بخشی از مقاله
چکیده :
با افزایش شهرنشینی و کمبود شدید فضاهای خصوصی، تغییر در شیوه زندگی و اغلب تک فرزندی شدن خانواده ها و در نتیجه محدودیت های فضایی و زمانی بیشتر برای کودکان و بازی و محدود شدن روز افزون عرصه حضور کودکان به عنوان مهمترین و در عین حال آسیب پذیرترین گروه جامعه و با اثبات فرضیاتی که انتظارات کودکان امروز از فضای بازی را فراتر از تاب و سرسره های سنتی دانسته و آن را نیازمند بازنگری می بیند و تأثیر محیط کالبدی را روی رفتارهای بازی کودکان و فعالیت فیزیکی آنها تأیید می کند، سعی در ارایه اصول و نگرشی نو در باب طراحی فضاهای بازی کودکان دارد. نگرشی که طراحی زمین های بازی معاصر را بر اساس شناخت نیاز کودکان امروز و ارتقای کیفیت محیط شهری هدف غایی خود قرار می دهد تا فرصت های بازی کیفی را از طریق فرایند آگاهانه ایجاد کند.
مقدمه
یافته های روان شناسان کودک و محیط حاکی از آن است که رشد ذهنی و هوشی انسان امری اتفاقی و تصادفی نیست، بلکه هماهنگ و هم جهت با سایر ابعاد رشد انسان صورت می گیرد .همان گونه که بهبود شرایط بهداشتی و تغذیه می تواند بر رشد جسمانی فرد موثر باشد، بهبود شرایط محیطی که کودک در آن زندگی می کند نیز امکان رشد ذهنی و هوشی کودک را فراهم می کند .متاسفانه در بسیاری از موارد مشاهده می شود که محیط های خاص کودکان بدون توجه به نیازهای واقعی آنان وصرفاً بر اساس تجربه ها، سلیقه ها و استنباط شخصی طراحان و حداکثر با توجه به ویژگی های روان شناختی مانند ایجاد تنوع، رنگ و شکل و نظایر آن صورت می گیرد .این امر باعث می شود فضا هیچ گاه منطبق با واقعیت نیازهای کودکان شکل نگیرد.
خلاقیت حوزه گسترده ای است که نمی توان مدعی شناخت دقیق و همه جانبه آن شد .از سویی بسیاری از روان شناسان و نظریه پردازان حوزه خلاقیت بر این عقیده اند که خلاقیت قابل اندازه گیری یا ارزیابی نیست و فقط آثار دانش آموزان قابل ارزیابی است که آن نیز حاصل فرایند خلاقیت است
گروهی نیز معتقدند با وجود پیچیدگی خلاقیت، برای ارزیابی آن می توان آن را در چهار کیفیت تقسیم بندی کرد. این چهار دسته عبارتند از:
الف -شخص خلاق :کلیه عوامل مربوط به شخصیت فرد خلاق و ویژگی های شخصیتی او را در بر می گیرد.
ب -فرایند خلاقیت :شامل مراحل مختلف از ادراک تا خلق اثر هنری می باشد.
ج -محصول خلاقیت :کیفیت اثری است که در نتیجه فرایند خلاقیت به دست می آید.
د -محیط :شامل عوامل محیطی است که بر روند خلاقیت تأثیر مثبت دارد.
بر اساس همین تقسیم بندی، تست ها و روش های ارزیابی خلاقیت تنظیم شده اند اما از آن جا که فرایند خلاقیت، یک فرایند ادراکی پیچیده است، یک ارزیابی جامع و فراگیر از تفکر خلاق، نیازمند اندازه گیری های متعدد از مراحل ادراک، انگیزش، علایق، گرایش های فرد و کلیه عناصر مرتبط با خلاقیت مثل تأثیرات انبوه عوامل محیطی، عملکرد، ارائه محصول خلاق و مانند آن است.
صاحب نظران تعلیم و تربیت، کودک را محصول تعامل طبیعت-تربیت، وراثت -محیط و طبیعت -تجربه دانسته اند. با این تعریف، نقش فراگیر محیط هایی که کودکان در آن حضور می یابند مشخّص، می شود .پژوهش گران عصر حاضر نیز در بیان ضرورت های اساسی رشد، بر نقش محیط زندگی کودک و امکانات محیط برایتحرّک آزاد و مستقل، گسترش مهارت های بدنی و ایجاد پیوندهای عاطفی و روحی با آن تأکید می کنند.
منشا خلاقیت
انسان فطرتاً موجود خلاق است و خلاقیت در تمام ابعاد زندگی مهم و حیاتی است.[5] خداوند در مورد آفرینش انسان می فرماید: »نفخت فیه من روحی*« و در مورد صفات الهی می فرماید: »وهو الخلاق العلیم1 و »هو االله الخالق الباری المصور«
در این آیات بر خلاقیت، آفرینندگی و بدیع آفرینی پروردگار تأکید شده است و چون خداوند از روح خویش در انسان دمیده است، انسان نیز بالقوه خلاق می باشد . در عین حال بایستی توجه داشت که نوع خلاقیت و آفرینندگی انسان با آفرینندگی حضرت حق بسیار متفاوت است. خداوند در قرآن می فرماید انسان و همه کائنات را از عدم آفریدیم. او نیستی را هستی بخشیده است اما انسان تنها بازآفرینی نموده و جلوه تازه ای از هستی را نمایان می گرداند. اما چیزی را از عدم به وجود نمی آورد.
آغاز پرورش بسیاری از توانایی های انسان از جمله خلاقیت، در دوران کودکی شکل می گیرد. از نظر فروید، منبع خلاقیت را باید تجربیات دوران کودکی یافتبه. اعتقاد او، تجربیات کودکی در پیدایش افکار و اندیشه های تازه کاملاً تأثیر دارد و تفکر خلاق، شکل عالی تخیلات آزاد و بازی های کودکی است.[6] بنابراین برای بالفعل شدن استعداد خلاقیت او، وجود زمینه رشد مناسب، به خصوص از دوران کودکی، لازم می باشد.
صاحب نظران تعلیم و تربیت، کودک را محصول تعامل طبیعت -تربیت، وراثت- محیط و طبیعت- تجربه دانسته اند.
با این تعریف، نقش فراگیر محیط هایی که کودکان در آن حضور می یابند ، مشخص می شود. پژوهش گران عصر حاضر نیز در بیان ضرورت های اساسی رشد، بر نقش محیط زندگی کودک و امکانات محیط برای تحرک آزاد و مستقل، گسترش مهارت های بدنی و ایجاد پیوندهای عاطفی و روحی با آن تأکید میکنند .[4]به دنبال آگاهی از این که وظیفه نگهداری از کودکان مسئله ای اجتماعی است، تفاوت ای از عباراتی چون » ساکت نگه داشتن کودک« و معنادار و پایه یا »مراقبت از کودک« شکل گرفت. [8] و ضرورت لزوم توجه به محیط های زندگی روزمره کودکان مشخص گردید.
مبانی و چارچوب شاخص های محیط های باز شهری پیرامون کودک
- 1 قرآن کریم، سوره حجر، آیه *29 ,
- 2 قران کریم، سوره یس، آیه 81,
- 3 قرآن کریم، سوره حشر، آیه 24,
در مقاله دریسکل معیارها چنین است: وجود انسجام و تعامالت اجتماعی، وجود مکان های بازی و ورزش جذاب و متنوع برای کودکان و نوجوانان و نیز برای تعاملات و فعالیت های اجتماعی؛ خرید و فعالیت های عمومی؛ وجود ایمنی و آزادی حرکت؛ ایجاد مکان های خاص برای همسالان - نقاط غیر قابل دیدی که می تواند در خیابان، پارک های محلی، کافی شاپ ها، زمین های بازی باشد - ؛ وجود هویت اجتماعی برای کودکان در محله؛ وجود فضاهای سبز و دسترسی مناسب به طبیعت؛ عدم انزوا و تبعیض های اجتماعی؛ عدم یکنواختی محیط؛ نبود ترافیک سنگین؛ عدم وجود احساس ترس از جرم و مورد تعرض و آزار قرار گرفتن؛ عدم تجمع زباله در مکان های عمومی؛ وجود امکانات و خدمات و تجهیزات عمومی و اساسی در فضاهای عمومی شهر.
در گزارشی تحت عنوان از کودکان بپرسیم، مروری بر فهم کودکان از رفاه … که توسط دانشگاه گریفیت در بخشی از طرح مطالعه شهری برای کودکان انجام شد شش عامل اصلی برای رفاه کودکان در محیط شهری به دست آمد.
نخست: افزایش توانایی کودکان برای انتخاب و دسترسی مستقل به دامنه گسترده ای از خدمات، تسهیلات و فعالیت ها؛
دوم: ارتقا ء توانایی و ظرفیت کودکان برای شرکت در بازی ها و رقابت ها در محیط جامعه محلی؛
سوم: تضمین حقوق کودکان در مورد امنیت و سلامت در فضاهای عمومی شهر؛
چهارم: افزایش توانایی کودکان در احساس امنیت و ارتباط با محیط کالبدی و اجتماعی؛
پنجم: خلق فضاها وایجاد حس خوش امدگویی و تعلق برای کودکان؛
ششم: افزایش فرصتها برای بچه ها برای دسترسی به فضاهای سبز و فضاهای طبیعی در تحقیق برای بازی و کسب آرامش
-تعامل کودک با محیط
بارکر موسس »روانشناسی اکولوژیک« ، عقیده دارد بین ابعاد فیزیکی- معماری و رفتاری »قرارگاه های فیزیکی- رفتاری »رابطه خاصی وجود دارد که آن را با مفهوم همساخت بیان می کند.[11] در تمام موجودات زنده به موجب قانون تاثیر و تاثر بخشیدن در محیط تمایل به سازش با محیط وجود دارد، به این ترتیب که کودک کوشش دارد با محیطی که در آن زندگی می کند سازش نماید و خود را با آن منطبق سازد و به ِ اعتقاد پیاژه سازش با محیط یکی از دو صورت هوش در انسان است .
کودک در ابتدا سعی می کند که محیط را با سیستم درونی و هوش خود سازش دهد، ولی چون این همیشه نمی تواند امکان پذیر باشد و کودک با موارد و مسائلی مواجه می شود که با تجارب قبلی اش متناسب نیست، از این رو خود را با تجربه جدید سازگار می نماید.بنابراین کودک فعل پذیر محض نیست. می توان سازش با محیط را تعادلی بین درونسازی و برون سازی دانست.
در حقیقت، تجربه ی هر فرد در زندگی و مهارت هایی که کسب می نماید مربوط به شرایط محیطی و محصول تاثیر متقابل میان آن فرد و محیطی است که در آن زندگی می کند، فعالیت به عنوان عامل اصلی رشد و یادگیری کودک فرآیندی است که در ارتباط با فضا و محیط کودک، رشد همه جانبه او را موجب می گردد و محیط با ایجاد فرصت و تحریک و تشویق کودک در رفتار او تاثیر می گذارد.[13] از این رو محیط باید حمایت کافی برای رشد مطلوب کودک به عمل آورد.