مطالعه فردی، آزمون و امتحان، آموزش رسمی کامل، کارگروهی، فعالیتهای سمعی - بصری و نظارت خصوصی معلم یا آموزش گروهی کوچک - بیشتر از دیگر فعالیتها به چشم می خورند.
2 -یک کلاس باید دارای قابلیت هایی نظیرانطباق با تغییرات مورد نیاز، بالا بردن میزان خلاقیت و مشارکت دانش آموزان و دسترسی به بیرون باشد
3 -یک کلاس باید به اندازه کافی انطباق پذیر باشد تا امکان سازماندهی مجدد به طور مداوم برای کل کلاس، در اندازه های گوناگون برای گروههای متعدد یادگیری وجود داشته باشد در چنین کلاسهایی، اصل بر مشاهده عینی- تجربیاتی است به گونه ای که به هدایت غیر مستقیم معلم نیز پاسخگو باشد
چنانچه دانشآموزان در حین کار با مشکلاتی روبرو شوند، محیط به آنها اختیاراتی در جهت هماهنگی ایجاد کردن با موانع، فراهم می دارد وآنها را به سمت تمرین هایی سرشار از فعالیتهای در تعامل با یکدیگر سوق می دهد به گونه ای که آنها بتوانند خود اطلاعات را برای خودشان کسب نمایند . این معیارها نشان می دهد که محیط کلاسها باید به صورت محدوده هایی پویا و ساختار هایی مرکب از اجزا باشد که بیشمار فعالیت در هر لحظه در آن قابل وقوع است .مطابق بیان مارک دودک"بکارگیری روح کودکی و درگیرشدن با خود ارزیابی دائمی، ره آورد اساسی یک کلاس امروزی است
1-2 تعامل کودک با محیط
بارکر موسس »روانشناسی اکولوژیک« عقیده دارد بین ابعاد فیزیکی- معماری و رفتاری» قرارگا ههای فیزیکی -رفتاری « رابطه خاصی وجود دارد که آن را با مفهوم همساخت بیان میکند
در تمام موجودات زنده به موجب قانون تاثیر و تاثر بخشیدن در محیط تمایل به سازش با محیط وجود دارد، به این ترتیب که کودک کوشش دارد با محیطی که در آن زندگی میکند سازش نماید و خود را با آن منطبق سازد و به اعتقاد پیاژه سازش با محیط یکی از دوصورتِ هوش در انسان است. کودک در ابتدا سعی می کند که محیط را با سیستم درونی و هوش خود سازش دهد، ولی چون این همیشه نمی تواند امکانپذیر باشد و کودک با موارد و مسائلی مواجه میشود که با تجارب قبلی اش متناسب نیست، از این رو خود را با تجربه جدید سازگار می نماید.بنابراین کودک فعل پذیر محض نیست. به عبارت دیگر همانطورکه در نمودار1 دیده می شود، می توان سازش با محیط را تعادلی بین درونسازی و برونسازی دانست
در حقیقت، تجربهی هر فرد در زندگی و مهارت هایی که کسب می نماید مربوط به شرایط محیطی و محصول تاثیر متقابل میان آن فرد و محیطی است که در آن زندگی می کند، فعالیت به عنوان عامل اصلی رشد و یادگیری کودک فرآیندی است که در ارتباط با فضا و محیط کودک، رشد همه جانبه او را موجب میگردد و محیط با ایجاد فرصت و تحریک و تشویق کودک در رفتار او تاثیر می گذارد از این رو محیط باید حمایت کافی برای رشد مطلوب کودک به عمل آورد.
نمودار - 1 نحوه ارتباط کودک با محیط
2-2 محیط پویا و قوه خلاقیت کودک
تخیل از دانش مهمتر است، چرا که دانش محدود است، در حالی که» آلبرت انیشتین .« تخیل هم هی علم را در بر می گیرد درون هر کودک انگیز های برای خلق کردن وجود داردکه آماده بیدار شدن است، اما به وجود آوردن شرایط به منظور حمایت از تلا شهای خلاقانه ی کودکان به ما بستگی دارد .کارل راجرز روان شناس اظهار میدارد :اگر قرار است انسان خلاقانه عمل کند به دو ویژگی امنیت روانی و آزادی روانی نیاز خواهد داشت.باید به این نکته توجه نمود که زیبایی تفکر کودک در نامقید بودن آن است.دنیا در نظر کودکان قابل انعطاف و مطابق اراده آنها قابل تغییر است،کودک با قوه تخیل قوی خود، حتی می تواند بر محسوسات غلبه کرده و در ذهن خود دنیا را به هر شکل که بخواهد دربیاورد
رفتار کودکان نیاز به داشتن محدودیتهایی دارد و باید مطابق نیازهای جامعه شکل بگیرد، اما بیان نمادین آنها نباید خیلی محدود به شرایط محیطی بشود.کودکان برای آزمایش چیزهای جدید باید به اندازه ی کافی احساس امنیت کنند و آزادی لازم با در نظر گرفتن محدودیتهایی در اختیار آنها قرار گیرد. ما به تقویت کنجکاوی طبیعی کودک، اشتیاق او برای کاوش و آزمودن پدید ه ها نیاز داریم، چرا که هوش فضایی رشد نیافته می تواند مانع پیشرفت کودک شود .به اعتقاد گیلفورد سیالی و انعطاف پذیری ویژگیهایاساسیِ مهارتهای مربوط به تفکر خلاق یا تفکر واگرا می باشد . ارزش تفکر خلاق به این است که، نتیجه اش انعطاف پذیری انتخاب است.از طرفی برای اینکه یک کودک روی افکار خود تمرکز کند و انتخاب گری خود را نشان دهد، نیازمند محرک است، زیرا یادگیری در خلاء صورت نمی گیرد