بخشی از مقاله

چکیده

هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر شناخت درمانی گروهی بر پروسه درمان بیماران مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی بیمارستان جواد الائمه شهر کرمان در سال 1395 بوده است. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری کلیه بیماران مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی در بیمارستان جوادالائمه شهر کرمان در سال 1395 می باشند.

حجم نمونه 40 نفر از بیماران سرطانی تحت درمان شیمی درمانی که به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند - در هر گروه 20 نفر - گروه آزمایش تحت روان درمانی با رویکرد شناختی قرار گرفته و گروه کنترل مداخله دریافت نکردند.

ابزار پژوهش از آزمایشات سی بی سی و تومور مارکر جهت بررسی پروسه درمان استفاده شده است. برای بررسی فرضیه های آماری از تحلیل کوواریانس استفاده شده است و نتایج نشان داد کهبعد از مداخلهِ شناخت درمانی گروهی، میانگین نمرات شاخصهای روند درمان بیماران افزایش پیدا کرده است. به عبارتی میتوان گفت شناخت درمانی گروهی باعث پیشرفت پروسه درمان بیماران شده است.

مقدمه

سرطان عارضه ای است که مسیر زندگی فرد را تغییر می دهد. فرد مبتلا به سرطان نمی تواند مانند گذشته به زندگی خود ادامه دهد وتقریباً برای تمامی افراد مبتلا به سرطان، مشکلات فراوانی در تمام ابعاد زندگی شخصی، خانوادگی و اجتماعی ایجاد می شود و باعث ایجاد احساس وابستگی، کاهش اعتماد به نفس و کنترل، افزایش احساس آسیب پذیری و گیجی، درد و علائم جسمی می شود

لذا بیشتر افرادی که به سرطان مبتلا می شوند یک دوره فشار روانی را تجربه می کنند. در برخی از بیماران این فشار روانی خودبه خود از بین می رود و به مشکلات روانی دیرپا منجر نمی شود و می توان آن را به عنوان یک واکنش سازگاری طبیعی در نظر گرفت، اما برخی از بیماران مشکلات روانی شدیدتری را تجربه می کنند که باعث کاهش کیفیت زندگی و عملکرد روزانه انها می شود.

این بیماری می تواند بیماران را با مسائلی همچون اضطراب، افسردگی، ناامیدی، احساس انزوای اجتماعی، وحشت از واکنش همسر در صورت تاهل، نگرانی درباره ازدواج در صورت تجرد، ترس از مرگ و دلهره عقیم شدن روبه رو می سازد - سیسیلیٍ، - 2006 از طرفی درمان سرطان نیز با فشارهای روانی متعددی همراه است که برخی از آنها کیفیت زندگی را کاهش می دهند

از طرفی بیماران سرطانی اغلب عوارض جانبی روانی درمانی مانند خشم، اضطراب یا نگرانی را شدیدتر از عوارض جانبی جسمی مانند ریزش مو و حالت تهوع درجه بندی می کنند. عوارض جانبی ناشی از شیمی درمانی مشکلات متعددی را برای بانوان ایجاد می کند . تاجایی که عوارض جانبی آن برروی سطح عملکرد جسمانی، روانی و اجتماعی بیمار و عدم پذیرش وی جهت تکمیل دوره درمان تاثیر می گذارد حتی برخی از بیماران شیمی درمانی را به خاطر مشکلات روانی آن ترک می کنند

لذا از انجایی که در بیماری های مزمن همچون سرطان هر چه فرد بیشتر در معرض تنیدگیهای ناشی از بیماری باشد عوارض منفی روان شناختی و فیزیولوژیکی در آنها بیشتر خواهد بود که این امر سبب می شود کارکرد سیتم ایمنی فردکاهش یافته و او در مقابله موثر با بیماری دچار مشکل خواهد شد.

بنابراین در بیماران سرطانی، وجود استرس بالا، تعداد سلولهای کشنده کاهش نمی دهد، بلکه تاثیر این سلولها را کمتر می کند و استرس وارد شده به فرد در فعالیت گلبولهای سفید خون اختلال ایجاد کرده و سبب ضعف سیستم ایمنی می شود

سرطان، نگاه به زندگی را به عنوان فرآیندی منظم و مستمر به چالش می کشند، چالشی که می تواند پیامدهای روانی مهمی به دنبال داشته باشد. بیمارانی که بیماریشان را خطرناکتر، مزمن تر و غیر قابل کنترل تر می دانند منفعلتر می شوند، ناتوانی بیشتری را گزارش می کنند، کارکرد اجتماعی ضعیفتر و مشکلات روانی بیشتری دارند. ادراک بیمار درباره کنترل نشانه ها و یا طول دوره بیماری با حالات خلقی او مانند افسردگی ارتباط دارد. اما هنگامی که بیماران نقصی را در وضعیت سلامت جسمی شان تجربه می کنند سازگاری روانی دشوارتر می شود

اگرچه درمانهای کنونی سرطان تاثیرات ارزنده ای درکنترل و جلوگیری از پیشرفت بیماری را دارند ولی خالی از تنیدگی نیستند. دسته ای از درمانهای سرطان را شیمی درمانی شکل می دهند. در بعضی از موارد به بهبودی و علاج منجر شده است، متاسفانه این گونه منفعت های بلند مدت می توانند بهای کوتاه مدتقابل ملاحظه ای را به شکل انزجار و ناتوانی در برابر اثرات جانبی فراهم بیاورند

بنابراین نمی توان درمان یک بیمار مبتلا به سرطان را فقط به ابعاد بالینی خلاصه کرد. سرطان و درمان آن دارای ابعاد گوناگونی است، پس لازم است که در کنار مسائل بالینی این گونه مسائل هم مورد توجه قرار بگیرند. به نظر می رسد ارزیابی روان شناختی این بیماران، کشف واکنشهای شایع وعوارض روانی جهت پیشگیری و درمان سریعتر اهمیت اساسی دارد. بیماران سرطانی نیازمند کمک برای انطباق مؤثر و زندگی بخش با بیماری مزمن شان هستند.

این افراد نیاز خواهند داشت تا مهارتهای مقابله جدید را یاد بگیرند، این هدف زمانی می تواند تحقق یابد که مقابله و واکنش های آنان در قبال بیماری و مشکلات وابسته به آنکاملاً شناخته شده است. امروزه تأثیر مثبت مداخلات روان شناختی در روند بهبود بیماریهای مزمن جسمی مورد تایید قرار گرفته است روان شناسان نقش فعالتری در فرایند درمان این بیماریها به عهده گرفته اند

رویکرد شناختی رفتاری از جمله رویکردها در روانشناسی است که توجه پژوهشگران و روانشناسان را در چند دهه اخیر به خود جلب کرده است. این رویکرد می تواند به بیماران کمک کند تا تأثیرات روانی منفی بیماریشان را به کمترین مقدار برسانند. حمایت تجربی قوی درباره کاربرد درمان شناختی - رفتاری برای مشکلات روانی شایع در بیماریهای جسمی، با ارائه مراقبت بهداشتی نوین و تاکید بر درمان های دارای حمایتتجربی کاملاً هماهنگ است.

تاکنون مدل های شناختی -رفتاری و پروتکل های درمانی آن برای شمار زیادی از اختلالات روانی و بیماریهای مزمن پزشکی تدوین شده است و بسیاری از آنها در پژوهش های بالینی مؤثر شناخته شده اند

با توجه به مبانی ارائه شده مبنی بر اینکه بیماری سرطان به عنوان یک رویداد تنیدگی زا، سبب فراخوانی واکنش های روانشناختی می شود. همچنین با توجه به اثبات سودمندی رفتار درمانگری شناختی دربسیاری از بیماریهای مزمن جسمانی، در این پژوهش، هدف کاربرد این مداخله درمانی، کاهش نشانه های روان شناختی بیماران مبتلا به سرطان می باشد.

از سوی دیگر پژوهش حاضر ضمن بررسی این سودمندی، در پی آن است که این مداخله را در نمونه ای از جمعیت بیماران سرطانی کشورمان نیز بررسی نماید. بنابراین پژوهش حاضر در تلاش برای یافتن پاسخ به این سؤالات است که آیا رفتار درمانگری شناختی در بهبود پروسه درمان بیماران مبتلابه سرطان تحت شیمی درمانی موثر است یا خیر؟

روش پژوهش

پژوهش حاضراز نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری کلیه بیماران مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی در بیمارستان جوادالائمه شهر کرمان در سال 5931 که از تاریخ فروردین 31 الی تیر ماه 31 به تعداد 06 نفر می باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید